ali.muslim14
ali.muslim14
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

نامه ای خطاب به برخی مسئولان پخمه

بسم الله الرحمن الرحیم

نظام آموزشی ای که در آن:
اولا سِن خبرگی جهت اشتغال با سن بلوغ انطباق نداشته باشد،
و ثانیا توازنی میان آمار تقاضای بازار اشتغال در رشته های مختلف و برون دهی سازمان آموزشی نباشد،
بدون فایده و منشاء انواع مفاسد است.
اینجانب ریشه بسیاری از معضلات کشور را در نظام آموزشی فشلی می دانم که سالهاست با شاکله غربی و فرسوده در کشور برقرار است و جای تعجب دارد که چرا هیچگونه فکر سالمی ورای محتوا و ساختار آموزشی وجود ندارد و معلوم نیست که عمدی در کار است و یا حقیقتا قدرت فکری حضرات در همین اندازه است.

برای نمونه طرحی در اینجا ارائه می دهم که البته می تواند به بحث گذاشته شود و پخته تر و جامع تر گردد.
صرفنظر از عده ای اندک که می باسیت مرجع علمی جامعه گردند و کارهای فوق تخصصی را بر عهده بگیرند، برای عمده افراد، بیش از 60% دروس آموزش و پرورش! و آموزش عالی هیچگونه ضرورتی برای اشتغال ندارد و از 40% باقیمانده، حدود 30% آن برای شروع کار غیرضروری است.
اینکه ما جوانان را معطل نگه داریم تا همه علوم به ظاهر مفید را در یک بازه زمانی عریض و طویل بیاموزند و پس از دانشمند! شدن وارد محیط اشتغال شوند باعث شده میان سن فارغ التحصیلی و بلوغ جنسی حدود 6 الی 8 سال فاصله ایجاد گردد و گاه تا سن اشتغال و تشکیل خانواده 10 الی 12 سال. و این فاصله، جامعه ای ساخته با نوجوانان و جوانانی آسیب پذیر در برابر انواع انحرافات و وسوسه ها و مبتلا به مفاسد جنسی و غیره. و در پی آن بی رغبتی به تشکیل خانواده و یا تشکیل خانواده در سنین بالا و کاهش نسل و سستی بنیان خانواده و ... (البته این نامه را پیش از اینکه این اتفاقات تا این حد موجود رخ دهد نوشته بودم).
با در نظر گرفتن دوره دوم ظهور خلاقیت در سنین 11 تا 14 سالگی و مطالعه و بررسی استعدادهای نوجوانان، آموزش و پرورش می تواند پس از یک سری آموزش های عمومی تا سن حدود 14 سالگی، به صورت نهادی قراردادی با صنایع و کشاورزی و ... عمل کند.
به عنوان مثال، شرکت ها و صنایع و غیر آن، آمار مطالبه متخصصان مورد نیاز خود را اعلام کنند و پس از استعداد یابی و علاقه مندی، آموزش و پرورش همان تعداد نیروی متخصص را به صورت فشرده در مدت 6 ماه تا یکسال آموزش دهد (البته برخی تخصص ها همانند پزشکی را می توان از همان کودکی استعدادیابی نمود و آموزش داد.) و پس از آن بازارکار موظف باشد افراد مذکور را استخدام رسمی نماید.
سپس طبق یک دوره قانونمند و برنامه ریزی شده، افراد، در کنار اشتغال موظف باشند به عنوان مثال به مدت 5 الی 8 ساعت در هفته و به تدریج کمتر از آن آموزش ببینند.
تجربه نشان می دهد بازده آموزشی، تحقیقاتی و حتی بازده کاری در این حالت (کار و آموزش توأم) به مراتب بیشتر است.
با این طرح افراد از همان اوایل جوانی، شاغل می گردند و آماده برای تشکیل خانواده. همچنین معضل عدم توازن بیرون دهی نظام آموزشی و تقاضای بازارکار برطرف خواهد شد و دیگر با کشوری پر از جوانان رها شده و مجرد به بهانه تحصیل مواجه نخواهیم بود.
بنده با تجاربی که دارم مطلع هستم که غالب تخصصی ترین مشاغل به بیش از 6 ماه آموزش تخصصی نیاز ندارند و باقی آموزش را می توان همراه با کار تکمیل نمود.
و همچنین معضل کمبود شغل را به راحتی می توان با بازگرداندن مادران به منزل و دادن فرصت های کاری به آقایان (به استثنای مواردی که تخصص کاری برای بانوان الزام دارد که آنهم می بایست با برنامه باشد) برطرف نمود. که البته این امر هم با بی غیرتی مسئولان امر سازگاری ندارد.
این مطالب در سطح فکری موجود و با فرض مقبولیت تحصیلات فعلی نوشته شده است.

در مزارآباد شهر بی تپش، وایِ جغدی هم نمی آید به گوش


تمدن بدلی bornos.blog.ir

آموزش و پرورشآموزش عالی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید