به قلم: دکتر علی نیکویی
در چند دههٔ اخیر آبراه بزرگی که در جنوب مرزهای خاکی ایران قرار دارد و اکثر جهانیان به اتکا بهتمامی منابع و اسناد، آن را به نامِ «خلیجفارس» میشناسند، برخی آن را مغرضانه به نام جعلی «خلیج عربی» نامگذاری کردند. در این یادداشت بر آنیم تا ریشههای نام این آبراه بزرگ را جستار کنیم و علت این نام مجهول را کنکاش کنیم.
خلیجفارس و موقعیت جغرافیایی
«خلیجفارس» پیشرفتگی وسیع آب در خشکی در بخش جنوب غربی قارهٔ آسیا، شمال شبهجزیرهٔ عربستان و جنوب فلات ایران قرار دارد و از طریق دریای عمان به اقیانوس هند میپیوندد و شعبهٔ شمال غربی اقیانوس هند است. خلیجفارس بین ۲۴تا ۳۰ درجه و ۳۰ دقیقهٔ عرض شمالی و ۴۸ تا ۵۶ درجه و ۲۵ دقیقهٔ طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار دارد و وسعت آن حدوداً ۲۳۲۸۵۰کیلومترمربع است و این تقریباً نصف دریای مازندران است. خلیجفارس جزء دریاهای کمعمق جهان است و در بخش عمدهٔ آن، میانگین عمق آب کمتر از ۳۶ متر است؛ اما در برخی نقاط معدود، از جمله در نقطهای نزدیک رأس مسندم در مجاورت دریای عمان این عمق به ۱۸۲ متر میرسد.[1]
نام پارس همراه همیشگی بر آبراه
اکنون نام این آبگیر را در منابع تاریخی دنبال میکنیم تا بتوانیم تاریخچهٔ نام خلیجفارس را ارائه دهیم.
1. پیش از مهاجرت اقوام آریایی به سمت فلات ایران، آسوریان این آبگیر را در کتیبههای خود «نارمرتو»[2] که به معنای «رود تلخ» است مینامیدند و این قدیمترین نام بر خلیجفارس است.
2. در کتیبهای از داریوش کبیر مکشوف در تنگهٔ سوئز، عبارتی با عنوان «درایه تیه هچا پارسا آئی تی»[3] منظور گردیده است و معنای آن یعنی دریایی که از پارس میرود و منظور آن «دریای پارس» یا «خلیجفارس» است.
3. در زمان خسروان ساسانی این آبراه را دریای پارس[4] مینامیدند.
4. مورخان یونانی نظیر فلاویوس آریانوس که در سدهٔ دوم میلادی میزیست در کتاب لشکرکشیهای اسکندر یا «آناباسیس»[5]نام این آبراه را «پرسیکون کایتاس» آورده که به معنای خلیجفارس است.
5. از دیگر جغرافیدانان یونانی که در قرن اول میلادی میزیسته «استرابون» هست. وی بارها به نام خلیجفارس تأکید میکند و در جایی اینگونه میگوید: اعراب بین بحر احمر و خلیجفارس جای دارند.[6]
6. «بطلمیوس»، جغرافیدان بزرگ که در قرن دوم میلادی زیسته، در کتابی در علم جغرافیا که نگارش آن لاتین باشد، از این آبراه به نام «پرسیکنسینوس» یاد میکند.[7]
7. «کورسیوس روفوس» - مورخ رومی - که در قرن اول میلادی میزیست، در مورد تاریخ اسکندر بسیار کوشید. وی این آبراه را به لاتین چنین مینامد: آکواروم پرسیکو.[8]
بعد از حمله اعراب به ایران و فتح ایران توسط اعراب، باز نام این آبراه تغییر نکرد. در اثبات سخن خویش رجوع میکنیم به منابع دورهٔ اسلامی، تا جستار کنیم نام این آبراه را در متون دوران اسلامی.
