حدود 140 سال قبل، در 1258 هـ.ش، میجی، امپراتور ژاپن، تصمیم گرفت سفیری به ایران بفرستد. به این ترتیب، یوشیدا ماساهارو به عنوان نخستین سفیر ژاپن به ایران آمد .
آنچه در ادامه میخوانید، گزیدهای از خاطرات ماساهارو است:
ماساهارو در این نوشتار به آداب غذایی ایرانیان دوره قاجار و دردسرهایی که سفیر ژاپن برای خوردن یک لقمه غذا تحمل کرده است، اشاره میکند که مطالعه آن، خالی از لطف نیست: «خوراک معمولی مردم اینجا برنج، خربزه و گوشت گوسفند است. آنها، به پیروی از تعالیم اسلام، ماهی بیفلس و گوشت خوک نمیخورند و مشروب الکلی نمینوشند. ما ژاپنیها ساکی مینوشیدیم و خوراک گوشت گاو را با کارد و چنگال میخوردیم. مردم محل با دیدن رفتار و خورد و خوراکمان ما را فرنگستانی، یعنی اروپایی، میخواندند. اما ایرانیها باز در سیمای گندمگونی ما خیره میشدند و میدیدند که ما روی قالی مینشینیم و برنج را تقریباً مثل آنها میخوریم و فکر میکردند که ما باید مردمی از تیره هندو یا عرب باشیم.
در آغاز ورودمان به بوشهر، درخانه ای که به شیوه ایرانی ساخته و آراسته شده بود ماندیم، آرام و ساکت بودیم و برنج میخوردیم. از همین جا ایرانیها به ما احساس نزدیکی و دوستی پیدا کردند. وقتی که با ایرانیها هم سفره میشدیم، آنها خوراک را با انگشتان دست راست به دهان میبردند و میخوردند. من دوست نداشتم که با دست غذا بخورم، پس تکه چوبی پیدا کردم و با آن یک جفت چوب غذاخوری برای خودم ساختم.»