پیام شاه تهماسب[1] به سلطان سلیمان[2]که هوس آذربایجان و تبریز کرده بود :
تُرا ندامت و پشیمانی گرفته در نصفِ شب از حوالی تبریز فرار نموده به حال سگان هر دو منزل یکی کرده، خود را به حوالی "وان"[3]رسانیدی و هریک از لشکر نکبت اثر تو به راهی میگریختند و نوابِهمایون[4] ما با صدهزار سوار جلد جرار[5]، کینهگذار[6]، ببر کردار، قزلباش نصرتتلاش که از فرق راکب تا سم مرکب، غرق آهن و جوشن بودند، جمله چون شیران در جوش و خروش آمده چون ماهیان دریا که در بحر غواصی نمایند، گوهر جان را از اصداف[7]قلوب اعادی[8] بیرون آورند، نهنگانی که چون بر ساحل دریای مصاف جولان نمایند، به یک حمله شیران هیجا[9] را قلب بشکافند.
جوانان شیر افکن جنگجو
همه کرده چون شیر با جنگ خو
امرای عظام به التماس تمام، نواب همایون ما را از آن برگردانیده، برادر نامدار کامکار بهرام میرزا را با بعضی از آشکار متوجهاو ساختیم و اگر نه محال بود که نواب همایون ما مراجعت نماید تا آن زمان که ترا طعمه شمشیر غازیان[10]جانشِکار نسازند و تا حوالی اسلامبول[11]از عقب تو ایلغار[12]کرده نمی گذاشتیم که در هیچ منزل قرار گیری و با وجود این حال و قضایا که میان ما و تو واقع شده که اکثر اهل عالم بر آن اطلاع دارند، مثل این مهملات مینویسی و اظهار عظمت و تکبر و تجبر[13]کرده خود را به ما مینمایی که من چنین و چنان خواهم کرد و بر تو مخفی و مسطور نماند که تو در نظر عالمیان خرد و سبک و بی اعتبار شدهای و ...عنقریب آن مزور مردم فریب از غایت ظلم و فسق و عداوت از لباس مستعار سلطنت و خسروی بیرون آمده به صد خواری و زاری چنان که ایلدرم بایزید به دست پادشاه عالمگیر ، صاحب قرآن امیر تیمور دستگیر گردید تو نیز به دست غازیان عظام اسیر و مبتلا گشته چنان که مردود درگاه خالق شدهای و رسوای خلایق گردیدهای، تبراییان[14]سرت را به گرزهای گران و تبرزین کوفته به خاک تیره یکسان خواهند کرد .
باید که جواب مکتوب نامرغوب خود را مطالعه نمایی و در وظایف بندگی کوشیده، ترک جهالت، بطالت و عداوت نمایی.
توضیحات که شما را یاری خواهد کرد در فهم بهتر متن
[1] شاه تهماسپ یکم (زاده ۳ اسفند ۸۹۲ شهآباد، اصفهان – درگذشته ۲۴ اردیبهشت ۹۵۵ قزوین/ ۱۴ فوریه ۱۵۱۴ – ۱۴ مه ۱۵۷۶) پسر ارشد شاه اسماعیل یکم و دومین پادشاه از سلسله صفویه بود.
[2] سلیمان یکم (به ترکی عثمانی: سلطان سلیمان اول یا قانونی سلطان سلیمان؛ ۶ نوامبر ۱۴۹۴ – ۷/۶/۵ سپتامبر ۱۵۶۶) دهمین سلطان امپراتوری عثمانی، که از سال ۱۵۲۰ تا لحظهٔ مرگش در سال ۱۵۶۶ بر امپراتوری عثمانی حکم راند و از این لحاظ طولانیترین دورهٔ سلطنت را در میان خاندان عثمانی داراست. او را در غرب با نام سلیمان محتشم و در شرق با نام سلیمان قانونی میشناسند. از آن جهت به قانونی مشهور شد که سیستم قضایی امپراتوری عثمانی را بهکلی بازسازی کرد.
[3] وان (ترکی استانبولی: Van) (به کُردی Wan)، بزرگترین شهر در شرق ترکیه که مرکز استان وان میباشد.
[4] عنوانی که در ایران عهد صفویه و قارجایه به شاهزادگان و گاه شاهان اطلاق می شده .
[5] چابکان بیشمار
[6] انتقامجو
[7] صدفها
[8] دشمنان
[9] جنگ، نبرد، رزم، ستیز
[10] کسی که در راه خدا با دشمنان دین میجنگد.
[11] پس از آنکه کنستانتین کبیر این شهر را به عنوان پایتخت جدید شرقی امپراتوری روم برگزید، این شهر نزد مردم به کنستانتینوپل به معنای «شهر کنستانتین» معروف گشت. اگرچه کنستانتین سعی کرد نام Nea Roma به معنای «رم جدید» را بر آن نهد، اما این نام نزد مردم مقبول نشد و فراگیر نگشت. مسلمانان که از قدیم با رومیان مراوده داشتند، این شهر را قسطنطنیه یا قسطنطینیه نامیدند. نام دیگر شهر استانبول بود که از عبارت یونانی εἰς τὴν Πόλιν (با تلفظ ایستیم بولین) به معنای «به سوی شهر» گرفته شده بود. در سال ۱۷۷۰ میلادی سلطان مصطفی سوم با ضرب سکههایی که روی آن نام اسلامبول (اسلامشهر) نقش بسته بود، تلاش کرد این نام را فراگیر کند. در دورهٔ جمهوریت و از روز ۲۸ مارس سال ۱۹۳۰ ادارهی پست ترکیه از تمامی کشورهای جهان خواست تا در مکاتبات خود از نام استانبول استفاده کنند.
[12] حرکت سریع سپاهیان بسوی دشمن . هجوم . یورش
[13] خود را بزرگ نشان دادن؛ تکبر.
[14] در حال بیزاری جستن و دوری کردن