1. "ابن الفقیه" در کتاب جغرافیای خود «مختصر کتاب البلدان» که به سال ۲۷۹ه.ق نگارش گردیده به عربی چنین میگوید: (ترجمه) بدان که دریای پارس و هند از برای پیوستگی به یکدیگر هر دو یک دریا هستند.[9]
2. "ابوعلی احمد بن عمر بن رسته" جغرافیدان دنیای اسلام در تألیف خود «تقویم البلدان» (الاعلاق النفیسه) که در سال ۲۹۰ه.ق به عربی تألیف کرده مینویسد: (ترجمه) اما دریای هند، از آن خلیجی بهسوی ناحیت پارس بیرون آید که خلیج پارس نام دارد و بین این دو خلیج (احمر و پارس) سرزمین حجاز و یمن و دیگر بلاد عرب واقع است.[10]
3. "سهراب" دیگر جغرافیدان مسلمان که در قرن سوم میزیست در کتاب «عجائب الاقالیمالسبعه الی نهایه العماره» که به عربی تألیف گردیده مینویسد: (ترجمه) دریای پارس دریای بزرگی است در جنوب.[11]
4. دیگر جغرافیدان مسلمان "ابولقاسم عبیدالله بن عبدالله بن احمد بن خردادبه" متوفی به سال ۳۰۰ه.ق در کتاب «المسالک و الممالک» در مورد رودهایی که به خلیجفارس میریزد چنین میگوید: (ترجمه) گروهی از این رودها بهسوی بصره و گروهی بهسوی مذار رواناند. سپس همهٔ آنان به دریای پارس میریزند.[12]
5. "ناخدای رامهرمزی" دیگر جغرافیدان مسلمان در کتاب خود «عجایب الهند بره والبحره و جزایره» که تألیف آن برای سال ۳۴۲ه.ق به عربی است، چنین مینگارد: (ترجمه) از شگفتیهای دریای فارس چیزی که مردمان به شبهنگام ببینند، چون موجها برهم خورند و بر یکدیگر شکسته شوند از آنها آتش برجهد و آن که بر کشتیسوار است گمان کند بر دریایی از آتش روان باشد.[13]
6. "الکرخی" جغرافیدان مسلمان متوفی به سال ۳۴۶ه.ق در کتاب «مسالک الممالک» خود، چنین مینگارد: دریای پارس که مشتمل بر بیشتر حدود آن است و به دریای عرب و دیگر بلاد اسلام پیوندد…[14]
7. "مسعودی" مورخ و جغرافیدان مسلمان عرب متوفی به سال ۳۴۶ه.ق در کتاب خود «مروج الذهب و معادن الجوهر» مینویسد: (ترجمه) از این دریا که دریای هند یا حبشی باشد خلیج دیگری منشعب گردد که دریای پارس است… و این خلیج مثلثی شکل است.[15]
8. "ابن المطهر المقدسی الطاهر بن مطهر" متوفی در اواخر قرن چهارم در کتاب خود «البدء و التاریخ» که در سال ۳۵۵ه.ق تألیف نمود مینویسد: (ترجمه) همهٔ این رودها در دجله فراهم آیند و دجله از ابله به آبادان بگذرد و در خلیج پارسی بریزد.[16]
9. "ابوریحان بیرونی" متوفی به سال ۴۴۰ه.ق در کتاب «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» که به فارسی تألیف کرده نام این آبراه را هم خلیجفارس و هم دریای پارس میآورد.[17]
10. در قدیمترین اثر جغرافی به زبان فارسی یعنی کتاب «حدودالعالم من المشرق الی مغرب» که در سال ۳۷۲ ه.ق تألیف گردیده، نام این آبراه خلیجفارس آمده و چنین نوشته شده: خلیجپارس از حد پارس برگیرد با پهنای اندک تا حدود سند.[18]
11. "شریف الزمان طاهر مروزی" در «طبایع الحیوان» که تألیف آن به سال ۵۱۴ ه.ق به پایان رسیده، این آبراه را خلیج الفارسی نوشته.[19]
12. "شریف الادریس" جغرافیدان از اعراب جزیرهٔ سیسیل، متوفی به سال ۵۶۰ ه.ق در «نزهت المشاق فی اختراق الافاق» مینگارد: (ترجمه) از دریای چین خلیج سبز که دریای پارس و ابله است منشعب میگردد...[20]
13. "شمس الدین ابوعبدالله محمد بن ابیطالب الانصاری الدمشقی الصوفی" متوفی به سال ۷۲۷ ه.ق در «نخبه الدهر فی غرائب البرو البحر» نام این دریا را بهدفعات، بحر فارس و خلیجفارس آورده است.[21]
