امکان وابسته شدن یکی از توانمندی های مغز انسان به مقدار متعادل آن در زندگی انسان مفید است.
در این مقاله ویژگی افرادی را می گوییم که به کارکردن وابستگی بدخیم پیدا کرده اند. از آن مهم تر بررسی می کنیم که اگر این افراد همسرمان شدند، چگونه با آن ها کنار بیاییم.
امکان وابسته شدن یکی از توانمندی های مغز انسان است که مقدار متعادل آن در زندگی انسان مفید است. به خاطر این توانمندی است که بسیاری از روابط انسانی، با وجود این همه سختی ادامه پیدا می کنند. به خاطر همین ویژگی، بسیاری از افراد نسبت به شغل خود احساس تعهد و علاقه می کنند و کارهای بزرگی در زندگی شغلی خود انجام می دهند.
اما همین ویژگی مثبت گاهی ممکن است به حالت بدخیم تبدیل شود. در این مقاله ویژگی افرادی را می گوییم که به کارکردن وابستگی بدخیم پیدا کرده اند. از آن مهم تر بررسی می کنیم که اگر این افراد همسرمان شدند، چگونه با آن ها کنار بیاییم.
آیا من یک معتاد به کارم؟
افراد ممکن است در طول زندگی خود، نسبت به مواردی وابستگی بدخیم پیدا کنند. این وابستگی شدید می تواند به غذا، روابط جنسی و یا کار کردن به وجود آید. وابستگی بدخیم این نشانه ها را دارد:
1- وجود تمایل شدید یا اجبار
وقتی فردی نسبت به کار وابستگی بدخیم پیدا می کند، تمایل شدید درونی نسبت به بیشتر کار کردن در او به وجود می آید. این میل و خواستن ممکن است به قدری شدید شود که فرد حاضر باشد از تمام لذت های زندگی خود، برای کار بیشتر چشم پوشی کند. گاهی ممکن است تمایل و خواستنی در کار نباشد و فرد برای انجام کار بیشتر احساس اجبار کند. او ممکن است حتی برای سفرها یا مهمانی های خود هم کلی کار آماده کند و به همراه خود داشته باشد که در صورت پیداکردن کوچک ترین وقت خالی ای به آن ها بپردازد. درواقع شاید از این کار خود خوشحال نباشد، اما گویی یک احساس اجبار درونی او را به این کار وادار می کند.
2- تحریک در حضور نشانه
همین که یکی از همکاران فرد وابسته به کار با او تماس بگیرد و از او بپرسد که آیا می تواند جمعه صبح در یک جلسه کاری شرکت کند، کافی است که قرار مهمانی خانوادگی را فراموش کند و قبول کند که در جلسه شرکت کند. درواقع با وجود یک نشانه کوچک رفتار وابستگی در فرد تحریک شده و او توان مقابله با آن را ندارد.
3- بی تفاوتی به عوارض رفتار
وقتی کسی گرفتار یک وابستگی بدخیم شود، نسبت به عوارض و پیامدهای آن بی تفاوت می شود. این فرد آن چنان در کار خود غرق می شود که نمی تواند تخمین درستی عوارض و پیامدهای این حالت بر زندگی شخصی و خانوادگی خود داشته باشد. درست مانند عاشقی که پیامدهای یک رابطه آسیب زا را نادیده می گیرد، یک فرد وابسته به کار هم نسبت به پیامد آن چه انجام می دهد کور و کر می شود.
4- بی تاثیری محرومیت بر وابستگی
کنترل کردن، محرومیت کشیدن و استفاده از فشار بیرونی برای کاهش وابستگی بدخیم کارساز نیست. همان عاشق دل خسته را به یاد آورید. هرقدر او را از دیدن معشوقش محروم کنید و تلاش کنید تا با زور واجبار او را از دل بیرون کند، کار سخت تر می شود.این عاشق هر قدر بیشتر محرومیت بکشد، تشنه تر می شود و میزان وابستگی اش به معشوق نیز بیشتر می شود. درواقع فشار و کنترل بیرونی تنها بر میزان وابستگی افراد افزوده و این وابستگی را محکم تر می کند.
5- توجیه بیرونی برای وابستگی
این مورد درباره وابستگی به کار، بیشتر از هر مورد دیگری صدق می کند. افراد به خصوص مردان توجیه فرهنگی خوبی برای وابستگی خود به کار در ذهن دارند. آن ها بر این باورند که برای بهبود اوضاع اقتصادی و رفاه مالی خانواده خود تلاش می کنند و حتی باید مورد تقدیر و تشکر اعضای خانواده هم قرار بگیرند. این افراد غالبا نسبت به وابستگی بدخیم خود ناآگاه هستند و خیال می کنند محبت ها و فداکاری های آن ها در خانواده نادیده گرفته می شود.
وقتی معتاد به کار همسرمان می شود
حال که تا حدودی با ویژگی های ذهنی و روانی افراد وابسته به کار آشنا شدید، حتما می توانید برای رویارویی با آن ها در زندگی خود راه کارهای منطقی تر و سازنده تری پیدا کنید. در ادامه به چند نمونه از این راهکارها اشاره خواهم کرد.
1- شما مقصر نیستید
بسیاری از همسران افراد وابسته به کار، خود را سرزنش کرده و در مورد این که همسرانشان زمان زیادی را به کار اختصاص می دهند، احساس گناه می کنند. آن ها فکر می کنند که حتما در مورد وظایف همسری خود کوتاهی کرده اند و به همین دلیل او از خانه فراری است. اما واقعیت این است که این احساس گناه شما هیچ کمکی به حل مسئله نخواهد کرد.
2- فشار و تهدید کارساز نیست
همان طور که گفتیم محرومیت و ایجاد فشار و تهدید بیرونی برای حل این موضوع کارساز نیست. در صورتی که باورهای همسرتان در مورد میزان کار کردن تغییر نکند نمی توانید او را از محل کارش جدا کنید.
3- محیط را تغییر دهید
یکی از بهترین راه حل ها برای بهبود وابستگی بدخیم، اصلاح محیط است. گاهی اوقات برخی محیط ها وابستگی فرد به کار را افزایش داده و آن را تقویت می کنند. برای اصلاح محیط می توانید نشانه های محرک را از محیط خود دور کنید. مثل این که از همسرتان بخواهید تلفن همراه خود را در روزهای تعطیل خاموش کند یا این که وقتی وارد خانه شد لپ تاپ را داخل کمد قرار دهد تا با دیدنش به کار کردن تحریک نشود.
سعی کنید ارتباطات خود را با افرادی که حالت نرمال دارند بیشتر کنید و تا جای ممکن در روزهای تعطیل از ارتباط با همکاران وابسته به کار همسرتان اجتناب کنید.
4- برنامه تفریحی دقیق مشترک ترتیب دهید
افراد وابسته به کار از اینکه بیکار در خانه بچرخند و یا این که روی مبل لم بدهند و بی هدف تلویزیون تماشا کنند، بیزارند. این کار به آن ها اضطراب وارد می کند. آن ها فکر می کنند که وقت طلایی شان را از دست داده اند. برای این که بتوانید آن ها را از کارشان دور نگه دارید باید برنامه دقیق و منظمی از تفریح داشته باشید. این افراد عاشق این هستند که یک کار (به نظر خودشان مهمی) را انجام دهند. بنابراین از قبل، برای روزهای تعطیل برنامه ریزی کنید و از آن ها بخواهید که مثلا در یک برنامه مهم صعود کوه شما را همراهی کند.
5- اهمیت حضورش را یادآوری کنید
برخی افراد به خصوص مردان در فرهنگ ما بر این باورند که بودن یا نبودنشان در خانه فرقی به حال اعضای خانواده ندارد. آن ها فکر می کنند تنها وظیفه شان تامین معیشت خانواده بوده و کار دیگری بلد نیستند که برای اهالی خانه انجام دهند. مهم است که به آن ها نشان دهید که بدون حضورشان شام نمی خورید. یا این که برای تصمیم گیری در مورد بچه ها به مشورت او نیاز دارید. به او یادآور شوید که به لحاظ عاطفی به او وابسته هستید و نیاز دارید زمانی را با او بگذرانید.
البته نحوه انتقال این پیام ها بسیار مهم است. در صورتی که این حرف ها باعث شود او احساس محدود شدن و دربند شدن پیدا کند، باز هم بیشتر از خانه فراری می شود. درواقع او باید باور کند که در خانه کارهای مهم و چالش برانگیزی برای انجام دادن وجود دارد که تنها به دست او قابل انجام خواهد بود.