اصل زیرساختی بودن ارتباط نسبت به مقوله توسعه _ بمعنیالاعم _ مربوط به ابتدایی ترین جریانات بهبود و اصلاح از پیشا توسعه تا پس از آن میشود و نظریه پردازی حول آن بیش از هزار سال به درازا کشیده است .
از طرفی رویههای مرتبط با جهانی شدن همگام با اشتیاق اندیشمندان و عوامل اجرایی به سمت نگرشهای منطقهای و محلی (دربرنامه ریزی توسعه ) بستری برای سیاستورزی در حوزه ارتباطات جوامع محلی فراهم کرده …
مردم دیگر دستهبندیهای جامد قبلی گنجانده نمیشود و هرفرد علاوه بر اینکه در انجمنهای زیادی عضو است ، در چند رشته فعالیتهای زیادی فعالیت میکند و در نتیجه دیگر هویتهای اجتماعی بمثابه گذشته خوانده نمیشود . بی شک از اصلی ترین رویه های یاد شده که به همان جهانی شدن هم دامن میزند ، فعالیت های شبکه های اجتماعی است .
این مطالعه احتمالا درپی جست و جو در زمینه ارتباطات انسانها در زمین واقعی و در فضای به اصطلاح مجازی است .
توسعه انسانی که بیشک جز اصلی توسعه در هرمقیاسی هست ، حتما در این همافزایی مابهازا پیدا میکند و میتواند افق های جدیدی پیدا کند . شاید قبل از عصر ارتباطات پیوند انسان ها برای توسعه در سطوح قومی و خانوادگی باقی مانده بود . اکنون این الگو چه بسا رنگ باخته و جای خود را به پیوندهای دورادور داده است . چه بسا در این عصر معنای محله وسایر واحدهای کوچک اجتماع هم تغییر کرده باشد .
در الگوهای تازهتر ارتباطات انسانی مسائل زبان/ زبانشناسی دگرگون شده و بسیاری از چالش های گذشته دیگر وجود ندارد ، در عوض الگوریتم های جدیدی سربراورده اند؛ بعنوان مثال سیگنال های ژستی و حتی برخی نمایش های آوایی جایگاه خود را ازدست داده اند و در عوض مولفههای سرعت و مقیاس و امثالهم به واسطه حلشدن مسائل تنوع گویش و زبان ، پررنگ تر شدهاند. مدل های ارتباط از راهدور در همه حوزه ها (شغلی ، اجتماعی ، خانواده ، امور خیر و…) رسوخ کرده ، بلکه به سرعت در حال تطور و روزآمدی است . در این میان بایستی برای امتداد/قوام مسیر توسعه در همه ابعاد خصوصا زوایای انسانی تدبیری نو درانداخت.