هنوز دوسال از دایرشدن راه آهن تهران _ عبدالعظیم نگذشته بود که برخی خارجیها که از واگذاری امتیاز به دولت بلژیک ناخشنود بودند و بیم داشتند که این رشته سر دراز یابد، پنهانی درصدد تحریک مردم برضد بلژیکیها برآمدند و گروهی را به برافروختن آتش فتنه برانگیختند.
دریکی از روزها بر سرِ خرید بلیط، بین آن عده اجیر شده و کارکنان راه آهن مشاجره و زد و خورد درگرفت. اوباشها به اتاقهای ایستگاه که در آغاز کار، پاکیزه و مزین بود ریخته، روکش صندلیها و پردههای مخمل را دریدند. آیینههای بزرگ و شیشه درها و واگنها را درهم شکسته ودیگر اثاثه رابه یغما بردند.
دنی رئیس بلژیکی کارکنان به وزارت خارجه شکایت برد و از سفارت بلژیک نیز به شاه نوشتند اینکار توهین به دولت بلژیک میباشد و دولت ایران باید 300هزار تومان بعنوان خسارت بپردازد.
چون این خبربه ناصرالدین شاه رسید، سخت برآشفت و در پی چاره گشت تاهم از بلژیکیها دلجویی نماید و هم از زیر جریمه 300هزارتومانی شانه خالی کند. هرچه فکر کرد راهی به ذهنش نرسید.
عاقبت همان روز شاه داماد خود آقاسیدزین العابدین امام جمعه را احضار کرد و ماجرا را با وی درمیان نهاده و چاره کار را از او خواستار شد.
روز بعد امام جمعه نامهای به سفارت بلژیک نوشت که شاه کار را به من رجوع کرده و لازم است برای مذاکره نماینده فرستاده شود. دنی و دوتن از اعضای سفارت بلژیک در منزل امام جمعه حاضر شدند و با کمک مترجم به مذاکره پرداختند.
امام جمعه اظهار داشت دولت تقاضای غرامت شما را پذیرفته و بدان عمل خواهد نمود. آنگاه رو به مُحرّرِ خود "منشی" کرده، گفت چندین تلگراف با عنوان "آقایان علمای عَتَبات و ولایات" تهیه کند و بنویسد که از امروز سوار شدن به راه آهن حرام است! و آنرا برای علما فرستاده تا آنان مردم را باخبر کنند!
چون مترجم، دنی و فرستادگان سفارت را از چگونگی وضعیت آگاه ساخت، آنان زبان به اعتراض گشودند. امام جمعه در جوابشان گفت: با آنچه شما خواستهاید موافقت شده اینک ما نیز تکلیف خود را انجام میدهیم.
بلژیکیها که دیدند کار دشوارتر شد و هرگاه چنین عملی صورت پذیرد خسارتشان جبران ناپذیر خواهد بود ناچار از درِ مسالمت درآمدند و چاره کار را از سیدزین العابدین پرسیدند. امام جمعه گفت "نی ز ما و نی ز تو، رو و دم مزن" این تنها چاره است!
نمایندگان بلژیکی ناچارا رضایت نامه سپرده و رفتند. امام جمعه نزدشاه شتافته جریان رابه اطلاع رسانید و شاه یک حلقه انگشتری گرانبها از راه قدردانی به او ارزانی داشت.
منبع
یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، دوستعلی خان معیرالممالک