
دکتر علی نیکویی | ایرانشناس
واتیکان، در چند روز پیش تصاویری از پیکر بیجان پاپ فرانسیس دوم را در تابوت منتشر کرد که روی یک فرش قرمز و خوشنقش ایرانی قرار داشت البته این اولین تابوت پاپی نیست که در میان فرش ایرانی قرار میگیرد تصاویری که در یک جستجوی سادهٔ اینترنتی به دست میآید نشان میدهد که پاپ بندیکت شانزدهم (درگذشته در سال ۲۰۲۲) و پاپ ژان پل دوم (درگذشته در سال ۲۰۰۵) که از برجستهترین پاپهای دوران ما بودند و مراسم تدفین ایشان با تشریفات کامل واتیکان برپا شد در مراسم وداع آخرینشان تابوتشان بر روی فرش زیبای ایرانی قرار گرفت.
فرش ایرانی مملو از نمادهای ایرانشهری است که باورمندی هنرمند ایرانی را در تاروپود فرش به تصویر میکشد؛ از دیدگاه یونگ، نمادها اشکال یا الگوهایی هستند که فراتر از معنای ظاهری و روزمره خود، به محتوای عمیقتر ناخودآگاه جمعی اشاره دارند. یونگ نمادها را واسطههایی بین خودآگاه و ناخودآگاه توصیف میکند که انرژی روانی را منتقل کرده و به فرایند فردیتیابی کمک میکنند. یونگ معتقد است که نمادها [برخلاف نشانهها که معنای مشخص و محدودی دارند] دارای ماهیتی چندوجهی و چندلایه هستند، نمادها از کهنالگوها سرچشمه میگیرند که ساختارهای بنیادی و جهانی ناخودآگاه جمعی یک ملت هستند.
فرش ایرانی، با طرحهای پیچیده و رنگهای زنده، یکی از نمادهای اصلی هویت فرهنگی ایران است. این هنر که قدمتی چندهزارساله دارد، فراتر از یک شیء کاربردی، بهعنوان رسانهای برای انتقال مفاهیم فلسفی و معنوی عمل کرده است. یکی از مهمترین مفاهیم مرتبط با فرش ایرانی، ارتباط آن با بهشت است که در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای دارد. در باور ایرانشهری بهشت بهعنوان فضایی آرمانی با باغهای سرسبز، جویبارهای روان و نظم الهی توصیف شده است.
مفهوم بهشت در فرهنگ ایرانی ریشه در باورهای دینی و سنتهای پیش از اسلام دارد که با ورود اسلام تکامل یافت. در ادبیات پارسی، بهویژه در آثار شاعرانی مانند حافظ و سعدی، بازتاب یافتهاند. به گفتهٔ نصر[1]بهشت در فرهنگ ایرانی نهتنها یک مقصد اخروی، بلکه آرمانی قابل تجلی در زندگی زمینی است. این دیدگاه در هنرهای ایرانی، بهویژه در فرشبافی، بهوضوح دیده میشود. فرش ایرانی، بهعنوان یک اثر هنری که در زندگی روزمره کاربرد دارد، این امکان را فراهم میکند که مفهوم بهشت از یک ایدهٔ انتزاعی به تجربهای ملموس تبدیل شود. فرش ایرانی بهعنوان "باغی قابلحمل" طراحی شده است که میتواند حس بهشت را به هر فضایی، از خانه تا مسجد، بیاورد.
فرش ایرانی از نظر ساختار و طرح، شباهتهای قابلتوجهی با توصیفات بهشت در متون دینی و ادبی دارد. یکی از رایجترین طرحهای فرش ایرانی، طرح "ترنج" است که شامل یک نقشمایه مرکزی (ترنج) است که توسط حاشیهها و نقشهای گیاهی احاطه شده است. این ساختار، به گفتهٔ اتنهاوزن و گروبه[2]، مشابه با باغهای ایرانی (چارباغ) است که در آنها حوض مرکزی توسط جویبارها و گیاهان احاطه شده است. ترنج در فرش نمادی از حوض بهشتی است که در مرکز باغهای آرمانی قرار دارد، و حاشیههای گیاهی و گلدار، بازتابدهندهٔ سرسبزی و فراوانی بهشت هستند. طرحهای دیگری مانند "گلستان" و "شکارگاه" نیز ارتباط عمیقی با مفهوم بهشت دارند. طرح گلستان، با نقشمایههای گلها و درختان، مستقیماً به باغهای بهشتی اشاره دارد. طرح شکارگاه که صحنههایی از شکار و طبیعت را به تصویر میکشد، به گفتهٔ کانبی[3]نمادی از هماهنگی انسان با طبیعت و نظم الهی است که در بهشت تجلی مییابد. فرش ایرانی سرشار از نمادهایی است که مفاهیم بهشتی را منتقل میکنند. بهعنوانمثال، نقشمایههای گلوگیاه که در اکثر فرشهای ایرانی دیده میشوند، نمادی از حیات، فراوانی و زیبایی هستند که در توصیفات بهشت برجستهاند. رنگهای مورد استفاده در فرش، مانند سبز (نماد سرسبزی)، آبی (نماد آب و آسمان) و قرمز (نماد حیات و انرژی)، نیز با ویژگیهای بهشت مرتبط هستند. یکی دیگر از نمادهای مهم، استفاده از آب در طرحهای فرش است. جویبارها و حوضها که بهصورت خطوط مواج یا اشکال هندسی در فرشها به تصویر کشیده میشوند، به جویبارهای بهشتی اشاره دارند به گفتهٔ پوپ[4]این عناصر نهتنها از نظر بصری جذاب هستند، بلکه حس آرامش و تعادل را به بیننده منتقل میکنند، همانگونه که بهشت در ذهن مؤمنان القاکنندهٔ آرامش است.
فرش ایرانی، بهویژه در فضاهای مذهبی مانند مساجد، کارکردی معنوی دارد. فرشهای مسجدی که اغلب با طرحهای سادهتر و نقشمایههای هندسی بافته میشوند، فضایی برای عبادت و تأمل فراهم میکنند. به گفتهٔ کریستین[5]این فرشها بهعنوان واسطهای بین دنیای مادی و معنوی عمل میکنند و به عبادتکنندگان کمک میکنند تا با تمرکز بر نقشمایههای منظم و متقارن، بهسوی ارتباط با الوهیت هدایت شوند. حتی در فضاهای غیرمذهبی، فرش ایرانی حس بهشت را به زندگی روزمره میآورد. با گستراندن یک فرش با طرح گلستان یا ترنج در خانه، فرد میتواند فضایی شبیه به باغ بهشتی را تجربه کند. این ویژگی نشاندهندهٔ تلاش ایرانیان برای پیونددادن زندگی روزمره با آرمانهای متافیزیکی است.
از منظر نشانهشناسی، فرش ایرانی میتواند بهعنوان یک نشانهٔ فرهنگی تحلیل شود که معانی عمیقی را منتقل میکند[6]در این چارچوب، فرش بهعنوان نشانهای از بهشت عمل میکند که از طریق عناصری مانند تقارن، رنگ و نقشمایهها، مفاهیمی چون نظم الهی، زیبایی و حیات ابدی را منتقل میکند. این نشانهها نهتنها در سطح بصری، بلکه در سطح معنایی نیز با توصیفات بهشت در متون دینی همخوانی دارند. از نظر تاریخی، اوج شکوفایی فرشبافی در دورهٔ صفویه (قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی) رخ داد، زمانی که هنرمندان ایرانی طرحهایی خلق کردند که بهوضوح از مفاهیم عرفانی و دینی الهامگرفته بودند. به گفتهٔ کانبی[7]فرشهای صفوی با طرحهای پیچیده و استفاده از رنگهای غنی، تلاشی برای بازآفرینی بهشت در قالب یک اثر هنری بودند.
فرش ایرانی، بهعنوان یکی از برجستهترین دستاوردهای هنری ایران، ارتباط عمیقی با مفهوم بهشت در فرهنگ ایرانی دارد. از طریق ساختارهای متقارن، نقشمایههای گیاهی و جویبارها، و استفاده از رنگهای نمادین، فرش ایرانی بازتابدهندهٔ آرمان بهشتی است که در متون دینی و ادبی توصیف شده است. این فرشها، چه در فضاهای مذهبی و چه در زندگی روزمره، بهعنوان "باغی قابلحمل" عمل میکنند که حس نظم، زیبایی و ارتباط با امر قدسی را به انسان منتقل میکنند.
اینک که میبینیم تابوت پاپهای واتیکان برای آخرین دیدار دیندارن مسیحی با ایشان بر روی فرش ایرانی قرار میگیرد میتوان به این نتیجه که فرش ایرانی نهتنها یک اثر هنری، بلکه رسانهای برای انتقال مفاهیم معنوی و فلسفی است که ریشه در آرمان بهشتی دارد.
[1] Nasr, S. H. (1987). Islamic Art and Spirituality. SUNY Press.
[2] Ettinghausen, R., & Grabar, O. (1978). The Art and Architecture of Islam: 650–1250. Yale University Press.
[3] Canby, S. R. (2003). Persian Painting. Thames & Hudson.
[4] Pope, A. U. (1965). Persian Architecture. Thames & Hudson.
[5] کریستین، گ. (1989). جهان پارسی: هنر و معماری ایران. ترجمهٔ ر. رضازاده، انتشارات سروش.
[6] Barthes, R. (1977). Image, Music, Text. Hill and Wang.
[7] Canby, S. R. (2003). Persian Painting. Thames & Hudson.