در ادامه، بخشهای کلیدی فیلم قانون جذب یا همان فیلم راز را برای کسانی که فرصت دیدن این فیلم جذاب را ندارند، به صورت خلاصه، ارائه میدهیم:
به راحتی میتوانید شواهد مثبته قانون جذب را در جامعه مشاهده کنید. حتماً شما نیز کسانی را میشناسید که مرتب راجع به بیماری حرف میزنند و واقعاً هم همیشه بیمارند. برعکس، کسانی که دائماً راجع به موفقیت صحبت میکنند، مرتب در عرصههای مختلف، به موفقیت دست پیدا میکنند.
اگر به خوبی مفهوم قانون جذب را درک کرده باشید، میتوانید شواهد قانون جذب را همهجا ببینید. قانون جذب شما را به مغناطیسی بدل میکند که افکار و افراد و رویدادها و سبکهای زندگی مختلف را به خود جذب میکند. در واقع، هر چیزی که تجربه میکنید، حاصل عملکرد خودتان است که از طریق این قانون قدرتمند، به سوی شما جذب شده است.
وقتی از قانون جذب صحبت میکنیم، منظورمان فکر کردن به آرزوها یا خیالبافی دیوانهوار نیست. بلکه منظورمان، خود فکر کردن است. یکی از اساسیترین قوانین فیزیک کوانتوم، ذهن را در اتفاقات جهان دخیل میداند. بر اساس این قانون، چیزی که باعث شکلگیری جهان میشود، فکر است و این قانون، قانونی اثبات شده و پذیرفته شده است.
این که موضوعی را درک نمیکنید، این به آن معنا نیست که وظیفه دارید آن را رد کنید. شاید کسی الکتریسیته را درک نکند. در واقع، هیچ کس واقعاً نمیداند الکتریسیته چیست ولی همگان از مزایای آن بهرهمند میشوند.
آیا همه کسانی که از الکتریسیته استفاده میکنند، میدانند که چه طور کار میکند؟ خیر، خود من نمیدانم. ولی این را میدانم که میتوانم از الکتریسیته برای پختن شام برای یک مرد استفاده کنم. شاید کسی بخواهد برای پختن خود آن مرد از الکتریسیته استفاده کند.
اغلب اوقات وقتی مردم شروع به درک این راز بزرگ میکنند، کم کم به خاطر افکار منفی موجود در ذهنشان، ترس وجودشان را فرا میگیرد. باید به دو چیز مهم دقت کنید. اول این که در حال حاضر به لحاظ علمی ثابت شده است که افکار تأکیدی صدها برابر قویتر از افکار منفی هستند. این تا حدی میتواند نگرانیها را در این زمینه برطرف کند.
نکته دوم این که، دنیا برای به واقعیت درآوردن افکار ما به زمان نیاز دارد و این، لزوماً چیز بدی نیست. مسلماً دلتان نمیخواهد بعد از این که چیز بدی درذهنتان ظاهر شد، بلافاصله آن چیز خود را به شما نشان دهد.
رهبران قدیم جوامع، این راز را میدانستند و سعی داشتند آن را از عموم مردم مخفی نگه دارند و از قدرت آن به طور انحصاری بهرهبرداری کنند. لذا سعی کردند مردم را از این راز دور نگه دارند. مردم سر کار میرفتند و بعد از انجام کار روزانه به خانه باز میگشتند. این داستان زندگی آنها بود: یک تردمیل بی پایان. زیرا این راز را از آنها مخفی نگه داشته بودند.
ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن قوانینی حاکم است. قانون جاذبه، یکی از این قوانین است. اگر از روی یک پشت بام بپرید، صرف نظر از این که انسان خوبی هستید یا بد، به زمین میافتید و آسیب میبینید.
هرچیزی که همین حالا در زندگی شماست، از جمله چیزهایی که از آنها راضی نیستید، توسط افکار خودتان جذب شده است. شاید کسی بگوید، من هرگز تصادف با اتومبیل را به زندگی خود جذب نکرده بودم، من هرگز این مشتری بدرفتار را جذب نکرده بودم یا قرضم به فلان شخص را جذب نکرده بودم.
اما میخواهم رو به روی شما بایستم و بگویم بله، شما آنها را جذب کردهاید. و این یکی از مفاهیمیست که پذیرفتن آن بسیار دشوار است ولی وقتی آن را بپذیرید، زندگی شما متحول میشود.
ما به طور طبیعی چیزهایی را به سمت خود جذب میکنیم. ذهنهای ما در وضعیت رانندگی خودکار قرار دارند و همه چیز به طور ناخواسته به سمت ما جذب میشوند.
شاید وقتی برای اولین بار چنین چیزی را میشنوید بگویید، مانیتور کردن افکار کار بسیار دشواریست. اگرچه در ابتدا ممکن است این طور به نظر برسد، ولی واقعیت این است که زندگی از حالا به بعد، جذابتر از گذشته میشود.
افکار بسیار زیادی از منابع و جهتهای مختلف به سمت شما میآیند که هر کدام مربوط به موضوعات مختلفیست. اینجا جاییست که سیستم راهنمای هیجانی شما به کمکتان میآید و به شما در درک آنچه در حال فکر کردن به آن هستید، کمک میکند.
افکار ما احساسات ما را تولید میکنند. هیجانات ما بهترین هدایایی هستند که طبیعت به ما ارزانی داشته تا به ما در درک آنچه در حال جذب آن هستیم، کمک کنند.
از نظر ما تمام هیجانات ما از دو حال خارج نیستند: یا خوب یا بد. البته ما اسامی مختلفی برای هیجاناتمان درنظر گرفتهایم. اما ضرورتاً تمام آن هیجانات منفی، صرف نظر از این که آن را احساس گناه بنامید، یا عصبانیت یا نا امیدی، حسی که از آنها میگیریم، یکسان است. این هیجانات، حس خوبی به ما نمیدهند و از اين طریق به ما یادآوری میکنند که چیزی که در حال فکر کردن به آن هستیم با خواستههای ما همراستا نیستند.
اما هیجاناتی که حس خوبی به ما میدهند، با اسامی مختلفی چون شادی، امید، عشق یا هیجانات مثبت نامیده میشوند. این راهنما، به ما یادآوری میکند که چیزی که در حال حاضر در حال فکر کردن به آن هستیم، با خواستههای ما همراستاست.
لذا بسیار کار سادهایست. برای این که بفهمید همین حالاا چه چیزی را به سمت خود جذب میکنید، کافیست ببینید حس آن چگونه است. اگر حس خوبی دارید، پس چیزهای خوبی را به سمت خود جذب میکنید.
در واقع، احساسات ما مکانیزم بازخوردی هستند که با کمک آنها میتوانیم بفهمیم که در مسیر درست حرکت میکنیم یا خیر. هرچه حستان بهتر باشد، همترازی شما با خواستههایتان نیز در وضعیت بهتری قرار دارد. هرچه حستان بدتر باشد، یعنی افکارتان در تراز با خواستههایتان قرار ندارد.
احساسات شما انعکاس کاملیست از فرایندی که آینده شما را تولید میکند. در واقع، آینده شما بیش از آن که به افکار شما بستگی داشته باشد، به احساساتتان بستگی دارد. پس همین حالا شروع کنید و سلامتی را احساس کنید. همین حالا شروع کنید و موفقیت را احساس کنید. همین حالا شروع کنید و عشقی که اطرافتان را دربرگرفته، احساس کنید. به این ترتیب، جهان به آوازی که از درونتان بیرون میتراود، پاسخ میدهد.
بنابراین، آنچه در احساس شما وجود دارد، به خلق آینده شما ختم میشود. و آنچه در احساس شماست، به وسیله افکار شما تعیین میشود و هیچ استثنائی بر این نیست.
دوستان عزیز، متنی که خواندید، گزیده ای از بخشهای مهم فیلم قانون جذب بود که برای آن عده از دوستان که فرصت دیدن این فیلم را ندارند، ارائه شد. پیشنهاد میکنم در اسرع وقت، فیلم قانون جذب را که در سال 2006 با عنوان راز (The Secret) منتشر شده است، به طور کامل ببینید و نظرات خود را در این زمینه، زیر همین پست، به بحث بگذارید.