دکتر علی نیکوئی
دکتر علی نیکوئی
خواندن ۴ دقیقه·۶ سال پیش

نقد روایت محلی از وجه‌تسمیه‌ی نامگذاری قلعه‌ی دختر کوهبنان کرمان

قلعه‌ی دختر کوهبنان
قلعه‌ی دختر کوهبنان

بر فراز قله کوه خانقاه (بالای تخت امیر) قلعه‌ای است مخروبه معروف به قلعه دختر؛ میراث فرهنگی در سایت‌های معرفی این قلعه در مورد وجه‌تسمیه‌ی این نام بر قلعه چنین آورده است که: قلعه دختر را به معنی قلعه بکر و محکم و فتح نشدنی، همچنان که فتح قلعه کوهبنان نیز در زمان حمله سلطان شاه غز[1] با سپاه پنج هزار نفری ممکن نگردید. اما روایت مردم کوهبنان از وجه‌تسمیه‌ی قلعه‌ی دختر که در سایت‌های گردشگری که وابسته به میراث‌فرهنگی هستند شاید به علت خرافی بودن آورده نشده، رهنمای درست‌تر و بهتری است!

روایت مردمی از وجه‌تسمیه‌ی این قلعه چنین است که: در روزگار کهن، زنی حاکم کوهبنان بوده سخت ظالم، وی زن‌های حامله را وادار می‌کرده که خشت و گل و آب برای ساختن قلعه به بالای کوه ببرند، یک روز که خود سوار بر اسب مشغول بازی با ترنج بوده و ترنج را بالا و پایین می‌انداخته، برای گرفتن ترنج از روی اسب پرت می‌شود و کشته می‌شود؛ وی را همانجا به خاک می‌سپارند. در حوالی این قلعه بر فراز کوه در شهر کوهبنان امام‌زاده‌ای به نام بی‌بی عصمت[2] وجود دارد که به واسطه‌ی شفای زنی در سال 1342 خورشیدی در میان مردمان شهره است.[3]

می‌دانیم ایرانیان باستان الهه آناهيتا را فرشته موكل بر آب، باران، فرواني، بركت، باروي، زناشويي، عشق، مادري، زايش و پيروزي نيز مي‌دانستند و نام‌هاي ديگر او آناهيد، آناهيت و ناهيد مي‌باشد ايرانيان به نام اين الهه عبادت گاه مي‌ساختند. آناهيتا همان فرشته آب است كه در اوستا مورد ستايش قرار گرفته و پرستش از او در ميان ايرانيان از زمان اردشير دوم هخامنشی رواج بيشتري يافت. الهه آناهيتا در آبان يشت چنين وصف شده است: زن جوان، خوش اندام، بلند بالا، برومند، زيبا چهره، آزاده، نيكو سرشت. معابد این ایزد بانو در کنار معابد ایزد مهر برپا می‌گشت و احتمالا در دورانی در یک معبد هر ایزد را ستایش می‌کردند زین رو تفکیک معبد مهر از معبد ناهید دشوار و تا حدودی ناشندنی است، اما آن‌چیزی که مسلم می‌باشد آن است که معابد آناهید در کنار سه عنصر طبیعی یعنی کوه، درخت و چشمه برپا می‌گشت که به مرور زمان احتمالا اثرات درخت کهن‌سال یا چشمه ممکن است از میان برود اما کوه دشوار تر است اما چرا کوه!؟

یکی از عناصر طبیعی مقدس در ایران‌باستان کوه بوده است! نزد ایرانیان باستان کوه به دلیل برافراشتگی به سوی آسمان و دارندگی سرچشمه‌ی آب‌ها و رودها و بردمیدن خورشید از پشت آن و گردش ستارگان بر بالای آن واسطه پیوند دهنده‌ی انسان و خدا بود. مطابق اساطیر ایرانی، اهورامزدا در سومین مرحله‌ی آفرینش، زمین را آفرید و کوه‌ها در آغاز هزاره‌ی هفتم آفرینش خلق شدند.. کمتر واقعه‌ای در تاریخ داستانی ایرانیان هست که بَرِ کوهی یا در کنار آبی رخ نداده باشد. جایگاه خدا بودن کوه، باوری عام و قدیم است؛ زردشت در سی سالگی به بالای کوه اشیدرنه که برخی محققان آن را سبلان می‌دانند رفته به دور از هیاهوی مردم به ریاضت و گوشه‌گیری و غور در اسرار طبیعت و راز و نیاز با خدای بزرگ مشغول شد. علاوه بر این در تفکر اسطوره‌ای ایرانیان، کوه زاییده و زاینده و بالیده و بالنده و جاندار و اندیشمند و زاینده‌ی رودها بوده است. بزرگان اساطیری ایران‌زمین هرگاه در ایران نابسامانی و فساد می‌شد به کوه و مکان پر رمز و راز آن روی می‌نهادند؛ مطابق شاهنامه‌ی فردوسی مادر فریدون از هراس سربازان دربار ضحاک کودک را به نزد دانای دینی در البرز کوه می‌نهد؛ هنگامی که در دوران زال ایران‌زمین را تباهی و فساد و نابسامانی فرا می‌گیرد این کیفیت معنوی کوه است که زال را برای سامان بخشیدن به حیات سیاسی و اجتماعی ایران متوجه البرز می‌سازد و رستم را به طلب کیقباد به البرز کوه می‌فرستد

با توجه به داده‌های بالا حضور قلعه‌ای به نام دختر بی‌شک مرتبط به ایزد بانوی آناهید است که بر فراز کوهی جای گرفته اگر پرده‌های داستانی اولیه از وجه‌تسمیه‌ی مردمی برای این قلعه برداشته شود، احتمالا بر بالای این کوه معبد و مجسمه‌ای از آناهیتا بوده (به مانند آنچه از سنگ‌نگاره‌ی آناهیتا و نرسی در نقش رستم موجود است) و حلقه و گوی در دست او شبیه به ترنج بوده و این افسانه گویی اطراف آن گوی ساخته و پرداخته شده باشد و وجود یک مکان مقدس زنانه [امام‌زاده‌ای که زنان را شفا می‌دهد دگردیسی آئین‌های کهن ایران‌باستان در اسلام است] در نزدیکی آن دلیل بر تقدس تاریخی آن منطقه است؛ اما علت آنکه در داستان مردمی چرا آن زن به حاکمی ستمگر تشبیه شده است باید بازگردد به دوران توسعه‌ی دین زردشتی و انزوای ناهید پرستی.[4]

[1] حکومتی که با رهبری ملک دینار توانست در سال ۵۸۳ هجری سلجوقیان کرمان را در زمان محمد دوم نابود کرده و غزان را در کرمان مستقر سازد و حکومت غزهای کرمان را تشکیل دهد. این حکومت سرانجام پس از تقریباً ۵۰ سال توسط قراختاییان نابود شد.


[2] امامزاده سیّده بی‌بی عصمت خاتون در شمال‌غربی کوهبنان بربلندای تپه‌ای قرار دارد که محل برگزاری مراسم مذهبی و زیارت اهالی کوهبنان و شهرهای اطراف می‌باشد.


[3] https://kouhbanani.ir/


[4] بنا به نظرات باستانی‌پاریزی و جمعی از مورخین و باستان‌شناسان بناهایی که منسوب به دختر، بی‌بی و خاتون در جای جای ایران به چشم می‌خورد مربوط به نیایشگاه اناهیتا، ایزدبانوی باروری و برکت و آب‌های پاک است که معمولا گرداگرد نیایشگاه قلعه‌ها برپا بوده است.


دکتر علی نیکویی

تاریخ ایرانکرمانمهر پرستیاسطورهقلعه‌ی دختر کوهبنان
دکتری در تاریخ ایران‌باستان؛ نویسنده ، ایران‌شناس Ph.d in ancient Iranian history; Writer, journalist,Iranology and Teacher
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید