ali fa
ali fa
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

من یک عکاسم

همه ما آدم ها داستان زندگی خودمون رو داریم. خیلی وقت ها تو خیابون راه که می ریم چشممون به آدمای اطرافمون میفته ولی ممکنه خیلی کم به این فکر کرده باشیم که زندگی اون داستان منحصر بفردی می تونه داشته باشه . من یک عکاسم...عکاس شدن من پرچالش و پر ماجرا بوده و خودش یک داستانه، شاید برای همین داستان زندگی هر آدمی که ازش عکس می گیرم برام جالب باشه...شاید هم این داستان ها هستند که من و دوربینم رو به سمت خودشون می کشند... تصمیم دارم از این به بعد این ماجراها رو با شما به اشتراک بگذارم قصه هایی که خود آدم ها برام تعریف می کنند ، اما قبل از همه این ها بهتره داستان خودم رو بشنوید...

#داستان_شهر

من عکاسی رو دوست داشتم. سال 82 از نمایشگاه کتاب تهران دوتا کتاب عکاسی خریدم ولی اونموقع ها هیچ دوربینی نداشتم ، سال84 بود که بالاخره یه دوربین دیجیتال پاورشات خریدم. خیلی ذوقش رو داشتم.

یادم باهاش یه عکس یهویی گرفتم از آسمون که توش یه شهاب بود از خوشحالی گرفتن این عکس توی خونه کلی دور افتخار زدم.

تا رفتم دانشگاه و مثل خیلیا خواستم مهندس بشم...

همیشه بهمون می گفتن ببین فلانی مهندس چه زندگی داره یا مهندس بودن جایگاه اجتماعی داره پس به امید مهندس شدن رویاهامو گذاشتم تو پستوهای نا کجا آباد دلم.

خوندم و خوندم حتی ارشدم قبول شدم ولی دیدید یه جایی زندگی باب دلتون نیست کارت پایان خدمت تو دستتونه ارشد قبول شدید و احتمال یک شغل خوب هم خیلی قوی ولی خوب نیستید انگار کم اوردید... من آدم این چیزها نبودم. برای همین جرات کردم و همه جیزو و رها کردم و رفتم دنبال پیدا کردن خودم. کلی گشتم تو خرابه های نا کجا آباد دلم تا ببینم آرزوهام چی بوده...

ته ته دلم دیدم میخوان برم کوه ماجراجویی کنم و عکس بگیرم...

شروع کردم با گوشی عکاسی تمام آرزوم داشتن یه دوربین بود.

علی دوست عکاسم یه روز بهم گفت؛ باید یکم تغییر رویه بدی ، عکسات خوبند باید بهترم بشن...

یه روز تنها تو خونه نشسته بودم بعد یهو گفتم خب میخوای دیگه دوربین بگیری!!!

و ایتطوری شد که اولین دوربین حرفه ای رو گرفتم...

میدونم خیلی راه هست تا اسم عکاس رو بتونم به خودم بدم ولی این روزا حالم خوبه، مهم نیست پول توش هست یا نه ، مهم حال خوبه ، مهم اینه عکاسی دید جدیدی از دنیا بهت میده.

وقتی یه عکس منتشر میکنی و یکی میاد میگه منو با این عکس بردی به خاطرات 30 سال پیش، وقتی یکی از بهترین های عکاسی میاد میگه با این عکست حالمو خوب کردی یا کس دیگه ای میگه مرسی بخاطر اینکه این عکس رو گرفتی و...این حس ها رو هیچ وقت نمی تونی قیمت گذاری کنی.

واقعا جایی که عشق نباشه ، حال خوبم نیست...

من اول راهم و شاگردترین ولی با عکاسی عشق میکنم....

امیدوارم بتونم اونجور که باید عکاسی کنم.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید