شامِ آخر (به ایتالیایی: Il Cenacolo or L’Ultima Cena) یکی از معروفترین گرافیتی یا دیوارنگارههای لئوناردو داوینچی، نقاش ایتالیایی است. این اثر هنری نشانگر صحنههایی از شام آخر روزهای پایانی عمر مسیح است آنطور که انجیل به آن اشاره کردهاست. نقاشی شام آخر یکی از مشهورترین و باارزشترین نقاشیهای جهان است، که بر خلاف بسیاری از نقاشیهایی از این دست قابل مالکیت شخصی نیست؛ زیرا به آسانی نمیتوان آن را جابجا کرد.
اما در این مطلب میخواهیم به سوالهایی درباره این نقاشی معروف پاسخ دهیم که شاید برای شما هم پیش آمده باشد.
در آن زمان لئوناردو برای Ludovico Sforza، دوک شهر میلان، کار میکرد. او به مدت ۱۸ سال (از ۱۴۸۲ تا ۱۴۹۹) صاحبکار لئوناردو بود و در طی این مدت از وی خواسته بود تا یک طرح مذهبی خاص از حضرت عیسی مسیح و حواریون در شام آخر ترسیم کند. لئوناردو تصمیم میگیرد تا این خواسته را به بهترین نحو به ثمر برساند و نتیجه این طرح زیبای مورال میشود که بر دیوار تالار غذاخوری صومعه سانتا ماریا دله گراتسیه در شهر میلان نقش بسته است.
کلیسای Santa maria delle grazie
این نقاشی به معنی واقعی بزرگ است؛ ۴۶۰*۸۸۰ سانتیمتر (۱۵*۲۹ فیت). بر خلاف اندازه نسخههای نمونه برداری شده از آن که به اندازه یک مبلاند، نقاشی تمامی یک دیوار بزرگ را پوشش میدهد.
همانطور که اشاره کردین نقاشی روی دیوار صومعهای در میلان قرار گرفته است.
نقاشی شام آخر، که محبوبترین فرسکوی مذهبی است بیشتر از هر نقاشی دیگر بازسازی شده و در همه جا، از آینهها تا ماوسپدها و بالشها قرار دیده میشود.
او کارش را در سال ۱۹۴۵ آغاز کرد و در سال ۱۹۴۸ به پایان رساند. البته این زمان برای لئوناردویی که به ناتمام رها کردن کارهایش شهرت داشت، زمان زیادی به شمار نمیرود.
یک دلیل اهمیت نقاشی شام آخر این است که همه حواریون به صورت انسان کشیده شدهاند که احساساتشان قابل شناسایی است. نسخه انجیلی از داستان شام آخر پیش از این نیز کشیده شده بود؛ اما لئوناردو داوینچی اولین کسی است که آنها را به شکل انسانهایی که رفتارهای انسانی دارند ترسیم کرده است.
دومین دلیل که مهمتر است، پرسپکتیو تکنیکی فوقالعاده این نقاشی است. تک تک المانهای این نقاشی توجه بیننده را به سمت مرکز ترکیببندی که سر مسیح است، هدایت میکنند.
بیشک این بهترین مثال از پرسپکتیو نقطهایست که تا کنون خلق شده.
نقاشی شام آخر، بازسازی بصری آیین عشای ربانی در میان مسیحیان است که در آخرین غروب پیش از آنکه مورد خیانت یکی از حواریون، یهودا، قرار بگیرد برگزار شد. در این مراسم مسیح آنها را گرد هم آورد تا با یکدیگر غذا بخورند و از آنجایی که میدانست چه اتفاقی رخ خواهد داد پاهایشان را شست (سمبلی که نشان میدهد همگی در برابر خداوند یکسانند).
پس آنکه با یکدیگر به خوردن و آشامیدن پرداختند، مسیح به آنها درباره آداب خوردن و آشامیدن در آینده توضیحاتی داد تا بدینترتیب او را به خاطر بسپارند.
اگر از سمت چپ به راست نگاه کنیم:
بارتولومئو، جیمز کوچک و اندرو یک گروه سهتایی را تشکیل میدهد. اندرو دستش را به حالت «ایست» نگهداشته است.
یهودا، پیتر و جان سه نفر گروه سهتایی دومند. یهودا صورتش در سایهای قرار گرفته و کیفی را محکم در دست گرفته. پیتر به وضوح عصبانی است و جان با چهره نسبتا زنانهاش سست و ضعیف به نظر میرسد.
عیسی با چهرهای آرام در میان طوفان ایستاده.
توماس، جیمز برزگ و فیلیپ سه نفر بعدی هستند. توماس به وضوح هیجان زده است. دو نفر بعدی به دنبال شفافسازی میگردند.
ماتیو، تادئوس و سیمون آخرین گروه را شکل میدهند.
لئوناردو مثل همیشه خلاقانه عمل کرده است. به جای استفاده از پلاستر خیس که برای نقاشیهای فرسکو بکار برده میشده، از پلاستر خشک استفاده کرده است. چیزی که ظاهرا در نظر نگرفته این نکته بوده است که پلاستر خشک دوام چندانی ندارد و به همین دلیل بعد از مدتی رنگها ریزش میکنند. در نتیجه همیشه عدهای به تعمیر و بازسازی آن اشتغال دارند.
البته لئوناردو برای مسیح پاهایی در نظر گرفته و نقاشی کرده بوده است. حدود سال ۱۶۵۰ عدهای تصمیم میگیرند در وسط تصویر دری احداث کنند! این در دقیقا در همان محلی قرار میگیرد که پاهای مسیح قرار داشته و درنتیجه از نقاشی حذف میشوند.
کدام داستان را میگویید؟ همان که لئوناردو ابتدا تصویر عیسی را نقاشی میکند و پس از ماهها و سالها جستجو برای یافتن یک مدل ایدهآل و ترسیم چهره ۱۱ نفر دیگر، دوباره همان نفر اول مدل میشود تا تصویر را تکمیل کند؟
خیر این داستان واقعیت ندارد و افسانهای بیش نیست.