14. "شهاب الدین احمد بن عبدالوهاب بن محمد النویری" از مشاهیر دنیای اسلام و مورخ بزرگ، متوفی در سال ۷۳۷ه.ق در کتاب «نهایه الادب فی فنون الادب» مینویسد: (ترجمه) اما خلیجفارس مثلث شکل است بهصورت بادبان کشتی…[22]
15. "ابوحفص زین الدین عمر بن مظفر" معروف به «ابن الوردی» متوفی به سال ۴۷۹ ه.ق، نویسندهٔ «خریدت العجائب و فریدت الغرائب» مینویسد: (ترجمه) فصل در پیرامون دریای پارس و جزیرهها و شگفتیهای آن و آن دریای پارس خوانده میشود و آن شعبهای از دریای بزرگ هند است.[23]
16. "ابن بطوطه" جهانگرد معروف عرب، متوفی به سال ۷۷۹ ه.ق در سفرنامهٔ خود «تحفه النظار فی غرائب الامصار و عجائب الاسفار» مینویسد: (ترجمه) پس در خلیج بیرون از دریای پارس بر کشتینشسته به آبادان در آمدیم.[24]
17. "حاج خلیفه" مورخ بزرگ ترک، متوفی به سال ۱۰۶۷ه.ق در کتاب «جهاننما در جغرافیای عالم» که آن را به ترکی نوشته است چنین میآورد: (ترجمه) دریای پارس: به این دریا سینوسپرسیقوس میگویند به معنای خلیج پارس به مناسبت آنکه در مشرق آن فارس واقع است بدان نسبت داده میشود و آن را ماره پرسیقوم (دریای پارس) نیز گویند.[25]
18. در دایره المعارف بستانی چاپ ۱۸۸۳ در مادهٔ خلیج - خلیج العجمی ذکر نام میگردد و با درجِ مشخصات، مینویسد که مراد خلیجفارس است.[26]
و اینها تنها معدودی از گزارشها تاریخی، جغرافیایی و جهانگردی است که نشاندهندهٔ نام این آبراه در دورههای گوناگون تاریخی است.
بعد از رسیدن اقوام آریایی به فلات ایران و استقرار حاکمیت قاطع آنان (بهخصوص هخامنشیان که از تیرهٔ پارسی از شاخههای قوم آریایی بودند) تا به امروز همیشه نام این آبراه با «پارس» عجین و معرف بود و هیچگاه نام دیگری بر آن، نه از جانب ایرانیان و نه از جانب دشمنان ایرانیان نهاده نشد؛ چه در دوران قدرت ایرانیان و چه در دوران ضعف ایشان. پس چگونه در چند دههٔ اخیر شاهد یک تحریف بزرگ در نام این آبراه پارسی هستیم؟!
علل و ریشههای حذف نام پارس از روی آبراه
هیچ کُنِش تاریخی حتم بهیقین در یک مدتزمان بسیار کوتاه زائیده نمیشود. مسئلهٔ حذف نام فارس و اضافه نمودن نام مجعول عرب به روی آبگیر پارس از این قاعدهٔ کلی مستثنی نمیباشد. ادعاهای ارضی و تحریفات حقایق تاریخی از جانب حکومتهای عربِ منطقه، به زمان حکومت «جمال عبدالناصر» و پس از آن حکومتهای بعثی «سوریه» و «عراق» باز میگردد.
«ناصر» در سخنرانیهای پرشور خود، برای نمایشدادن وسعت کشورهای عربی، از شعار (از اقیانوس اطلس تا خلیجفارس) استفاده میکرد؛ و این آغاز یک پانعربیسم توسط این فرمانروای شهیر مصر مقدمات جداسازی بخشهایی از خاک ایران و منظم ساختن آن به امپراطوری اعراب را در پی داشت. این سیاست در سالهای ۱۳۳۶-۱۳۳۷در نقشهای که در «سوریه» چاپ و بهسرعت در سرزمین اعراب پخش شد هویدا گردید "خوزستان ایران در این نقشه، «عربستان الارض المحتله» نامیده شد" در این راستا، آوریل سال ۱۹۶۹م/ فروردین ۱۳۴۸ خ. در پی ادعای حاکمیت «عراق» به کلِ «اروندرود» بحران شدیدی در منطقه رخ داد که پیامد آن، آمادهباش نیروهای نظامی دو کشور بود که در آن روزگار به علت ضعف نظامی حکومت بعث عراق و قدرتمند بودن ایران جنگی در نگرفت و دولتی ایران و عراق با میانجیگری دولت وقت الجزایر به امضای قرارداد ۱۹۷۵م/۱۳۵۳ خ. الجزیره درگیری بهظاهر به پایان رسید.
اما اعراب ناشکیبانه در انتظار روشنکردن جنگی علیه ایران بودند که سرانجام درگرفت. دلیل روشن بر ادعای عراقیها بر خوزستان ایران دایرهالمعارفی بود که به سال ۱۹۷۷م/۱۳۵۵خ تألیف گردیده بود و خوزستان را با رنگی دیگر از ایران جدا کرده بود و نام آن را عربستان نهاده بود و این ادعا در تمام نقشهها و کتب جغرافیایی عراق اعم از درسی و غیردرسی رسمی و غیررسمی کاملاً هویدا بود و جنگ تحمیلی در جبههٔ فرهنگی، گویا یک نسل پیش آغاز گردیده بود تا مقدمهٔ تجاوز اعراب بر ایران گردد و سرانجام این مهم در سال ۱۹۷۹م / ۱۳۵۸ خ. با حملهٔ گستردهٔ عراق به ایران آغاز گردید. اما نقشهٔ شوم اعراب با مقاومت ملی ایرانیان درهم شکست و تهاجمات فرهنگی اعراب نیز به سمت مراکز فرهنگی بینالمللی برای تحریف نام خلیجفارس به خلیج عرب با تلاشهای دیپلماتیک مسئولین امر بیثمر ماند و سارمان ملل نام مجعول خلیج عربی را مردود و چون هزارههای گذشته، خلیجفارس را نام این آبراه گذاشت؛ اما اعراب در جبههٔ دوم، یعنی نبرد فرهنگی بههیچعنوان کوتاه نیامدند و راه خود را گونهای دیگر ادامه دادند یعنی تحریف حقایق تاریخی به دست محققان دانشمندان خارجی در سطح بینالمللی.
تمام تلاش برای محو نام پارس
باتوجهبه اهمیت به سزای کشورهای مصر، عراق، سوریه و کشورهای حوزهٔ خلیجفارس از نظر باستانشناسی و حفاریات و تعلق خاطر شدید مؤسسات آکادمیکی بینالمللی به این مهم از سال ۱۹۶۰-۱۹۷۰م. کشورهای عرب با نیت گسترش جنگ در جبههٔ فرهنگی با سیاستی کاملاً حساب شده، شرطی تازه بر شرایط پیشین صدور مجوز حفاری افزودند و هیئتهای حفاری را ملزم کردند به نوشتن نام تحریفشدهٔ خلیج عربی بهجای خلیجفارس و این الزام در تمامی نقشهها، نوشتهها و سخنرانیها بود.
برخی از باستانشناسان که در مصر و سوریه بودند کوشیدند مشکل را دور زنند و کاری کنند که نیازی به بردن نام از این خلیج در نوشتهها و نقشهها نباشد؛ ولی آن دسته باستانشناسانی که در عراق و کشورهای حوزهٔ خلیجفارس به حفاری مشغول بودند راه گریز از خواستهٔ اعراب را نداشتند و تنها به حذف نام فارس پرداختند و آن را خلیج نامیدند. عدهای از باستانشناسان زیر این فشار عربی به ایران آمدند که متأسفانه به علت عدم بستر مناسب برای پذیرش آنان، اکثرشان جذب کشور «ترکیه» شدند؛ اما باستانشناسان جوان و جویای نام این شرط اعراب را با گشادهرویی قبول کردند و این یکی از عوامل بسیار خطرناک به نظر میرسد. زیرا گزارشهای آنان با نام تحریفشدهٔ خلیج عرب مقدمات حضور در اطلسهای بینالمللی را فراهم میسازد و دیری نخواهد پایید که نام مجعول خلیج عربی در تمامی مجامع علمی، رسانههای گروهی بینالمللی جای خلیجفارس را خواهد گرفت.[27] پس کاری بسیار ژرف و بزرگ پیشرو مینماید که با همیاری وزارتخانه، میراثفرهنگی شاید بتوان در این جبهه نیز توفیقاتی به دست آورد.
[1] خلیج فارس در نگاه ایرانیان(مجموعه مقالات)- به اهتمام انوری’امیرهوشنگ- بنیاد ایران شناسی- صص ۱۱- ۱۲
[2]Atlas Historique 1’Antiquite’Paris’Presses Universitaire1953’p.147 Dzc 10
[3]Kent’ Roland G.’Old Persian ‘American Oriental Society’ New Haven- Connecticut 1953 ’ P.147 Dzc 10
[4]Marquart’ Eranshahr’etc (Berlin’۱۹۰۱)
[5] Arrian’ Anabasis et India’ etc. Paris’۱۸۶۵
[6]Geographie de Strabon’traduction du Grec en francais’۱۸۰۵’Deuxieme livre’pp.357-362
[7]Bunbury’ op.cit.’vol.II’ Map of the World’p.578
[8] Historire d’ Alexander le Grand par Quinte-Curce’traduction en francais’ Tome II’ Paris 1834’ p.184
[9] ابن الفقیه- مختصر کتاب البدان- به اهتمام دخویه – لیدن ۱۸۸۵’ص۸
[10] الاعلاق النفیسه’ به اهتمام دخویه – لیدن ۱۸۹۱’ج هفتم’۸۴
[11] سهراب’- عجائب الاقالیم السبعه الی نهایه العماره’ ترجمه ی حسین قره چانلو- سوره- تهران ۱۳۷۶
[12] المسالک الممالک- به اهتمام استاد دخویه- لیدن ۱۸۸۹- ص ۲۳۳
[13] ناخدابزرگ شهریار رامهرمزی – عجایب الهند – ترجمه ی محمد ملک زاده – انتشارات بنیاد فرهنگ ایران – تهران ۱۳۴۸ ص ۳۲
[14] مسالک و ممالک- به اهتمام استاد دخویه- لیدن ۱۹۲۷ ص ۲۸
[15] مروج الذهب – به اهتمام باربیه دومینار’ پاریس ۱۸۶۱ ’ج ۱ ’ ص ۲۳۸
[16] البدء و التاریخ ’ به اهتمام کلمان هوار ’ پاریس ۱۹۰۷ ’ ج ۴ ’ ص ۵۸
[17] التفهیم لاوائل صناعه التجیم ’ به اهتمام استاد جلال همایی’ تهران ۱۳۱۸ ’ص ۱۶۷
[18] حدودالعالم ’ از روی نسخه ی عکسی تومانسکی’ به اهتمام بارتولد’ چاپ لنگراد و به اهتمام سید جلال الدین تهرانی ’ ۱۳۱۲’ ص۸
[19] ابواب فی الصین و الترک منتخبه من کتاب طبایع الحیوان ’ به اهتمام مینورسکی ’ لندن ۱۹۴۲’ ص ۱۶
[20] نزهت المشتاق ’ رم ۱۸۷۸’ص ۹
[21] دمشقی ’ شمس الدین ابوعبدالله محمدبن ابی طالب الانصاری’ نخبه الدهر فی غرائب البرو البحر’ ترجمه سید حمید طبیبیان’ اساطیر’تهران ۱۳۸۲
[22] نویری ’ احمد بن عبدالوهاب ’ نهایت الارب ’ الکتب ’ قاهره ۱۹۳۳’ ج۱ ’ ص ۲۴۴
[23] خریدت العجائب ’ قاهره ۱۳۰۳ ’ ج۱ ’ ص ۹۱
[24] رحلت ابن بطوطه ’ مصر ۱۳۲۲ ’ ج۲ ’ ص ۱۳۹
[25] ابن بطوطه ’ سفرنامه ’ ترجمه ی محمدعلی موحد ’ بنگاه ترجمه و نشر کتاب ’ تهران ۱۳۴۸ ’ ج ۱ ’ ص ۱۹۹
[26] حاج خلیفه ’ جهان نما ’ استانبول ۱۱۴۵’ ص۴۵۷
[27] برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به: مجیدزاده یوسف’ ( نام خلیج فارس و باستان شناسان خارجی)’ مجله ی نشر دانش ’ سال سیزدهم. شماره ی ششم ’ مهر و آبان