شاه سلطان حسین صفوی پس ازحملهی محمودافغان، علما را جمع نمود و از آنان راه حل خواست.
علما گفتند چگونه این کافرجرات کرده و به مملکت امام زمان دست درازی نموده؟ الساعه دعایی میخوانیم و او را دود هوا میکنیم و برای اطمینان بیشتر از نابودی لشکر خصم، دستور طبخ آشی سحرآمیز صادر فرمودندکه پخت آن میبایست با خواندن دعاهایی مخصوص همراه باشد.
پس از پخت آش خبرآوردند افغانها به دروازههای اصفهان رسیدهاند! سلطان حسین دوباره علما را فراخواند و علت را جویا شد. علما گفتند احتمالا به هنگام پخت آش بادی از خادمان درشده و آش بخوبی عمل ننموده است!
سریعا دستور پخت آشی جدید صادر شد و برای اهل مطبخ گماشته نهادند تا مبادا از کسی بادی خارج شود! آش پخته شد اما نتوانست جلو لشکرخصم را بگیرد و با ورود محمودکابلی به کاخ، دودمان صفویان برباد رفت و ایران بدست افغانها افتاد و ستمهای زیادی برمردم روا داشته شد.
هشت سال بعد نادرشاه با دلیری توانست افغانها را از ایران بیرون نماید. نادر پس از بیرون راندن مهاجمان و برقراری ثبات و امنیت در مرزها و شهرهای ایران، سرداران و بزرگان را جمع نمود و گفت: آنچه میبایست، انجام دادهام. اجنبی را بیرون راندهام و امنیت را به ولایات بازگرداندهام. اکنون این ملک برای اداره شدن به پادشاهی نیاز دارد و من به استراحت. با شماست که سلطانی لایق برای این سرزمین برگزینید.
میرزا ابوالحسن ملاباشی، روحانی دربارصفوی گفت: من و بیشتر مردم ایران حامی سلسله صفویه هستیم و لازم است یکی از شاهزادگان صفوی بعنوان شاه انتخاب گردد.
با اشاره نادر، میرزا ابوالحسن ملاباشی را به بیرون برده و او را با طنابی خفه نمودند. سپس حاضرین که میدانستند نادر تمایل به پادشاهی دارد او را بعنوان شاه ایران برگزیدند.
نادر در اولین اقدام پس از تاجگذاری دستور داد تا جیره و مواجب هفتاد هزار طلاب که از دولت ایران مقرری میگرفتند قطع شود. بزرگان طلاب نزد نادر رفته بنالیدند. نادر پرسید کار شما در این مملکت چیست؟ گفتند لشکر دعا هستیم. هنگامی که سپاه شما به جنگ میرود ما با دعا پیروزیشان را تضمین میکنیم. چرا باید سلطان نان ما را قطع و موقوفاتمان را ضبط نماید؟
نادر فریاد زد وقتی شش هزار افغان بیسروپا پایتخت ایران را گرفتند، دو کرور خلق اصفهان و یکصد هزار طلاب علوم چرا جواب شش هزار افغانی برهنه و بیسروپا را ندادند؟
پاسخی ازکسی شنیده نشد. نادر دستور داد آنان را به زمینهای زراعتی ولایات مختلف فرستادند و به کشاورزی واداشتند.
.
منابع
انقراض سلسله صفویه،لارنس لکهارت
تاریخ اجتماعی ایران،جلد هشتم،راوندی