ali.motavaze
ali.motavaze
خواندن ۱۵ دقیقه·۴ سال پیش

قانون جذب- نقد دلایلی که بر رد قانون جذب آورده می‌شود.

امروز طبق معمول مرورگر وب لپتاپم را باز کردم تا کمی در مورد موضوع سایتم تحقیق کنم. به مقاله‌ جالبی برخوردم با عنوان "آیا قانون جذب واقعیت دارد؛ 14 حقیقتی که باید بدانید." این مقاله با این جمله شروع می‌شود:

"قانون جذب یکی از آن مفاهیم جنجال‌برانگیزی است که مدافعان و مخالفان زیادی دارد."

و این جمله، تنها جمله‌ این مقاله بود که با واقعیت همخوانی داشت. نویسنده، تمام تلاش خود را کرده بود که با اتکا به نظرات آقایی به نام دکتر نیل فاربر که ظاهراً عضو انجمن بین المللی روانشناسی مثبت‌گرا هم هست، قانون جذب را به کل، غیر واقعی و مهمل جلوه دهد.

من از این دکتر نیل فاربر شناختی ندارم ولی دیدگاه‌های نویسنده مقاله نشان می‌دهد علی‌رقم این که خیلی‌ها با انگیزه‌های متفاوت، در جهت تخریب و رد قانون جذب تلاش کنند، ولی استدلال‌هایی که در این راستا ارائه می‌کنند، چندان با عقل سلیم، جور در نمی‌آید و در واقع، این قبیل افراد، تنها با وصله‌هایی که خودشان به قانون جذب می‌‌چسبانند، سعی دارند آن را راه‌کاری خرافی و غیر علمی جلوه دهند.

البته این به این معنا نیست که قانون جذب، اصلی کاملاً علمیست، واقعیت این است که قانون جذب، فراتر از علم است و برای درک آن، حواس پنجگانه محدودمان راه به جایی نمی‌برد.

در ادامه قصد دارم تک تک ایرادات و استدلال‌های نویسنده مقاله را مطرح کرده و به شما مخاطب گرامی نشان بدهم که این استدلال‌ها تا چه حد بی‌اساس و به دور از واقعیت است. برای تفکیک بهتر مطالب، مواردی که از این مقاله ذکر می‌کنم، به صورت ضخیم و توضیحات خودم را به صورت متن عادی نمایش می‌دهم.

اولین نقد من به نویسنده مقاله این است که تنها با به کار بردن نام یک دکتر خارجی قصد دارد این ذهنیت را در مخاطب ایجاد کند که نظرات یک متخصص قانون جذب (که قاعدتاً به دقیق‌ترین شکل ممکن این قانون را فهمیده)، تا چه حد می‌تواند مهمل و به دور از حقیقت باشد و در نتیجه، خود قانون جذب را به کل مردود و محکوم نماید.

ایشان، از این موارد به عنوان حقایقی یاد می‌کند که قرار است باور کسانی را که به قانون جذب معتقدند، به چالش بکشد:

۱- قانون جذب، شبه علمی و متافیزیکی است.

نویسنده مقاله، فهرستی عریض و طویل از اطلاعات علمی غلط را نام برده و ادعا می‌کند  که این موارد در قانون جذب، آورده شده و من به چند مورد از این فهرست طویل، اشاره می‌کنم:

-الکترون‌ها بار مثبت دارند.

- تفکر، ماده مغز را می‌سوزاند.

- تنها اتِر (نه هوا) رسانای نور و فکر است.

- در فیزیک، شبیه‌ها همیشه یکدیگر را جذب می‌کنند.

و این لیست همین‌طور ادامه دارد و من برای جلوگیری از اطاله کلام، از بیان فهرست کامل آن خودداری می‌کنم.

این که کسی در جایی اراجیفی را به عنوان قانون جذب، معرفی کرده باشد، باعث ابطال قانون جذب نمی‌شود. مسلماً هرکسی که تا مقطع دیپلم تحصیل کرده باشد، می‌داند که الکترون‌ها بار منفی دارند یا یکصد سال است که چیزی به نام اتر در فیزیک به طور کامل مردود اعلام شده و ثابت شده که ماهیت کوانتومی نور باعث عبور آن از خلاء می‌شود.

اما جمله‌ای که در زیر این فهرست طویل می‌نویسد، نشان می‌دهد ایشان تنها برای جذب مخاطب بیشتر سعی دارد با ارائه اطلاعات غلط، احساسات باورمندان به این قانون را تحریک کرده و بازدید صفحه‌اش را بالا ببرد. ایشان می‌گوید:

حتما می‌پرسید که اینها چه اهمیتی دارند؟ اما باید بدانید که مبنای علمی قانون جذب از همین «حقایق علمی» تشکیل شده است!

بسیار خوب، به مورد 2 می‌پردازیم.

۲- قانون جذب، هدف اصولی عمیقی ندارد.

ایشان می‌گوید:

فراوانی ماده و ثروت مهم‌ترین تجلی‌هایی هستند که مردم برای جذب‌شان تلاش می‌کنند. در قانون جذب، کائنات است که هدف زندگی افراد را معلوم می‌کند. افراد اهداف به‌خصوص‌شان را برحسب خواسته‌ها و نه ارزش‌ها برمی‌گزینند و به‌همین‌خاطر چون هیچ هدف اصولی عمیقی در کار نیست، اشتیاق کمتری برای رسیدن به هدف وجود دارد.

ایشان هیچ‌جا اشاره‌ای نکرده که در کجای قانون جذب، به افراد توصیه شده که اهداف خود را بر حسب خواسته‌ها برگزینند، نه ارزش‌ها؟ قانون جذب، تنها ما را برای رسیدن به اهداف، یاری می‌دهد و این که اهداف خود را بر حسب ارزش‌ها انتخاب می‌کنیم یا خواسته‌ها، به شخصیت و تربیت ما بستگی دارد.

آیا اگر کسی ثروت را ارزش تلقی کند، نهایتاً یک اتومبیل مدل بالا نمی‌خواهد؟ پس چه ایرادی دارد که اهدافش را بر حسب خواسته‌هایش مشخص کند و به جای ثروتمند شدن، همان اتومبیل مدل بالا را هدف قرار دهد؟

صرف نظر از تمام این‌ها، قانون جذب، تنها مسیر رسیدن به اهداف را نه بر اساس مضخرفات شبه علم، که بر اساس روش‌های تجربی آزموده شده دنبال می‌کند. این واقعیت دارد که بسیاری از قانون جذب برای پر کردن جیب‌هایشان سوء استفاده کرده‌اند و مهملات را در قالب قانون جذب به خورد مخاطب داده‌اند. اما حقیقت این قانون، هرگز قابل انکار نیست. که اگر بود، نویسنده این مقاله، برای انکار آن به مهملات و اراجیف سودجویان متوسل نمی‌شد.

۳. در قانون جذب نیازی به اقدام و عمل نیست

آموزگاران حقیقی قانون جذب، هرگز بهشت بدون عمل را به شاگردان خود وعده نمی‌دهند. قانون جذب، تنها موانع ذهنی افراد را برطرف می‌کند و همه باید برای رسیدن به خواسته‌هایشان تلاش کنند. این که کسی در جایی برای سودجویی و پر کردن جیب‌هایش، چنین وعده‌ای را در قالب قانون جذب، به مخاطبش ارائه کند، دلیل بر باطل بودن قانون جذب نمی‌‌شود.

متأسفانه نویسنده این مقاله، در این مورد هم با تنگ‌نگری و تنها با توسل به اقدامات گروهی سودجو، سعی در باطل جلوه دادن قانون جذب نموده‌اند.

۴- در قانون جذب برای دست‌یابی به هدف، نیازی به برنامه‌ریزی نیست.

همان‌طور که گفتم، قانون جذب تنها خدمت بزرگی که به بشر می‌کند این است که موانع ذهنی را در ذهن او از بین می‌برد. اگر بتوانید موانع ذهنی خود را برطرف کنید، قطعاً سبک‌بارتر به سمت هدف حرکت می‌کنید. برنامه‌ریزی، به عنوان یک اقدام ارزشمند، قطعاً مورد تأیید هر عقل سلیمیست و قانون جذب واقعی بر خلاف آموزه‌های افراد سودجو، برنامه‌ریزی را منتفی نمی‌داند.

۵. در قانون جذب زمان‌بندی برای رسیدن به هدف بی‌معنی است

از اصول اولیه قانون جذب، صبور بودن است. قانون جذب وعده موفقیت آنی به کسی نمی‌دهد. این قانون، با قاطعیت اعلام می‌کند که همگان می‌توانند با پرورش هیجانات مثبتی نظیر امید، شادی، نوع‌دوستی، محبت، عشق و شکیبایی، به اهداف خود برسند. حال اگر برای رسیدن به اهدافتان به برنامه‌ریزی یا زمان‌بندی نیاز دارید، قطعاً باید این مراحل را طی کنید.

۶. در قانون جذب دست یابی به هدف هیچ چالشی ندارد

در قانون جذب چالش‌ها جزو افکار منفی دسته‌بندی می‌شوند و باید از آنها اجتناب کرد. اگر خودمان را فردی تصور کنیم که هدفش محقق شده است، پس دیگر چالشی هم در کار نخواهد بود. اِستِر هیکس دراین‌باره می‌گوید: «هرگاه به این درک برسید که فکرکردن به هر آن چیزی که نمی‌خواهید فقط باعث می‌شود که همان چیز را بیشتر تجربه کنید، آن‌وقت است که کنترل افکارتان دیگر کار سختی نخواهد بود.» این درحالی است که شناخت چالش‌ها و برنامه ریزی برای رویارویی با آنها نقش بسزایی در مسیر رسیدن به هدف دارد. اما باور به قانون جذب جایی برای شناسایی و مبارزه‌‌ی سازنده با چالش‌ها باقی نمی‌گذارد.

مسلماً کسی که قانون جذب را به درستی درک کرده باشد، چالش‌های مسیر را نیز اجتناب‌ناپذیر خواهد دانست و خود را برای رو به رو شدن با آن‌ها آماده می‌کند. در قانون جذب، افکار و هیجانات منفی، به عنوان یک تجربه اجتناب‌ناپذیر برای نوع بشر، قابل پذیرش است. اما هیجانات منفی نظیر ترس، نگرانی، حسادت، کینه، نفرت و غیره در جهت رسیدن به هدف، مانع به حساب می‌آیند. در قانون جذب واقعی (نه تخیلی)، روش‌های تقلیل افکار منفی و جایگزین کردن آن‌ها با افکار مثبت، آموزش داده می‌شود.

نویسنده محترم، با نگاهی منفی‌گرایانه به حقایق سعی دارد با وارونه جلوه دادن آموزه‌های قانون جذب، بدون این که هیچ راهکار جایگزینی ارائه دهد، ذهن باورمندان به این قانون را تخریب کند.

۷. در قانون جذب جایی برای همدلی وجود ندارد

براساس قانون جذب شرکت در فعالیت‌هایی همچون خیریه و کمک به دیگران بار منفی دارد و باعث جذب بیشتر بار منفی و فقر می‌شود. والاس واتِلز، از بنیان‌گذاران قانون جذب، می‌نویسد: «از فقر حرف نزنید، درموردش کنکاش نکنید و خودتان را درگیرش نسازید. وقت‌تان را صرف امور خیریه یا جنبش‌های خیر نکنید. همه‌ی این کارها فقط فلاکتی را که سعی به از بین بردنش دارند تداوم می‌بخشند.» واتِلز درادامه توصیه می‌کند: «تمام توجه‌تان را به ثروتمندان معطوف کنید و فقر را نادیده بگیرید.» بِرن در کتاب راز حتی یک قدم فراتر رفته است: «اگر کسی را دیدید که اضافه‌وزن داشت، نگاهش نکنید… اگر به بیماری‌ها فکر کنید یا درموردشان حرف بزنید، خودتان هم بیمار خواهید شد. به هرچه فکر کنید یا خودتان را در معرضش قرار دهید، چه خوب چه بد، همان چیز برای خودتان پیش خواهد آمد.»

