علی قدرتی
علی قدرتی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

ساختار سازمانی چگونه بر مدیریت پروژه تأثیر می گذارد

در مطالب قبلی توضیح داده شد که دانستن اینکه شما در چه نوع ساختار سازمانی کار می کنید ، در نحوه آماده سازی و اجرای پروژه شما نقش اساسی دارد. ساختار یک سازمان چارچوبی برای پاسخگویی و ارتباطات فراهم می کند. به عنوان مدیر پروژه ، بسیار مهم است که شما درک کنید که از هر پروژه به چه کسانی گزارش می دهید و به همان اندازه مهم است که اعضای تیم شما به چه کسانی گزارش می دهند. شناخت ساختار سازمانی همچنین به شما می گوید که چگونه و از کجا منابع مورد نیاز خود را بدست آورید تا بتوانید پروژه را به طور کارآمد انجام دهید. وقتی ساختار سازمان را درک کنید ، قادر خواهید بود نحوه تأثیر آن را بر نحوه مدیریت پروژه مشخص کنید. یکی از راه های ایجاد ساختار سازمانی می تواند بر نحوه مدیریت پروژه تأثیر بگذارد ، میزان اختیاراتی است که به مدیر پروژه داده می شود. اقتدار با توانایی شما در تصمیم گیری برای پروژه ای که سازمان را تحت تأثیر قرار می دهد ، ارتباط دارد. در بعضی موارد ، شما ممکن است این اختیار را داشته باشید که کارهایی مانند انتخاب فروشندگانی که خدمات یا کالاهایی را برای پروژه ارائه می دهند ، داشته باشید. در مواقع دیگر ، ممکن است مجموعه ای از فروشندگان را برای خود انتخاب کنید. سطح اختیارات و مسئولیت شما در هر پروژه متفاوت خواهد بود. روش دیگری که ساختارهای سازمانی می توانند بر مدیریت پروژه تأثیر بگذارند ، دسترسی به منابع است. وقتی می دانید چگونه به افراد ، تجهیزات و بودجه مورد نیاز خود دسترسی پیدا کنید ، مدیریت یک پروژه بسیار آسان تر است. بیایید بررسی کنیم که چگونه ساختارهای مختلف می توانند بر نحوه مدیریت یک پروژه تأثیر بگذارند. در یک ساختار کلاسیک ، ممکن است خود را با اقتدار کمتری و دامنه محدودتری پیدا کنید. برای پیشبرد کارها و تکمیل برخی از وظایف ، ممکن است لازم باشد که به تأیید از مدیران نیاز داشته باشید و به مدیرات و روسای مربوطه اعتماد کنید. در این حالت ، احتمالاً این افراد عهده دار افراد تیم شما و منابع مورد نیاز شما هستند. شما به عنوان یک مدیر پروژه که در یک ساختار کلاسیک کار می کنید ، ممکن است در تأیید منابع به مدیران سازمان خود وابسته باشید. به عبارت دیگر ، میزان افرادی که روی پروژه شما کار می کنند یا بودجه ای که به پروژه خود اختصاص داده اید ، توسط رهبران بخش یا عملکرد شما تعیین می شود. در یک ساختار کلاسیک ، ممکن است مجبور شوید زنجیره ای از مصوبات را طی کنید و در صورت نیاز منابع بیشتری را درخواست کنید. به عنوان مثال ، اگر به افزایش بودجه نیاز دارید ، این را به مدیر خود گزارش دهید. سپس مدیر شما ممکن است این مورد را تا زنجیره مدیریت خود افزایش دهد تا تأیید شود. این ساختار کلاسیک است. یک ترتیب سنتی از بالا به پایین کارمندان و اختیارات. حال ، بیایید ساختار ماتریکس را بررسی کنیم. تفاوت اصلی با ساختار ماتریکس این است که کارمندان اغلب دارای دو یا چند مدیر یا رهبر هستند. اعضای تیم شما مدیر عملکردی خود و همچنین مدیر پروژه خواهند داشت. اگر اعضا روی چندین پروژه کار کنند ، ممکن است مدیران بیشتری داشته باشند. این می تواند بر قدرت شما به عنوان مدیر پروژه تأثیر بگذارد ، زیرا شما باید با بیش از یک رهبر در سازمان همکاری کنید. ممکن است لازم باشد منابع را به اشتراک بگذارید و درباره اولویت ها مذاکره کنید. نکته اصلی این است که اطمینان حاصل کنید سهامداران شما چه کسانی هستند و چه کسی چه چیزی را کنترل می کند زیرا زنجیره دستور همیشه به وضوح ساختار کلاسیک تعریف نشده است. از آنجا که همیشه یک زنجیره فرمان مشخص در ساختار ماتریس وجود ندارد ، باید قبل از شروع پروژه مطمئن شوید که هرکسی را که ممکن است لازم باشد به آن گزارش دهید معرفی کرده و با آن ارتباط برقرار کرده اید. هر چند این موضوع مشخص است که پروژه شما در یک ساختار ماتریکس باید بتواند به طور کارآمد اجرا شود. ساختارهای ماتریسی بر تمرکز قوی پروژه و تیم تأکید دارند. شما به عنوان مدیر پروژه ، به طور کلی استقلال بیشتری در تصمیم گیری و جمع آوری منابع در صورت لزوم دارید. همانطور که امیدوارم متوجه شده باشید ، نحوه ساختار یک سازمان می تواند تأثیر زیادی در برنامه ریزی و اجرای پروژه شما داشته باشد. درک همه این موارد به شما کمک می کند تا یک پروژه را بسیار کارآمدتر اجرا و مدیریت کنید. بعد ، من در مورد فرهنگ سازمانی ، عامل دیگری که بر نحوه مدیریت پروژه شما تأثیر می گذارد ، به شما می گویم.


لیست مطالب فصل اول از این لینک در دسترس است.

مدیر پروژهچارت سازمانیمهارتآموزشگوگل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید