عطاملک جوینی که مقام دیوانی حکومت هلاکوخان را عهدهدار بود، پس از آنکه خواجه نصیر را در دیوان هلاکوخان میبیند،میگوید: اکنون که ایران در زیرِ یوغ اجنبی است و هیچ جای نفس کشیدن نیست، بهترین جای دنیا برای اقامت گزیدن کجاست تا از برای رشد دانش و حفظ جان به آنجا درآییم؟
خواجه نصیر لبخندی زد وگفت بهترین جا ایران است و از برای شخص خودِ من زادگاهم طوس. شما را دیگر نمیدانم! مختارید انتخاب کنید بمانید یا عزم سفر نمایید. عطاملک گفت اما برای دانشمندانی همچون ما صلح و آرامش، دروازههای باشکوهتری به روی آیندگان خواهد گشود.
خواجه نصیر به طعنه گفت البته اگر آیندهای باشد! چرا که فرارِ اهل خرد، نفع شخصی عایدشان میکند و در اینحال، دیارِمادری هم چنان خواهد سوخت. امروز مهمترین وظیفه ما ایستادن و خرد را بکار بستن برای رفع استیلای اجنبی است و اگر این کار را نتوانیم یا نکنیم دیگر فایدهای برای زنده بودنمان نمیبینم!
عطاملک درحالیکه ازشرم به زمین مینگریست به خواجه نصیر گفت برای من بزرگترین نعمت همین بس که درکنار آزاد مردی هم چون شما هستم.
منبع
تاریخ جهانگشا،عطاملک جوینی