اشکال کار نویسنده مقاله این است که بدون در نظر گرفتن جنبه‌های مثبت نظرات دیگران، تنها با بیان گزینشی نظراتشان سعی دارد آن‌ها را تخریب کند.

فعالیت خیریه در قانون جذب، اولویت بالایی ندارد. شما برای کمک به فقرا باید به خودتان کمک کنید و حقیقت امر این است که کسی که در امور خیریه شرکت می‌کند، در واقع به دنبال برطرف کردن یکی از نیازهای درونی خویش است و شاید از خود فقرایی که به دنبال کمک به آن‌هاست، نیازمندتر باشد.

موضوع قانون جذب، رسیدن به خواسته‌ها و نیازهای درونیست و شرکت در فعالیت‌های خیریه (کمک به دیگران که در جای خود، فعالیتی پسندیده است)، راهکار قانون جذب برای رسیدن به خواسته‌‌ها و اهداف نیست.

دوست من، این چه ربطی به قانون جذب دارد؟ این بار هم نویسنده، تنها با توسل به نظرات گزینشی افراد سعی در تخریب قانون جذب دارد.

۸. در قانون جذب باید از حمایت برحذر بود

براساس قانون جذب چون همیشه همان چیزی را جذب خواهید کرد که فکرتان به آن مشغول است، پس باید از شرکت در هرگونه گروه‌های حمایت از بیماران جسمی و ذهنی اجتناب کنید. مطالعات نشان داده‌اند که اتفاقا گروه‌های حمایت از مثلا معتادان، چاق‌ها یا مبتلایان به سرطان سینه مفیدند، اما قانون جذب به‌غلط هشدار می‌دهد که با شرکت در چنین گروه‌هایی فقط مشکل‌تان را بدتر خواهید کرد.

همان‌طور که گفتم، موضوع قانون جذب، حمایت از دیگران یا شرکت در فعالیت‌های خیریه نیست. قانون جذب، یک قانون طبیعیست که می‌توانید با رد آن، خود را از مواهب آن محروم کنید. ولی نمی‌توانید با بیان موضوعات بی‌ربط و پراکنده، کل موضوعیت این قانون را زیر سؤال ببرید.

پیشنهاد مقاله: آموزش قانون جذب- پنجره‌ای رو به امکانات بی‌پایان

۹. قانون جذب بی‌فکرانه است

در قانون جذب باید خودتان را مدام در آینده‌ای غیرواقعی تصور کنید که انگار هدف بخصوص‌تان محقق شده است. به‌عبارتی باید فقط نتایج موفقیت‌آمیز را تجسم کنید تا به کائنات نشان دهید که باورش دارید. از این‌روست که فکرکردن به برنامه ریزی، اقدامات و چالش‌ها دارای بار منفی دانسته می‌شود و با قانون جذب جور درنمی‌آید. بنابراین براساس قانون جذب باید فرایند دست‌یابی به هدف را نادیده بگیرید و درعوض روی نتیجه متمرکز شوید و بدون توجه به حال، زندگی کنید. و این یعنی بی‌فکری که در نقطه‌ی مقابل ذهن آگاهی قرار دارد. ذهن آگاهی یعنی آگاهی کامل از اینجا و اکنون و توجه تمام به آن. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که ذهن آگاهی دارای فواید بسیاری ازجمله ایجاد احساس رضایت و شادمانی در زندگی است.

نویسنده به عنوان کسی که قانون جذب را قبول ندارد، آینده را غیر واقعی تصور می‌کند. ولی باورمندان به قانون جذب، آن را کاملاً واقعی می‌دانند و با تجسم نتایج موفقیت‌آمیز فعالیت‌هایشان، خود را از تردید و ترس رها می‌کنند و با فراغ بال، به برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهدافشان می‌پردازند.

در واقع، این مورد نیز، تکرار همان موارد و ایرادات قبلیست و باید بگویم هدف قانون جذب، حذف یا تقلیل موانع ذهنیست. نویسنده محترم، حتماً قبول دارند ذهنی که با افکار منفی فلج شده نیز قادر به فکر کردن و برنامه‌ریزی نیست و آگاهی کامل از این‌جا و اکنون را به عنوان راهکار خود برای این قبیل شرایط، پیشنهاد می‌کنند. اتفاقاً بر خلاف ادعای نویسنده این مقاله، قانون جذب با درنظر گرفتن پتانسیل‌های بالقوه درونی انسان، واقعیت این‌جا و اکنون را بسیار واقعی‌تر به تصویر می‌کشد و هیچ تضادی با ذهن‌آگاهی ندارد.

۱۰. در قانون جذب همیشه خودمان مقصریم

بنا بر آموزه‌های قانون جذب، لازم است مسئولیت زندگیمان را بر عهده بگیریم و این به معنای مقصر دانستن کسی نیست. نویسنده محترم، قبول دارند که تا وقتی مسئولیت زندگیمان را نپذیریم، هرگز قادر به حرکت در مسیر درست نخواهیم بود.

البته ایشان ترجیح می‌دهند خود را از مواهب بی‌شمار قانون جذب، محروم کنند و این تصمیم شخصی ایشان است. اما القاء نسبت‌های ناروا به یک اندیشه راهبردی می‌تواند عده زیادی از مردم را از این موهبت محروم کند. ولی از این بابت، مسئولیتی متوجه نویسنده نیست. خواننده‌ای که مسئولیت زندگی خود را پذیرفته و بر عهده گرفته است، قطعاً با تفکر در مطالبی که مطرح می‌شود، پی به حقیقت آن خواهد برد.

۱۱. در قانون جذب همیشه خود قربانی تقصیرکارست

قانون جذب ادعا می‌کند که اگر هر چیز بدی برای‌تان اتفاق افتاد، تنها دلیلش این است که خودتان به افکار بد فکر کرده‌اید. مثلا اگر تصادف کردید، صددرصد تقصیر خودتان است. یا اگر به سرطان سینه مبتلا شدید، باز هم صددرصد تقصیر خودتان است و اصلا هم ربطی به ژنتیک ندارد. اگر قربانی تجاوز و سوء‌ِاستفاده شدید، باز صددرصد خودتان مقصرید. کودکان قربانی حملات تروریستی، کودکان بیمار، قربانیان بلایای طبیعی، هولوکاست و هر مصیبت دیگری از تقصیر خود فرد مصیبت‌زده ناشی می‌شود. همه ته قلب‌مان می‌دانیم که چنین طرز فکری مسخره است. اما همین‌ها اساس قانون جذب را تشکیل می‌دهند که می‌گوید هیچ‌کس هرگز چیزی را که در فکرش نباشد جذب نخواهد کرد. یعنی هر اتفاق بدی که می‌افتد خودمان مقصریم.

نویسنده مقاله، حتی به خود زحمت پیدا کردن یک مثال مناسب را هم نداده. مسلماً حتی قانون هم مقصر تصادفات را مجازات می‌کند و اساساً برای فردی که از تصادف رانندگی آسیب دیده باشد، فرقی نمی‌کند که چه کسی مقصر است. او فقط به دنبال مداوا کردن جراحات خود است.

این که شما مسئولیت زندگی خود را بپذیرید، بحثی کاملاً متفاوت است و هیچ یک از مربیان و آموزگاران قانون جذب ادعا نمی‌کنند که با قانون جذب، ریشه این قبیل اتفاقات از زندگی انسان برچیده می‌شود. هرچند با پذیرش این قانون و آرامش روانی حاصل از آن، احتمال بروز این قبیل اتفاقات را تا حد زیادی پایین می‌آورید.

فقط می‌خواهم به ایشان بگویم: دوست عزیز، چه ربطی دارد؟ قانون جذب، از شما می‌خواهد که هیچ کس را مقصر نشمارید ولی بدانید که با پذیرش مسئولیت زندگیتان، قادرید به سرعت به سوی اهداف عالی مدنظرتان قدم بردارید.

۱۲- در قانون جذب کمال هر چیزی دست‌یافتنی است


قانون جذب ادعا می‌کند که قانون بی‌عیب‌ونقصی است و می‌تواند به زندگیِ سرشار از کمال بینجامد. در قانون جذب گفته می‌شود که هیچ هدفی اگر بتوانید به آن فکر کنید خیلی بزرگ نیست و چیزی به‌‌اسم اهداف غیرواقعی وجود ندارد. در کتاب راز می‌خوانیم که می‌توان به ایده‌آل‌هایی همچون سلامتی کامل و جوانی ابدی فکر کرد و این افکار را با فکرکردن مداوم به کمال مطلوب در واقعیت محقق ساخت. اما می‌دانیم که زندگی بی‌عیب‌ونقص نیست. زندگی می‌تواند برای‌مان تجربیات محشری به‌همراه داشته باشد، ولی هرگز کامل نخواهد بود.

وقتی پایمان روی زمین باشد و از هدف صحبت کنیم، قطعاً فرق بین واقعیت و رویا را درک می‌کنیم. با کمال تأسف، نویسنده با نگاهی کاملاْ منفی تلاش می‌کند با بیان مصداق‌های نابه‌جا، کل یک حقیقت انکارناپذیر را باطل اعلام کند. قانون جذب، زندگی سرشار از امید را وعده می‌دهد نه زندگی سرشار از کمال را. هدف قانون جذب، از میان برداشتن موانع است نه حرکت به سوی هدف. حرکت به سوی هدف، بر عهده خود فرد است که با نیروی افکار و هیجانات مثبت خود به سوی اهداف بلندش گام برمی‌دارد. قانون جذب با برداشتن موانع ذهنی، مسیر رسیدن به هدف را دلپذیر و شیرین می‌کند. به قدری که حس می‌کنی بدون رسیدن به خواسته‌های غیر ضروری هم می‌توان خوشحال بود و نیروی فرد را برای رسیدن به خواسته‌های ضروری، چندبرابر می‌کند.

اتفاقاً بین این ایراد و ایراد شماره 2 نویسنده، تناقض اساسی وجود دارد. اگر قانون جذب، اهداف کمال‌گرایانه را القا می‌کند، پس قاعدتاً نباید خواسته را به جای ارزش، ملاک تعیین هدف قرار داده باشد.

۱۳- قانون جذب دارای اثر پلاسیبو یا همان تأثیرات تلقینی است

پلاسیبو به موادی غیرفعال و بی‌اثر گفته می‌شود که اثر مثبتی را به آنها نسبت داده باشند. هرچه بیشتر به خودتان بقبولانید که چیزی اثرگذار خواهد بود، متقابلا شانس بیشتری هم برای دریافت نتیجه‌ی مثبت نصیب‌تان خواهد شد. برخی از پیروان سرسخت قانون جذب معتقدند که چون ذهن انسان ابزار قدرتمندی است، ما حتی می‌توانیم ضربان قلب و فشار خون‌مان را از طریق تجسم فکری افزایش یا کاهش دهیم. اما قانون جذب برای عموم مردم بیشتر درمورد چیزهای پیش‌پاافتاده‌ای که برایش تابلوی آرزوها ندارند، مثل پیداکردن پول در خیابان یا شنیدن خبری از یک دوست گمشده، جواب می‌دهد. به‌نظرتان قانون جذب بیشتر از داشتن پای خرگوش، انداختن سکه در آب‌نما یا شکستن استخوان جناق برای‌تان شانس خواهد آورد؟ اگر امتحانش کنید، خواهید دید که نه.

قانون جذب با روان‌شناسی بشر در ارتباط است و سعی دارد با درنظر گرفتن پتانسیل‌های بالقوه ذهن، باورهای واقعی را در مردم ایجاد کرده و آن‌ها را به سوی ساخت دنیایی بهتر رهنمون شود. ربط دادن چیزهایی مثل اثر پلاسیبو، خرافات، انداختن سکه در آب‌نما، داشتن پای خرگوش و مواردی از این دست به قانون جذب، تنها نشان‌دهنده درک نادرست نویسنده درباره قانون جذب است. کاش نویسنده این مقاله، راهکار پیشنهادی خود را برای ساخت دنیایی بهتر نیز مطرح می‌کردند تا اگر بهتر از قانون جذب بود، ما نیز به پیروان طریقت ایشان بپیوندیم.

۱۴- قانون جذب دارای شواهد روایی است
تأثیر مثبت قانون جذب در دست‌یابی به اهداف دارای شواهد علمی نیست و هرچه هست روایات و گزارش‌های فردی است. این حقیقت ثابت نمی‌کند که پس قانون جذب وجود ندارد، اما آیا به‌نظرتان وقت‌گذاشتن و صرف پول و انرژی برای چیزی که می‌تواند بی‌اثر و حتی زیان‌آور باشد ارزشی دارد؟ دیگران بیشتر از اینکه شکست‌هایشان را به گوش‌مان برسانند موفقیت‌هایشان را جار می‌زنند.

خوشبختانه نویسنده این مقاله، آن‌قدر انصاف داشته‌ که قبول کند راهی برای رد قانون جذب وجود ندارد. اما در مورد این که شواهد مثبته این قانون، رویایی و خیالی هستند، به اندازه کافی منصف نبوده‌. قانون جذب حقیقتی قابل اثبات نیست و من و هیچ کس دیگری نمی‌تواند مدعی اثبات قانون جذب شود. ولی پذیرش آن به شما بستگی دارد. آیا وقتی به دوستی کمک می‌کنید، انرژی نمی‌گیرید؟ آیا وقتی هیجان و فکر مثبتی مثل امید، شادی و خیرخواهی در شما وجود دارد، کارهایتان بهتر پیش نمی‌رود؟ آیا هیجانات منفی مانند ترس، خشم، و غیره باعث تخریب و کندشدن فرایندهای زندگی شما نمی‌شود؟ اگر پاسختان به این سؤال‌ها مثبت است، شما قانون جذب را قبول دارید و هر ادعا و خرافه دیگری خارج از این گفته، به قانون جذب ربطی ندارد.

قانون جذب در ساختارهای ذهنی بشر، در حال عمل است. تفکرات و هیجانات منفی باعث اختلال در فرایندهای زندگی شده و موانع موفقیت به حساب می‌آیند. برای حذف موانع، تنها راه، جایگزین کردن هیجانات و تفکرات مثبت است. این حقیقت قانون جذب است و پذیرش تکنیک‌های آن می‌تواند زندگی شما را شادتر کند و شما را در رسیدن به اهدافتان یاری دهد.

لطفاً دیدگاه یا سؤال خود را در مورد مطالب مطرح شده، پایین همین نوشته برای من ارسال کنید. منتظر نظرات و پیام‌های گرم شما خواننده گرامی هستم.

پیشنهاد مقاله: قانون جذب کائنات- آیا قانون جذب، صحت دارد؟

قانون جذبرد قانون جذبموفقیتمثبتگراییشادی
با بشریت، خواه خودت باشی خواه دیگری، چنان رفتار کن که پایانیست، نه ابزار و وسیله ای برای پایانی دیگر... امانوئل کانت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید