تنها تاریخ است که دلهرهی پوچی را زائل میکند؛ زیرا انسان در مییابد نسلهای مختلف در پی هم میآیند و انسان بی آنکه بتواند خود را از چنبرهی این استمرار بیرون بکشد در میان امواج مستمر حیات که از ازل تا به ابد بیوقفه راه خود را طی میکند ، میغلطد، میپوید، پیش میرود و خود را با یک یک امواج به تمام دریای هستی متصل و مرتبط مییابد و تنها برای خوانندهی تاریخ مهیاست که از تفاهم با تجربهی تاریخی، خویشتن را با اسپارتاکوس در کنار بردگان ، با میرابو در انقلاب_فرانسه و چون کوروش با اسیران یهود و کاهنان مردوک غرقه در نور تسامح دریابد.
آری، مسلما تاریخ نمیتواند یک علم باشد و تنها می تواند یک صنعت، یک هنر و یک فلسفه باشد؛ صنعت به دلیل استخراج حقایق؛ هنر به سبب ایجاد نظمی با معنی در درون آشفتگی مطالب و مواد؛ فلسفه به خاطر روشنگری و جستجوی چشمانداز آینده.
تاریخ تجربهای گرانقدر برای حرکت در یک مسیر تکاملی است. ملتی که از پیشینهی خود آگاه نباشد، در چرخهی تکرار، گرفتار خواهد آمد.
دکتر علی نیکویی