مخفف Enterprise Service Bus هست یعنی گذرگاه سرویس سازمانی. به زبان ساده وقتی چندین برنامه مختلف داریم، و این برنامه ها میخوان با هم ارتباط برقرار کنن، این ارتباط میتونه 2 به 2 باشه اما مشکلی که وجود داره اینه که ممکنه همین پیچیدگی سیستم رو بالا ببره و مشکلاتی رو برامون بوجود بیاره و سیستم به شدت شلوغ بشه، پس بهتره از یک واسط یا گذرگاه استفاده کنیم که تمام برنامه هایی که میخوان با هم ارتباط برقرار کنن، درخواستشونو به این گذرگاه بفرستن و با این گذرگاه اصطلاحا صحبت کنند، حالا دیگه هر برنامه میتونه پروتکل خاص خودشو داشته باشه، پس الان سیستم ها در واقع از هم جدا هستند و بدون آگاهی از همدیگه میتونن از هم استفاده کنند و یکپارچه سازی این وسط شکل گرفته و ارتباطات اینها بسیار راحتتر شد. حالا به سازمان یا شرکتی فکر کنید که چندین وب سرویس مختلف رو ارائه میده یا میفروشه، با استفاده از ESB، سرویس گیرنده ها میتونن فارغ از اینکه چه پروتکلی تو این وب سرویس ها استفاده شده، از اونها استفاده کنن و خدمت بگیرن، پس ESB برای چنین سازمان هایی خیلی مناسبه و باعث امنیت بیشتر هم میشه. اما یکی از مهم ترین معایب ESB این هست که اگه خطایی داخل ESB رخ بده میتونه کل این سرویس ها رو مختل کنه و هیچ کاری انجام نشه.