ویرگول
ورودثبت نام
علی قدرتی
علی قدرتی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

کلمات کلیدی برای جستجوی شغل

اکنون می دانید که چگونه می توان جستجوی مشاغل مدیریت پروژه را شروع کرد! جستجوی شغل می تواند زمان خوداندیشی ، رشد و هیجان باشد. تغییر مسیر شغلی را به مخلوط اضافه کنید ، و حالا می تواند ترسناک به نظر برسد. شما را با برخی از واژه ها و مهارتهای رایج که معمولاً در شرح شغل وجود دارد ، آشنا می کنیم.

در مطلب پیدا کردن نقش مناسب، شما در مورد کلمات کلیدی buzzword - کلمات یا عباراتی که برای یک دوره خاص یا در یک صنعت خاص محبوب هستند ، یاد گرفتید. در بازار کار امروز ، کلمات کلیدی مانند داده محور ، بازیکن تیم و خود راه انداز معمول هستند. ممکن است در طول جستجوی خود مشاهده کنید که عباراتی از این دست نشان داده می شوند.

به همین ترتیب ، در بسیاری از شرح وظایف، مهارت های خاصی که لازم است داوطلبان داشته باشند، وجود دارد. این مهارت ها می توانند به برخی از اصطلاحاتی تبدیل شوند که شما در جستجوی کار خود استفاده می کنید. نمونه هایی از این مهارت ها عبارتند از:

  • هماهنگی (Coordination)، یا همکاری افراد و تیم ها. ممکن است مسئولیت هایی را در شرح وظایف مانند "هماهنگی تلاش ها برای دستیابی به پروژه تحویل پذیر (Coordination of efforts to achieve project deliverable)" یا "هماهنگی منابع داخلی برای اطمینان از موفقیت آمیز بودن پروژه (coordinate internal resources to ensure successful project completion)" مشاهده کنید. مدیر پروژه بودن اساساً مدیریت هماهنگی منابع برای رسیدن به هدف نهایی شما است. هماهنگی یکی از مهارت های برتر یک مدیر پروژه است ، بنابراین جستجوی این اصطلاح می تواند شما را به سمت موقعیت های مناسب سوق دهد.
  • سازماندهی (Organization)، یا توانایی تمرکز روی کارهای مختلف. ممکن است با عباراتی مانند "مهارتهای سازمانی مستحکم ، از جمله توجه به جزئیات و مهارتهای چند وظیفه ای (solid organizational skills, including attention to detail and multitasking skills)" یا مواردی مانند "بسیار سازمان یافته (highly organized)" روبرو شوید.سازمانده بودن یک مدیر پروژه عالی است. ما در دروس آینده بسیاری از روشهای تقویت این مهارت را بحث خواهیم کرد.
  • رهبری (Leadership)، یا توانایی رهبری گروهی از افراد. ممکن است عباراتی مانند "ویژگی های رهبری قوی (strong leadership qualities)" یا "توانایی رهبری (ability to lead)" را در توصیف شغل مشاهده کنید. شما در حال کار بر روی بسیاری از مهارت های مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ در این برنامه هستید!

نگاهی به مهارت های مورد نیاز برای این موقعیت بیاندازید. در شرح شغل هر یک از اصطلاحاتی که در مورد آنها صحبت کردیم یا تغییرات این اصطلاحات ذکر شده است.

همچنین ممکن است در جستجوی خود با موقعیت هایی مواجه شوید که شامل عنوان "مدیر پروژه" یا هر یک از عناوین شغلی که قبلاً در مورد آنها صحبت کردیم نیست ، اما نباید این موقعیت ها را رد کنید. در بسیاری از موارد ، شرح شغل شامل تجربه مدیریت پروژه و انتظارات خواهد بود ، اما موقعیت ممکن است کاملاً چیز دیگری خوانده شود.

به برخی از مسئولیت های شغلی مورد نیاز برای موقعیتی با عنوان "همیار عملیاتی (Operations Associate)" نگاه کنید این موقعیت نوعی مدیر پروژه است. خواهید فهمید که بیشتر شرح وظایف مربوط به مدیریت پروژه ، توانایی برنامه ریزی (ability to plan) ، سازماندهی (organize) ، نظارت (monitor) و اجرای وظایف (execute tasks) را دارد - همه مهارتهایی که در نقش مدیر پروژه قادر به انجام آنها خواهید بود.

واژه های رایج مدیریت پروژه

گنجاندن کلمات کلیدی و مهارتی در جستجوی شغل می تواند به شما در یافتن مشاغلی ایده آل برای شما و مجموعه مهارت های شما کمک کند. هنگامی که موقعیتی را پیدا کردید که می خواهید برای آن اقدام کنید ، ذکر واژه ها و مهارت های مرتبط با این موقعیت همچنین می تواند به استخدام کنندگان و مدیران استخدام کمک کند تا شما را به عنوان یک نامزد واجد شرایط و آگاه معرفی کنند.

برخی از اصطلاحات و مهارتهای رایج مرتبط با مدیریت پروژه که می توانید در رزومه خود بگنجانید:

  • Analytical - تحلیلی
  • Assertive - اظهار کننده
  • Assessing outcomes - ارزیابی نتایج
  • Assessing progress - ارزیابی پیشرفت
  • Attention to detail - توجه به جزئیات
  • Conflict resolution - حل تعارض
  • Collaborative - مبتنی بر همکاری
  • Coordination - هماهنگی
  • Communication - ارتباطات
  • Development - توسعه
  • Evaluation - ارزیابی
  • Executing plans - اجرای نقشه ها
  • Financial analysis - آنالیز مالی
  • Impact assessment - ارزیابی اثرات
  • Leadership engagement - تعامل رهبری
  • Managing meetings - مدیریت جلسات
  • Managing client expectations - مدیریت انتظارات مشتری
  • Managing conflicts - مدیریت تعارضات
  • Managing relationships with stakeholders - مدیریت روابط با ذینفعان
  • Managing vendors - مدیریت فروشندگان
  • Meeting deadlines - مهلت های جلسه
  • Monitoring - نظارت
  • Multitasking - چند وظیفه ای
  • Planning - برنامه ریزی
  • Prioritizing - اولویت بندی
  • Problem-solving - حل مسئله
  • Process development - توسعه فرآیند
  • Process improvement - بهبود فرایند
  • Project coordination - هماهنگی پروژه
  • Project implementation - اجرای پروژه
  • Project initialization - شروع پروژه
  • Project planning - برنامه ریزی پروژه
  • Project reporting - گزارش پروژه
  • Quality control - کنترل کیفیت
  • Risk assessment - ارزیابی ریسک
  • Risk management - مدیریت ریسک
  • Solution development - توسعه راه حل
  • Strategic planning - برنامه ریزی استراتژیک
  • Strong interpersonal skills - مهارت های قوی بین فردی
  • Strong verbal communication - ارتباط قوی کلامی
  • Strong written communication - ارتباط نوشتاری قوی

لیست مطالب فصل اول از این لینک در دسترس است.



مدیر پروژهگوگلproject managergooglepm
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید