بر اساس آمارها از هر چهار نفر انسان یکی از یک ناهنجاری یا بیماری ذهنی یا رفتاری رنج می برد. این اختلالات روانی چنان بر روی رفتارها و درک شخص از جهان اطراف اش تاثیر می گذارند که در بسیاری از موارد ارتباط او با واقعیت دنیای اطراف به طور کلی قطع می کنند و فرد به دنیای خیالی و توهمی خود پناه می برد و این دنیای خیالی و توهمی تنها دنیایی است که شخص بیمار می شناسد. در ادامه قصد داریم به تعدادی از این ناهنجاری های بسیار عجیب و غیرقابل باور بپردازیم که بدون شک برای شما تعجب آور بوده و با دانستن آن ها بیش از پیش به رازآلود بودن مغز و کارکرد آن ایمان خواهید آورد. برای آشنایی با این ناهنجاری های جالب با ادامه ی مطلب همراه باشید.
سندروم «Quasimodo» یا ناهنجاری بدشکلی بدن (مانند گوژپشتی) در واقع یک بیماری ذهنی است که افراد دارای ناهنجاری ها و بدشکلی های غیرقابل باور در بدن به آن مبتلا می شوند.
افراد مبتلا به این عارضه دچار افکار وسواسی ناخوشایند دائمی هستند. آن ها مدام در آینه خود را نگاه کرده و دنبال زاویه ای می گردند که بدشکلی بدنشان در آن زاویه ی خاص مشهود نباشد و از عکس گرفتن نیز واهمه دارند زیرا دوست ندارند که گوژپشتی آن ها در عکس معلوم باشد. همچنین به ظاهر خود بسیار اهمیت داده و در مسائل عاطفی خود به مشکل برمی خورند. سطح اعتماد به نفس در این افراد بسیار پایین است و در رفتارهای اجتماعی خود دستپاچه عمل می کنند زیرا فکر می کنند که اطرافیان متوجه نقص بدنی آن ها شده و آن ها را به باد تمسخر خواهند گرفت.
قسمت هایی از این عکس العمل ها و احساسات در فیلمی با عنوان «Contracuerpo» به نمایش درآمده است.
کسانی که از این اختلال روانی رنج می برند بر این باورند که کسی عاشق آن ها شده است به ویژه شخصی از طبقه ی بالاتر برای مثال یک چهره ی مشهور سینمایی. این بیماران معتقدند که فردی که به آن ها علاقه دارد از طریق نشانه های رمزی، تله پاتی و پیام های رمزدار احساسات خود نسبت به آن ها را و با استفاده از رسانه های جمعی نشان می دهند. مبارزه با این بیماری روانی بسیار مشکل است حتی اگر شخص مورد نظر مستقیماً و بسیار واضح آن ها را از خود رانده و به اصطلاح به آن ها «نه» بگوید. این بیماران حتی چنین عکس العملی از طرف شخص مورد نظر را نشانه و استراتژی برای مخفی نگه داشتن احساسات شخصی او از اجتماع تلقی می کنند.
در فیلمی با عنوان «از سرزمین ماه» (From the Land of the Moon) با بازی ماریون کوتیلارد به این اختلال روانی پرداخته شده است.
افراد مبتلا به این بیماری روانی بر این باروند که یک شخص بسیار به آن ها نزدیک است یا حتی یک همزاد در کنار خود دارند. این افراد حتی ممکن است ادعا کنند که کارهای شرورانه ای که به ان ها نسبت داده می شود در واقع کار همزاد آن ها بوده که دقیقاً شبیه آن ها است. این اختلال روانی فرد را دچار توهم مفرط می کند و عمدتاً با اسکیزوفرنی همراه است.
فیلم «The Double» که بر اساس رمانی با همین نام از داستایوفسکی ساخته شده است این بیماری روانی را به تصویر می کشد.
در این اختلال روانی، بیمار باورهایی کاملاً مقابل مورد قبلی دارد. این افراد بر این باورند که یک نفر در ظاهری متفاوت و در کالبد دیگران قرار دارد که با آن ها رابطه ی بسیار نزدیکی داشته و برای تعقیب کردن آنان همواره پوشش و ظاهر خود را تغییر می دهد.این بیماری برای اولین بار در سال ۱۹۲۷ شناخته شد.: دختری جوان ادعا می کرد که دو نفر از بازیگران تئاتری که وی همیشه به آن جا می رفت همواره او را تعقیب می کنند و شکل افرادی که او دیده یا می شناسد را به خود می گیرند. در انیمیشن «Anomalisa» گوشه هایی از این اختلال روانی به تصویر کشیده شده است.
سندروم «Adele» یک فکر و وسواس دائمی است که فرد را به سمت تجربه ی عشق های دردناک سوق می دهد. پزشکان اخیراً این اختلال را در زمره ی اختلالات روانی دسته بندی کرده که سلامت و زندگی فرد را به شدت تهدید نموده و آن را با علاقه ی شدید به قمار، مصرف مشروبات الکلی و جنون سرقت مقایسه می کنند.
علائم این اختلال روانی مشابه افسردگی شدید است اما می تواند بسیار خطرناک تر باشد به نحوی که می تواند منجر به شکنجه و آزار دیگران، خود فریبی، امیدهای توهمی و غیرواقعی، فداکاری خودخواسته، نادیده گرفتن نصیحت های دوستان یا دیگر اشخاص نزدیک، اقدامات متهورانه و عدم علاقه به موضوعات و فعالیت های دیگر منجر شود.
می توانید گوشه هایی از اشکال این اختلال روانی را در فیلم «داستان اَدل اچ» (The Story of Adele H) ببینید.
این اختلال نوعی اختلال حافظه ای است که در آن فرد نمی داند یک واقعه ی خاص چه زمانی اتفاق افتاده و آیا اتفاق مورد نظر واقعیت داشته یا رویا بوده است برای مثال نمی دانند اخیراً شعری سروده اند یا نه و از مطلبی که اخیراً خوانده اند چیزی به یاد ندارند. به عبارت دیگر منبع اطلاعات برای آن ها قابل به یاد آوردن نیست و فرد نمی تواند تعیین کند که این فکر متعلق به اوست یا یک شخص دیگر.
این اختلال روانی معمولا با پدیده ای موسوم به «jamais vu» همراه است که دقیقاً در نقطه ی مقابل پدیده ی «آشنا پنداری» (deja vu) قرار دارد. به عبارت دیگر فرد مبتلا به این عارضه ی روانی در مواجهه با یک اتفاق یا مکان شناخته شده که قبلاً بارها آن را دیده و در مورد آن شنیده است حس می کند که برای اولین بار در این مکان حضور دارد و هیچ اطلاعاتی در مورد آن ندارد.
این اختلال روانی درک بیمار از اشیاء و اتفاقات اطرافش را تغییر می دهد بدین ترتیب که وی آن ها را بزرگ تر یا کوچک تر از اندازه ی واقعی تصور می کند یا آن ها را در فاصله ی بسیار دورتر یا بسیار نزدیک تر از آن چه که هستند می بیند به نحوی که با واقعیت هیچ سنخیتی ندارد. در بدترین موارد، شخص درک درستی از بدن خود ندارد و شکل و ابعاد را تشخیص نمی دهد. در این مورد هیچ کدام از ارگان های بدن فرد دچار صدمه نشده است و چیزهایی که او به نادرستی تفسیر می کند در واقع از مشکل روانی او نشأت می گیرند.
بیمارانی که از وسواس فکری و عملی رنج می برند به اضطراب فکری شدیدی که برایشان قابل کنترل نیست دچار می شوند و نمی توانند از دست آن خلاص شوند. همچنین آن ها به رفتارهای خاصی عادت دارند که بیمار بر این باور است در انجام آن ها اختیاری از خود ندارد. نکته ی جالب این که فرد به بیخود و بی ارزش بودن رفتار تکراری خود اذعان دارد اما عدم دستیابی به نتایج مطلوب و عدم رضایت از موضوعی باعث می شود که فرد به سمت اضطراب شدیدی سوق داده شده و به تکرار مکرر این حرکات همیشگی روی بیاورد.
تصویر واضحی از این اختلال را می توان در شخصیت هاروارد هیوز (با بازی لئوناردو دی کاپریو) در فیلم «هوانورد» (The Aviator) مشاهده کرد.
بدروانی ترکیبی از توهمات پارانوایایی و بزرگنمایی است. افکار توهمی فرد مبتلا به این اختلال همواره با خیالات غیرواقعی و همچنین خاطرات دروغین همراه بوده و شخص خود را حکمران جهان تلقی کرده و خود را دارای زندگی ابدی می دانند. حتی برای خود منشأ خدایی قائل بوده و ادعا می کنند که تمامی کتاب های مشهور را آن ها تحت نام ها و القاب ساختگی نوشته اند و غیره. افراد مبتلا به این اختلال روانی معمولا بسیار مغرور و مرموز به نظر می رسند.
اختلال عدم ثبات هویت (Dissociative identity disorder) یک بیماری روانی بسیار نادر است که شخصیت فرد را دچار عدم ثبات کرده و فرد چندین شخصیت متفاوت را در بدن خود حس می کند. این هویت ها می توانند شامل جنسیت ها، سنین، ملیت ها، اخلاقیات، توانایی های ذهنی، دیدگاه ها و حتی بیماری های مختلف و متفاوتی باشند. یکی از دلایل این اختلال روانی آسیب های روانی بسیار شدید در دوران کودکی شناخته می شود بدین معنا که کودک برای پشتیبانی روانی از خود شروع می کند به درک اتفاقاتی که برای خود و خانواده اش افتاده به نحوی که انگار این اتفاقات برای دیگران رخ داده اند.
عجیب ترین مورد مربوط به جدایی شخصیتی در دهه ی ۱۹۷۰ در ایالات متحده اتفاق افتاد. وقتی که یک بیمار روانی به نام بیلی میلیگان که به زنان بسیاری تجاوز کرده بود دستگیر شد روانشناسان به این نتیجه رسیدند که در ذهن و روان او ۲۴ شخصیت متفاوت وجود دارند.
شخصیت اول فیلم «شکاف» (Split) نیز از این بیماری رنج می برد.