ali.heccam یه نویسندم. که کلمات، تازه بهش سلام کردن! https://t.me/Alinssr_ [email protected] ali.heccam ۵ ساعت پیش - خواندن ۶ دقیقه داستانِ یک آدم (۱۳) از راه افتادنش از خانه به بعد، هوسِ یکجانشینی، به کل از سرش بیرون رفته... ali.heccam ۱ روز پیش - خواندن ۴ دقیقه داستانِ یک آدم (۱۲) ساعت مچیش بهش یادآوری کرد که سه ساعت از نیمه شب گذشته. ali.heccam ۲ روز پیش - خواندن ۷ دقیقه داستانِ یک آدم (۱۱) کلا آدم جونسختی بود. ali.heccam ۳ روز پیش - خواندن ۶ دقیقه داستانِ یک آدم (۱۰) چیزی تا ظهر نمونده بود که نگاهش به جوی آبی که به موازیِ قدمهاش، از کن... ali.heccam ۴ روز پیش - خواندن ۷ دقیقه داستانِ یک آدم (۹) بیانتهاییِ دنیایی که یکی از اهالی اونجا شده بود، به درونش هم نفوذ کرد... ali.heccam ۵ روز پیش - خواندن ۵ دقیقه داستانِ یک آدم (۸) گاهگداری که خودش رو داخل آیینههای چِرکبستهی دستشوییها برانداز میک... ali.heccam ۶ روز پیش - خواندن ۴ دقیقه داستانِ یک آدم (۷) اون واقعا خودش رو گم کرده بود ali.heccam ۱ هفته پیش - خواندن ۴ دقیقه داستانِ یک آدم (۶) نوع دیگهای از خنده رو تجربه کرده بود؛ خنده در حالت غیر طبیعی! ali.heccam ۱ هفته پیش - خواندن ۶ دقیقه داستانِ یک آدم (۵) بعد از اون اتفاق ناگوار، به قول پیشکسوتهای همیشه حاضر در میدان، مرد ش... ali.heccam ۱ هفته پیش - خواندن ۳ دقیقه داستانِ یک آدم (۴) آدمِ پرحرفی نبود؛ ‹ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 ... 31 32 ›
ali.heccam ۵ ساعت پیش - خواندن ۶ دقیقه داستانِ یک آدم (۱۳) از راه افتادنش از خانه به بعد، هوسِ یکجانشینی، به کل از سرش بیرون رفته...
ali.heccam ۱ روز پیش - خواندن ۴ دقیقه داستانِ یک آدم (۱۲) ساعت مچیش بهش یادآوری کرد که سه ساعت از نیمه شب گذشته.
ali.heccam ۳ روز پیش - خواندن ۶ دقیقه داستانِ یک آدم (۱۰) چیزی تا ظهر نمونده بود که نگاهش به جوی آبی که به موازیِ قدمهاش، از کن...
ali.heccam ۴ روز پیش - خواندن ۷ دقیقه داستانِ یک آدم (۹) بیانتهاییِ دنیایی که یکی از اهالی اونجا شده بود، به درونش هم نفوذ کرد...
ali.heccam ۵ روز پیش - خواندن ۵ دقیقه داستانِ یک آدم (۸) گاهگداری که خودش رو داخل آیینههای چِرکبستهی دستشوییها برانداز میک...
ali.heccam ۱ هفته پیش - خواندن ۴ دقیقه داستانِ یک آدم (۶) نوع دیگهای از خنده رو تجربه کرده بود؛ خنده در حالت غیر طبیعی!
ali.heccam ۱ هفته پیش - خواندن ۶ دقیقه داستانِ یک آدم (۵) بعد از اون اتفاق ناگوار، به قول پیشکسوتهای همیشه حاضر در میدان، مرد ش...