مردهای ایرانی برای صدا کردن همسرانشان عادت عجیبی دارند که تقریبا در تمام مملکت شایع است. آنها موقع مخاطب نمودن و یا صحبت از زنانشان آنان را به نام پسر بزرگ خود مینامند! مثلا بجای گفتن زلیخا او را مادرِ علی صدا میکنند و اگر فرزند پسری نداشت به همان لفظ خانم اکتفا مینمایند!
علت این امر آن است که مردان ایرانی دانستن نام زنانشان توسط غریبهها را ننگی عظیم میپندارند و سراغ گرفتن از احوالات زنانشان، گناهی بزرگ و نابخشودنی!
بطوریکه در مراودات دو مرد، از اوضاع فرزندان و سایر بستگان هم پُرسوجویی میشود اما ابدا از خانمها اسمی به میان نمیآید و مرد غریبه به شدت از آن منع دارد! کسی که به این حریم تجاوز نماید به سهولت ممکن است جان خود را بر سر آن بگذارد! در صورتی که گفتگو در مورد زنان بسیار ضروری بود، فقط با عنوان منزل از آنان گفتگو میشود!
در کوچه و بازار و در مواجهه با زنان، خانم عنوانی است که به زن محترم میدهند. بیبی سابقا سخت رواج داشته است اما فعلا استعمالی ندارد. زنهای درجه دوم را بیگم و باجی میگویند و واژه ضعیفه جهت زنانی با پایینترین مرتبه و درجه استفاده میشود و زنان پا به سن گذاشته را معمولا عُجوزه خطاب میکنند.
علیرغم این محدودیتها و مستور بودنها، برخی زنان که فنون دلربایی مردان را خوب آموختهاند، بر همهی امور اعمال نفوذ میکنند! حتی در کارهای سیاسی و سقوط بعضی از حکام یا وزرا نیز سرنخ را باید در اندرون شاهی جست!
منبع
ایران و ایرانیان، یاکوب ادوارد پولاک طبیب مخصوص ناصرالدین شاه
ایران و ایرانی، کارلا سرنا