_ راستی، خانومت چیشد؟ دکترا چی گفتن؟ ایشالا نوبته عملش افتاد برای کِی؟ پولش... پولش چی شد؟ از همون پدر زنه... گرفتی؟ هروقت یادم میفته که چرا خودم نتونستم کمکت کنم که به هرکی رو نزنی...
+ اوم... نه بابا دمت گرم.
+ یه چیزی؛ تو اگه یه کیفِ-دستی پر از چک-پول پیدا کنی، چیکار میکنی؟
_ هه! سوال کردن داشت؟ بَرِش میدارم میزنم به یه زخمی. ماهم که شکره خدا...
+ اوم...
_ چیشد حالا یهویی...
+ دیروز از بانک زدم بیرون، کیفمو زدن...