بهمناسبت سومین دورهمی اصحاب وفا

پنج سالی از آغاز بهکار دبیرخانه میقات میگذرد ؛ تلاشی که در ادامهی سنت پیونددهی میان دانشآموختگان اتحادیه، کوشیده شبکهای انسانی را در جریان نگه دارد که ریشهاش نه صرفاً در ارتباطات تشکیلاتی، بلکه در پیوندهای عمیقتر فکری و معرفتی است ، تلاشی که شاید به قدمت خود تشکل ؛ عمر دارد.
این سالها، بیش از آنکه صرف برگزاری مراسم یا عملیات های مقطعی شود ، کمک کرد تا در پی فهم یک سؤال محوری باشیم : چگونه میتوان ظرفیتهای این حلقه انسانی را به مسیری برای کنش مشترک تبدیل کرد؟ چگونه میتوان از گرمای روابط، بستری ساخت برای زایش معنا، خلاقیت، و حتی پاسخگویی به مسائل بزرگ ؟
آنچه پیش روی ماست، منظومهای از مسائلیست که دیگر نه سادهاند و نه تکلایه. هر گره، به گرهی دیگر بند است؛ از مدرسه و مسجد گرفته تا رسانه و اقتصاد. در برابر این ساختار درهمتنیده، راهی جز شکلدادن به بافتی زنده، پویا و همافزا از شبکههای انسانی وجود ندارد.
این تجربه ما را به نتایجی مهم رساند: رابطه، تنها زمانی زنده میماند که بتواند خودش را بازتولید کند؛ نه فقط در سطح آشنایی و دوستی، بلکه در لایههای تخصص، همکاری و معنا. از همینجاست که ایدهی ترابط شکل گرفت: طرحی برای پیوندزدن میان لایههای متنوع این شبکه—از اعتماد رفاقتی تا گفتوگوی حرفهای.
تجربهی سالهای اخیر به ما آموخت که ارزش این شبکه صرفاً در حفظ ارتباط نیست، بلکه در توانایی آن برای مواجهه با مسئلههای پیچیده و میانرشتهای کشور نهفته است. مسئلههایی که از نوع «wicked problems»اند؛ مسائلی که تعریف مشخص، راهحل نهایی و چارچوب تکرشتهای ندارند . چنین مسائلی – از عدالت آموزشی گرفته تا بازسازی اعتماد اجتماعی – در گرهخوردگی لایههای متعددی از دانش، تجربه و ساختارهای نهادی پنهاناند و راهحل آنها نه در تخصص فردی، بلکه در ظرفیت شبکههای انسانی درهمتنیده شکل میگیرد.
ترابط، تنها یک ابزار جمعآوری اطلاعات نیست. ما بهجای انباشت داده، به دنبال ساختن سازوکاری بودیم برای توثیق ارتباطها؛ یعنی اعتباربخشی به پیوندها، نه از بیرون، بلکه از دل تجربهها، شناختها و توصیههایی که میان اعضا جاریست.
خدمتی که نام آنرا «ترابط» گزاشتیم ، امکانی فراهم میکند که افراد نه فقط براساس آنچه در رزومهشان نوشتهاند، بلکه به پشتوانهی رابطههای انسانی معنادار، به یکدیگر معرفی شوند، با هم همکاری کنند، و پروژههای مشترک بسازند.
شاید گامهای ما هنوز ابتدایی باشد؛ اما افق روشن است: رسیدن به الگویی زنده و انسانی از مواجهه با مسئلههای پیچیدهی امروز؛ الگویی که بهجای ساختن یک نهاد تازه، به همتنیدن نیروهای پراکنده و امیدهای شخصی در قالب یک منظومهی زنده فکر میکند.
اگر روزی حفظ رابطه دغدغهی ما بود، امروز ساختن ظرفی برای زایش رابطههای تازهتر و پرکارکردتر، وظیفهی ماست. و اینجا همانجاست که ترابط، معنا پیدا میکند.

پینوشت :
ضمن عرض تشکر از علی آقای اکبر که ایده چنین کاری از برنامه های افطاری ترابط ایشون بود 🌱