احمد زیدآبادی
در دهۀ ۶۰ هر وقت تاریخ دریافت کالاهای کوپنی دیر اعلام میشد، زنهای همسایۀ ما در سیرجان که غروبها سر کوچه دور هم جمع میشدند تا اصطلاحاً "محفل" کنند، موضوع را به بحث میگذاشتند و نسبت به آن اعتراض میکردند.
جملۀ پایانی صحبتهای اعتراضی آنها هم اغلب به اینجا ختم میشد که: " من دیگه این دفعه "رأ" نمیدم"!
آنها در واقع حکومت را نیازمند رأی خود و رأی دادن را ارائۀ امتیازی به آن تلقی میکردند و از همین زاویه، به رأی خود به عنوان ابزاری تشویقی یا تنبیهی علیه حکومت مینگریستند!
بنابراین، بحثهایی مانند اینکه رأی دادن حق است یا تکلیف یا غیره، در ذهن آنها جایی نداشت. رأی صرفاً امتیازی به نفع دولت بود که میشد در مقابل دریافت به موقع کوپن، آن را به صندوق انداخت و یا به دلیل تأخیر در اعلام کوپن آن را از دولت دریغ کرد! دولت هم البته از این موضوع آگاه بود و در آستانۀ انتخابات کوپن "تپلتر"ی را اعلام میکرد!
در نگاه نخست، شاید این نوع نگاه به رأی، گونهای "ابتذال سیاسی" به نظر برسد، اما با توجه به ماهیت رانتی دولتها در تاریخ ایران، این خودش گامی بزرگ به جلو محسوب میشد. اینکه پیرزنی عامی و بیسواد در گوشهای از حاشیۀ کویر، تصورش این باشد که حکومت دیگر آن "قدرقدرتی" نیست که آنها را اساساً به حساب نیاورد، بلکه به حدی نیازمند حضور او در پای صندوق رأی است که گریزی از توجه به خواستۀ او برای اعلام به موقع کوپن ندارد، به واقع امری بسیار مهم است و نشان از تغییری نانوشته و اندیشیده نشده در ماهیت دولت رانتی دارد!