معماری جمهوری اسلامی از همان خشت اول بر مبنای اسلامی ناقص و در چهارچوب مبانی غربی و انسان محوری تعریف شد. حال اقتضا و ظرفیت زمانه چنین بود یا نه، بماند.
علارغم اینکه انقلاب ایران قدمی بلند در راه نجات از دامن کفر و طاغوت بود ولی این مبانی غلط غربزده در تمامی تار و پود نظام پس از انقلاب مشاهده می شود که همان مبانی به تدریج انقلاب را از مسیر خود به انحراف کشانید.
محوریت رای ملت برای انتخاب حاکم و عبارت مضحک مردمسالاری
وضع قولین از جانب منتخبین ملت
نظام آموزشی غربزده بر مبنای علوم غربی (علوم پایه، پزشکی مدرن و ... )
صنایع غربی الگو گرفته از انقلاب صنعتی اروپا
کشاورزی مدرن، سلول های بنیادی، نفت و پتروشیمی و صنعت هسته ای و ...
گویی آنکه اندیشمندان حقیقی جامعه را به حال اسفبار خود رها کرده اند و مسئولیت اجرایی و تبلیغی بر عهده کسانی قرار داده شده که نه تنها دغدغه ای برای اصلاح این آش ناهمگون ندارند بلکه تمدن اسلامی را در قالب توسعه و پیشرفت! غربی تعریف می کنند و جوانان و نخبگان! جامعه را به سوی تولید علم و پژوهش و نوآوری تشویق می نمایند.
بحران آب یکی از نابسامانی هایی است که نتیجه این مسیر به ناکجاآباد است ولی متاسفانه نخبگان جامعه علت را در جابجای های سطحی و ساده لوحانه می جویند.
بحران فرهنگی، بحران سلامت، بحران جنسی، بحران اشتغال، بحران مسکن، بحران تحصیل، بحران دستگاه قضا، بحران وابستگی در سیاست خارجی و ... جمله ریشه در فرایندی واحد دارند که علت العلل این نابسامانی هاست.
تمدن بدلی bornos.blog.ir