عباس میرزا نایب السلطنه فرزند فتحعلی شاه قاجار یکی از معدود رجال هوشمند قاجاری بود. در وصف کفایت وی همین بس که زمانیکه درگذشت، الهیارخان آصفالدوله داماد فتحعلی شاه، نزد شاه رفته و مقدمهچینی میکند تا خبر فوت شاهزاده را به عرض برساند.
شاه بلافاصله قضیه را متوجه شده و میگوید: الهیارخان پس بگو عباس میرزا مُرده! الهیارخان به گریه میافتد و میگوید خداوند سایه مبارک قبله عالم را از سرِ اهل مملکت کم نفرماید. بحمدالله در هر ولایتی یک نایبالسلطنه دارید. فتحعلی شاه میگوید الهیارخان انصاف نکردی که گفتی در هر ولایت یک عباس میرزا داری! باید عرض کنی بعد از شصت سال عمر با این کثرت اولاد و چهل سال سلطنت، دیدی که آخر از دنیا بیاولاد و بلاعقب رفتی!
عباس میرزا در 1211 خ در مشهد و در سن 44 سالگی بر اثر ابتلا به نوعی بیماری که طبیبان وقت قادر به تشخیص آن نبودند، درگذشت.
وی که به درستی دانسته بود غربیها چقدر در علم و صنعت از ایران آن دوران پیش هستند، به دنبال پاسخی قانع کننده برای این مسئله میگشت و این موضوع شبانهروز فکر او را به خود مشغول نموده بود. تا جایی که در یکی از تاریخیترین سخنان خود به امیلین پروب ژوبر نماینده دولت فرانسه در ایران میگوید:
مردم به کارهای من افتخار میکنند اما از ضعیفی من بیخبرند! چه کردهام یا چه شهری را تسخیر کرده و چه انتقامی توانستهام از تاراج کننده ایالتهایمان بگیرم که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم؟ از شهرت و فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است. با اینحال تمام قوای مرا یک مشت روسی سرگرم داشته مانع پیشرفت کار من میشوند.
نمیدانم این قدرتی که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن تمام قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور و به ندرت آتیه را در نظر میگیریم.
مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد، تاثیرات مفیدش در سرِ ما کمتر از سرِ شماست؟! یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را از ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم! اجنبی حرف بزن بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم؟!
عباس میرزا در بخشی از وصیتنامه خود از جنگهای زیانبار و بیحاصل با روسیه نیز سخن میگوید و مینویسد: برای دویستهزار تومان ده کرور دادیم و هزار کرور ملک رفت و سالی ده کرور ضرر و زحمتهای دیگر دادیم و جان من هم از غصه رفت!
منابع
تاریخ عضدی، احمدمیرزا عضدالدوله
مسافرت به ارمنستان و ایران، ژوبر