ali.fard2014
ali.fard2014
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

۷ دلیلی غیرمنطقی که نمی‌گذارد افراد یک رابطه عاطفی مسموم را ترک کنند


همه ما دوروبر خودمان زوجی می‌شناسیم که آب‌شان با هم در یک جوی نمی‌رود و باهم اختلاف دارند. گاهی این زوج‌ عزیز کسی نیست جز پدرومادر گرامی‌مان که مدام فریادهای خشمگین اختلاف‌شان در خانه طنین‌انداز می‌شود. این زوج‌ها پشت سر هم بدگویی می‌کنند، مدعی‌اند که از هم متنفر هستند و… بسیاری از مواقع، این زوج‌های درگیر، به هم خیانت می‌کنند یا از میل به این کار حرف می‌زنند و یک‌سره از عیب و ایرادهای یکدیگر گلایه می‌کنند تا بگویند دیگری هیولایی بی‌شاخ‌ودم است. با همه این شکوه‌ها و اختلافات اگر به این زوج‌ها پیشنهاد جدایی بدهید، از دست‌تان شاکی، عصبانی و بعضا گیج خواهند شد و حالتی تدافعی و مخالف نسبت به نظر شما پیدا می‌کنند. آنها با اینکه از یارشان متنفرند اما همچنان به شما برای ارائه چنین پیشنهادی اعتراض دارند. این افراد به‌طور غیرمنطقی مایل به ماندن در رابطه‌ای عاطفی هستند که ظاهرا درهای خوشبختی را به روی‌شان بسته است. این زوج‌ها از جدایی می‌هراسند و علت آن در لایه‌های پنهان قلب‌شان فقط یک چیز است: آنها از تنهایی می‌هراسند. در این باره بیشتر خواهیم گفت. با ما همراه باشید.

اسلاتر و گوردون (Slater and Gordon)، یک شرکت حقوقی و وکالت بریتانیایی است. این مؤسسه در تحقیقی درباره زوج‌های ناراضی و ماندن آنها در رابطه‌ای نابه‌سامان به علت این رفتار عجیب چنین اشاره کرده است: ترس. ترس از طلاق، ترس از تنهایی و ترس از ناتوانی در مدیریت مالی امور مختلف به تنهایی.

از میان ۲۰۰۰ زوجی که در نظرسنجی شرکت داشتند، ۲۰ درصد معتقد بودند که در حصار ازوداج اسیر شده‌اند اما به دلایل اقتصادی و مالی طلاق نمی‌گیرند، ۲۹ درصد نیز به جوانان توصیه می‌کردند که هیچ‌گاه ازدواج نکنند و زندگی مجردی خود را با ازدواج به خطر نیندازند و برای خود آشوب ایجاد نکنند. اما در واقع افراد زیادی حاضر و مایل به ماندن در روابط عاطفی شکست‌خورده هستند.

کاملا مشخص نیست که چرا افراد تا این حد از تنهایی می‌گریزند و حتی رابطه‌ای مغشوش را به آن ترجیح می‌دهند. بعضی‌ها می‌گویند تا درون یک رابطه نباشی نمی‌توانی درباره ابعاد آن نظر بدهی و معتقدند که تنهایی حتی از رابطه‌ای نابسامان و بد هم بدتر است و به تنشی که تنهایی به ما تحمیل می‌کند کاملا می‌ارزد. واقعیت چیز دیگری است: تنهایی به‌مراتب بهتر از اسیر شدن در رابطه‌ای ناموفق است. تنها بودن به‌معنای دوری از شادی و خوشبختی نیست. این هم یادتان باشد که تنهایی به این معنا نیست که از ۷ دولت آزادید و در آسودگی مطلق به سر می‌برید. بلکه تنهایی حالتی است که در آن با شناخت عمیق‌تر خود برای تجربه روابط گوناگون آماده‌تر می‌شوید و در آن نوعی سازندگی وجود دارد.

در تحقیقی که در سطور بالا عنوان شد، از زوج‌ها خواستند که دلایل خود برای حفظ رابطه‌ای بد را مطرح کنند. این دلایل غیرمنطقی به شرح زیر است:

۱. تنهایی

واقعیت این است که تنهایی خیلی بهتر از بودن در کنار کسی است که با وجودش همچنان احساس تنهایی می‌کنید. تنهایی حالتی ذهنی است. مجرد بودن و تنهایی به‌معنای انزوا و بی‌کسی نیست. زیرا گاهی در میان جمع هم احساس تنهایی بر ما غلبه می‌کند. پس تنها بودن لزوما به‌معنای خارج بودن از رابطه‌ای عاطفی نیست. اگر رابطه‌ای ناموفق و نامطلوب داشته باشید، لزوما از تنهایی و انزوای روحی به دور نیستید. شما فقط به‌شکل فیزیکی در کنار دیگری خواهید بود.

۲. ترس

ترس از تنهایی به‌معنای ترس از زنده بودن است. ما تنها پا به این جهان هستی گذاشته‌ایم و بدون نیاز به دیگران نیز می‌توانیم زندگی کنیم. پس زندگی کردن به‌تنهایی و به‌عنوان یک هویت مستقل کاری طبیعی است. اگر همراهی نیست که ما را صدا بزند و در کنارمان باشد، هویت و وجود ما زیر سؤال نخواهد رفت.

ترس زائیده ذهن ما است. ما از تنهایی می‌ترسیم چون به آن عادت نداریم و تا حدودی برای‌مان ناشناخته است. ما از ترک روابط نامناسب گریزانیم، زیرا فکر می‌کنیم که هیچ‌گاه فرد مناسب دیگری نخواهیم یافت. ما می‌ترسیم چون تن‌آسودگی اسارت در وضعیت فعلی را به تلاش و خطر کردن برای تغییر و بهبود ترجیح می‌دهیم.

۳. احساس تقصیر

ماندن در یک رابطه فقط به این خاطر که نسبت به دیگری احساس گناه می‌کنیم، اصلا فکر خوبی نیست. مثل اینکه تمام کیک‌های ظرف را بخوریم تا دیگران متوجه نشوند که در وهله اول یک عدد کیک برداشته‌ایم و نوش‌جان کرده‌ایم. یعنی می‌خواهیم طوری رفتار کنیم که کسی نفهمد به سراغ کیک رفته بودیم. در حالی‌ که این رفتار معده بی‌گناه‌مان را داغان و سایر مهمان‌هایی را که خواهان خوردن کیک بودند شاکی می‌کند. در واقع لاپوشانی مسئله به شیوه‌ای غیرمنطقی است که برای هر دو طرف سودی ندارد.

وقتی از روی دل‌سوزی با کسی می‌مانیم، به شکلی ناخودآگاه (و بعضا خودآگاه) از درون او را آزار می‌دهیم و به او آسیب می‌رسانیم. زیرا رابطه‌ای ناموفق ادامه پیدا می‌کند که در آن فاصله‌ها زیاد است و خاموش بودن چراغ رابطه محسوس و مشخص. ماندن شما در چنین رابطه‌ای به‌معنای اعلام غیبت روانی شما است و هیچ سودی در پی ندارد. احساس تقصیر و گناه از ترک رابطه‌ای که سالم نیست جفا کردن به خود و طرف دیگر است.

۴. زمان

برخی از زوج‌ها نیز فکر می‌کنند چون زمان زیادی را در رابطه فعلی خود گذرانده‌اند، خروج از آن درست نیست و مثلا می‌گویند، برای جدایی سن‌شان خیلی زیاد شده است و به دردسرش نمی‌ارزد که به فکر ترک همدیگر باشند. درست است که زمان ما در ارتباط با دیگران گرفته می‌شود اما زمان سپری شده، تلف نمی‌شود و بخشی از زندگی و بلوغ ما را می‌سازد.

هر روز، ماه و سالی که در یک رابطه سپری می‌شود درس و تجربه‌ای با خود به همراه دارد. هر لحظه بخشی از گذشته شما می‌شود و تجربه روابط ناموفق دلیلی بر شرمندگی ما نیست. بلکه نشان می‌دهد ما جرئت و شجاعت ترک چیزهایی را که مؤثر و مفید نبوده‌اند، داشته‌ایم.

۵. مال و اموال

خب برخی‌اوقات وجود منافع مالی مشترک یا چیزهایی مانند وجود خانه و… باعث می‌شود زوج‌های ناراضی همچنان در کنار هم بمانند. اما باید قبول کرد که مال دنیا را می‌توان تقسیم کرد اما رابطه شکست‌خورده و به بن‌بست رسیده را حتما باید ترک کرد. هیچ‌گاه نباید به‌خاطر مسائل مالی، رابطه‌ای را حفظ یا ترک کنیم. اصرار به ماندن در رابطه‌ای مغشوش فقط به‌خاطر منافع مالی مشترک، به‌معنای نادیده گرفتن تمام مشکلاتی است که رابطه را به کلافی سردرگم بدل کرده‌اند.

۶. حسرت

ترک رابطه و احساس متأهلی به سمت زندگی تنها و مجردی برای بعضی از افراد توأم با حسرت است، زیرا به احساسات تازه ناشی از آن عادت نداریم. مثلا عادت نداریم که تنها شب سر بربالین بگذاریم، در طول روز کسی به ما پیام ندهد و… . اما باید بدانیم که این‌ها عاداتی زودگذر هستند که با گذشت زمان ترک‌شان خواهیم کرد و قفدان‌شان آزاردهنده نخواهد بود.

ترک رابطه‌ای مغشوش و عذاب‌آور فقط و فقط به‌خاطر عادت‌های واهی قابل مدیریت، معنای واقعی حسرت نیست. حسرت واقعی زمانی ایجاد می‌شود که در آستانه میان‌سالی دریابیم مدت مدیدی را با فردی نامناسب گذرانده‌ایم.

۷. امید

اگر چیزی سالم باشد نیازی به تعمیر و دست‌کاری نیست. اگر خراب شود باید آن را بررسی و تعمیر کرد، ولی گاهی شدت خرابی بیش‌ازحدی است که هر گونه تلاش و اقدامی جواب‌گو باشد؛ پس در چنین شرایطی باید یک گام فراتر رفته و وسیله‌ای را که هیچ رقم درست نخواهد شد، دور انداخت.

بعضی چیزها در گذر زمان بهبود می‌یابد، اما گاهی این امکان وجود ندارد. تعدادی از زوج‌ها تعهد زیادی به ازدواج کردن و ماندن در رابطه به هر قیمتی دارند. چنین افرادی تا زمانی که همه‌چیز را از دست ندهند، رابطه را ترک نخواهند کرد. باید دید که ماندن در یک رابطه و صرف وقت برای ترمیم و بهبود آن شدنی است یا خیر؟ اگر زوج‌ها باهم سنخیت و هماهنگی نداشته باشند، گذشت زمان و صرف انرژی و تلاش برای رابطه راه به جایی نخواهد برد و تنها بر میزان نفرت میان دو زوج افزوده خواهد شد.

دلایل غیرمنطقیرابطه عاطفیرابطه مسمومعشق مسموم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید