تمام چیزهایی که در طول روز میشنوی، نه باید و نه میشود که نوشت؛ تنها باید شنید. درواقع مانند غربال، تنظیم کنی و آنهایی را که به کارَت میآیند، سَوا کنی. نَنوشتی هم نَنوشتی؛ تنها° « درست » بشنوی. آنها در جای خودشان قرار میگیرند. مهم درست شنیدن است. بعد همه که رفتند، تنها که شدی، شب در رختخواب یا... قبلترش، در کافهای جایی، یک چیزی را بردار که با آن بشود نوشت، گوشی، دفترچه یادداشت یا رسیدِ کارتخوان... هرچی، بنویس. نیازی به فکر کردن نیست. درها را باز بگذار، خودشان میآیند. میآیند و در زمان مناسب، میروند و تو، در این لحظه، تنها یک نویسندهای که مورد عنایت واژهها قرار گرفته. قدرش را بدان و آن را با تمام وجود احساس کن.