ایدئولوژی غالب عصر ما، انسان را مجموعه ای از الگوریتمها می داند که طبیعت، طی میلیونها سال در وجود یکایک انسانها تعبیه کرده است.
الگوریتمهایی بسیار پیچیده و قدرتمند که تا کنون، با وجود پیشرفتهای فوق العادهای که در عرصه فناوری رخ داده و الگوریتمهای ساخت دست بشر، بسیاری از فعالیتهای روزمره ما را کنترل می کنند، هیچ یک از این الگوریتمها به لحاظ پیچیدگی و عمکرد، قادر به رقابت با الگوریتم های طبیعی نیست.
عقابی که بر فراز ابرها در پرواز است، با کمک حسگرها و الگوریتمهای پیچیده درونی خود، جریانهای هوا را تشخیص داده و بر این اساس، به عنوان پرنده ای قدرتمند، سیتره خود را بر محیط اطراف خود تحمیل می کند.
شیری که با آرامش زیر سایه درختی در جنگلهای آفریقا لمیده، از الگوریتمهای زیست شیمیایی خود برای بهرهمندی مؤثر از ابزارهای برندهای که در اختیار دارد، استفاده میکند. این شیوهایست که انتخاب طبیعی برای حفظ گونه ای به نام شیر، برگزیده است. این گونه است که وقتی شیر احساس گرسنگی می کند، الگوریتمها به او فرمان می دهند که خوابیدن بس است و باید به دنبال غذا بروی.
شیر از جای خود بلند می شود، از حس بویایی خود کمک می گیرد و الگوریتمهای زیستی، او را در مسیر حرکت گاومیشها قرار میدهند. شیر، به واسطه این الگوریتمها آرام در گوشهای پنهان میشود و دسته گاومیشها را زیر نظر میگیرد. یک گاومیش ضعیفتر را میبیند که در انتهای صف، لنگ میزند و چندثانیه بعد، غذای لذیذش را به دندان میگیرد.
موجودات مختلف، به طرق مختلف از الگوریتمهای زیست شیمیایی برای ادامه حیات خود بهره میگیرند و انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست.
انسان در طول سالها تکامل به جایی رسید که توانست بر تمام موجودات زنده برتری پیدا کند و بتواند بیماریها را درمان کند و ابزارهایی برای جابهجایی، حمل و نقل و تأمین خوراک روزانه خود اختراع کند.
انسان توانست به واسطه قابلیت بالای انگشتانش، ابزارهای مصنوعی بسازد و از آنها استفاده کند.
توانایی بشر در محاسبه و استدلال به او امکان داد که ابزارهای ابتدایی خود را به ابزارهایی پیچیدهتر و قدرتمندتر ارتقا دهد. انسان، خنجر را به تفنگ، اسب را به اتومبیل، غارهای نمناک را به خانه های مجلل و بیل و کلنگ را به تراکتور و کمباین ارتقا داد و هر چه ابزارهای او ارتقا پیدا میکردند، نیاز به ابزارهای ابتدایی و در نتیجه، نیاز به نیروی کار انسان نیز رو به کاهش میگذاشت.
وقتی بیل و کلنگ و گاوآهن، جای خود را به تراکتور داد، کشاورزانی که در مزرعه مشغول کار بودند، به کارخانه تراکتورسازی رفتند و در آنجا مشغول کار شدند. البته کار در کارخانه تراکتورسازی به مهارت بیشتری نیاز داشت ولی ارتقاء مهارتهای کارگر مزرعه و آموزش او پیچیدگی چندانی نداشت. باید کنار یک دستگاه می ایستاد و همزمان با حرکت نقاله، پیچی را سفت میکرد.
اما پیدایش کامپیوتر و الگوریتمهای مصنوعی هدایت کننده آن، باز هم او را از کار بی کار کرد.
بشر امروزی دوران سختی را در خط زمانی تکامل خود سپری میکند. خیلیها از کار بی کار میشوند. خیلیها که تا دیروز، از کار خود احساس غرور می کردند، برای گذران زندگی خود مجبور به روی آوردن به مشاغل پست میشوند و متأسفانه، این حقیقت دردناک، وضعیت نوع بشر را در سراسر جهان زیر سایه سنگین خود فرو برده است.
پیشبینی میشود حوزههای شغلی پر درآمد و پرجاذبهای چون پزشکی، وکالت، طراحی، نقاشی، موسیقی و غیره در آینده نزدیک و با پیدایش هوش مصنوعی، از چنگ نیروی کار انسانی خارج شده و به کامپیوترها سپرده شوند.
حتی شغلی چون برنامه نویسی و طراحی وب که به نظر می رسد تنها از ذهن حسابگر و خلاق انسان ساخته باشد، تضمینی نیست که در آینده نزدیک، به خود کامپیوترها سپرده نشود.
در چنین شرایطی، نیروی کار جوانی که در اول راه زندگی قرار دارد و میخواهد برای شغل آینده خود تصمیمگیری کند، گزینههای زیادی پیش رو نخواهد داشت.
شاید بگویید، من برای انتخاب شغلم به ندای درونم گوش میکنم. به دنبال علایقم میروم. به حرف دلم گوش فرا می دهم و آنچه دلم گفت دنبال می کنم. ترجمه این گفته شما این است: من برای انتخاب شغلم به الگوریتم های زیست شیمیایی خودم اعتماد میکنم.
اما حیات و آینده شما به شغل شما بستگی دارد و این تصمیم، اگر بر اساس معیارها و قواعد درستی اتخاذ نشود، عواقب آن مستقیماً روی آینده شما تأثیرگذار خواهد بود.
در انتخاب شغل، علاوه بر ندای درونی (الگوریتمهای زیست شیمیایی مغز) باید حقایق جهان تغییر یافتهای را که در آن زندگی می کنید، مد نظر قرار دهید و به طور خلاصه، هرگاه شغلی را برای خود مناسب دیدید، باید در مورد آن به این سؤال حیاتی پاسخ دهید:
1- وضعیت امروز را فراموش کنید، آیا این شغل، در آینده نیز خواهد توانست نیازهای روحی رو روانی شما را برآورده کند (خطری آن را تهدید نمیکند؟)
وقتی یک کامپیوتر بتواند وظایف شغلی ما را درست مثل خود ما و حتی بهتر از ما انجام دهد، حتی اگر به عنوان رقیب کامپیوترها اجازه ادامه فعالیت خود را داشته باشیم، طبیعیست که دیگر نتوانیم به شغلمان افتخار کنیم و این شغل، دیگر قادر به ارضای نیازهای درونی ما نخواهد بود.
پزشکی که امروز وظایف شغلی خود را به بهترین شکل انجام میدهد، به شغل طبابت خود افتخار میکند و از آن لذت میبرد. اما مثلاً در سال 2030 وقتی تجویزهای الگوریتمهای هوش مصنوعی، نتایج به مراتب بهتری از تجویزهای پزشکان انسانی به دنبال داشته باشد، آیا باز هم این پزشک میتواند از کار خود لذت ببرد؟
همین امروز، سمفونیهای نوشته شده توسط هوش مصنوعی که از آثار باخ الهام گرفته شده، به قدری به آثار باخ نزدیک است که تشخیص بین آنها بسیار دشوار است و ازنظر شنوندگان انسانی، آثار هوش مصنوعی حتی از آثار اصلی باخ نیز بهتر تشخیص داده شدهاند. هوش مصنوعی توانسته، فصول قابل قبولی از کتاب هری پاتر را بازنویسی کند و همه اینها در حوزه هنر است. حوزهای که پیش از این تصور میشد، تحت سیتره بشر است و کامپیوتر هرگز قادر به ورود به آن نخواهد بود.
نفوذ الگوریتمهای مصنوعی به زندگی بشر، اجتناب ناپذیر است و در این شرایط، باید چشمانداز واقعبینانهای از جهانی که در آن زندگی میکنیم، داشته باشیم و بر این اساس، قوای خود را روی اهداف بلندمدت خود متمرکز کنیم.
به نظر میرسد دنیای امروز، دنیای کدهای کامپیوتریست و آینده از آن کسانیست که این کدها را بهتر درک میکنند و میتوانند آنها را به خدمت بگیرند.
این روزها برای شروع برنامهنویسی، راههای زیادی وجود دارد.
مؤسسه دانش و فناوری بامداد، با هدف تأمین نیروی کار برنامهنویس برای شرکتها و مراکز تجاری، بوتکمپهای برنامهنویسی خود را به شیوهای متفاوت برگزار میکند: پس از مصاحبه حضوری و اطمینان از وجود شایستگیهای شخصیتی موردنیاز برای اشتغال در این حرفه، دوره کارآموزی شما به روش آنلاین شروع میشود. پس از یادگیری مفاهیم پایه، دوره کارآموزی شما آغاز میشود و همزمان، این مؤسسه، بهترینها را انتخاب کرده و آنها را به شرکتهایی که به نیروی کار برنامهنویس نیاز دارند، معرفی میکند.
برنامهنویسی تا سیتره کامل هوش مصنوعی، بیشترین فاصله را دارد.