ویرگول
ورودثبت نام
علی عباسی
علی عباسی
خواندن ۱۱ دقیقه·۱ سال پیش

مقدمه ای بر تربیت حماسی و قرارگاه ملی

بسم الله الرحمن الرحیم

حالی که بیش از دودهه از پرداخت به نظریه «تربیت حماسی» با شمایل ویژه ای که دارد در ابعاد نظری و عملی میگذرد ، بسیار بیشتر انتظار می‌رود که از این دریچه به مسائل چالش برانگیز تربیتی پاسخ داد و از این طریق کارآمدی آن را به مرتبه آزمایش گذاشت.

بی‌گمان هنگامی که از ادبیات «تربیت حماسی/ جهادی» گفت‌وگو میکنیم ، کلید واژه های شجاعت ، جسارت ، حریت از اجزا پربسامد آن بشمار می‌رود.

نشست قرارگاه ملی کرمان ۱۴۰۲
نشست قرارگاه ملی کرمان ۱۴۰۲


و اما شجاعت ( الشجاعه: قوه فی القلب یتمکن معها تحملا لحرب و مکاره الحرب فی حاله لایؤمن بنفیها علی النفس أو علی بعض أطرافه.(۱) ) که پیامدهای تربیتی آن بسیار بیشتر در تشکل پرآوازه ست و سطوح تشکیلاتی عالی دانش‌آموزی متوجه آن است و اذهان متولیان امر را تا حدی بدان مشغول ساخته !

که از لوازم آن «حق گویی»(۲)  و نوعی حر/آزاد منشی است که در محیط تربیتی تشکل اتحادیه ، با نقش آفرینی موثر و بدور از حاشیه قابل تمهید است.

واضح است مقصود از این نقش‌آفرینی موثر صرفا اجرای برنامه‌‌های مشخص/ابلاغی نیست ، بلکه مولفه هایی چون ابداع ، تحول ، آرمان‌خواهی در آن معنای جدی دارد. این عناوین که در سازوکار انتخاباتی قرارگاه ملی ، شورای مرکزی ، صحن علنی و فرایند های سطوح قرارگاهی تعین میابند، بنظر می‌رسد باتوجه به تغییرات نسلی و منطق نقش آفرینی جوانان در گام دوم انقلاب اسلامی و همچنین حرکت پیشرونده تشکل در این راستا ، شایسته بازبررسی و پیشروی هستند.



متن پیش رو تتمه ای است بر متنی سیاست‌پژوهانه (که حاصل دسترنج اعضای قرارگاه ملی 1401-1402 است)  لکن کاربردی ، در اثنای همین مسیر ؛ خرده تجربیاتی  که لازم است به دیده تحقیق، نقد و بررسی شود تا خشتی باشد مجرب ، بر دیوار پر سبقه تربیتی اتحادیه؛

۱_ چالش اصلی پیش روی مربی تدوین نوعی راهکار برای طراحی عملیات توسط خود اعضا بگونه ای هم منجر به کشف استعدادها شده و هم برخوردار از ثمره عملی باشد. از جمله این چالش‌ها
  • اولا الزاما همه اعضا از خلاقیت ابداعی که مستوجب ایده پردازی در موضوعی خاص مثل کارگروه ها میشود را ندارند. بخصوص در ابتدای کار که آشنایی ایشان با موضوعات بسیار محدود است.


  • ثانیا آنها از محیط های مختلف و با اقتضائاتی خاص گرد هم آمدند ، پس هر یک مشکلی را با توجه به منطقه خودش درک کرده و میخواهد راه حلی برای آن بپردازد لذا رسیدن به جمع بندی برای کاری مشترک که همه یا حتی بخشی از اعضا در آن دغدغه داشته باشند نیازمند ظرافت است. مضاف به اینکه آشنا شدن اعضا با فرهنگ‌ها اقتضائات و مسائل استان‌ها ‌ مناطق مختلف برای اعضا شایسته (بلکه برای اثر گذاری وسیع‌تر در آینده ایشان لازم است) لکن باید جایی برای مطالبات صنفی و استانی آنها دیده شود چرا که از نماینده چنین انتظار میرود!
  • ثالثا مجموعه ای از مهارت های فکری-روشی ، چنانچه کلاسه/منتظم شوند و طی یک برنامه آموزشی ، به اعضا ارائه شود ، بسیار راهگشاست به ویژه اگر مخاطب در موقف به کارگیری آن مهارت هم باشد.(بعنوان مثال اگر هنگام بیانیه نویسی کنش اولیه اتفاق بیافتد و سپس روش آموزش داده شود یادگیری در سطح بالاتری رقم میخورد و مخاطب احساس نیاز بیشتری هم دارد (OJT) چه بسا به الگوی عملی تربیت حماسی نزدیک تر باشد)  .
  • رابعاً عمدتا تعریف ماموریت (vision) که از قضا نیاز جدی نوجوان برای هویت یابی و … است به عنوان یک فضای جذاب دیده نمیشود ، بلکه عموما به دنبال راهی هستیم تا در تلخی انجام کار شیرینی (تشویق یا امثالهم) ایجاد کنیم ، در حالی که این موضوع فی نفسه جذاب است و اساسا مخاطب نوجوان به ویژه در سطح قرارگاه تشنه آن هست حتی اگر این تشنگی را نشان ندهد ، تواضع کند و خود را کوچکتر از مسئولیتش ببنید ، یا خودش را با ماموریت های دیگر تغذیه کرده باشد.
  • خامسا یکی از تکنیک‌های راهگشا در این عرصه تصویر و ترسیم افق کار در آینده است ، تبیین یک ایده که از سوی مخاطب ارائه میشود چه چشم‌اندازی میتواند داشته باشد ، و این برای اعضا بسیار جذاب است.


۲_ تهور ، که حاصل افراط در همان فضیلت شجاعت است (أما الشجاعة : فهو وسط بین رذیلتین ، اهدهما الجُبن و الٱخری التهوّر ...(۳) ) و  در تشکل بسیار با عناوین مختلف زبانزد است. عمدتا (بویژه در صف تشکل) آنرا ناشی از نوعی شأنیت بخشی نابجا و آفت جدی آنرا بی‌ادبی میدانند.

و در این رابطه چند نکته به نظر میرسد؛


  • اولا باید پذیرفت این عارضه کم یا زیاد وجود دارد ، و با آن به عنوان عارضه برخورد کرد و عارض غیر ذات است!
  • ثانیا آنرا نمیتوان به همه تعمیم داد ، بعضی مستعد آن اند و بعضی مبری از آن ، ریشه اش را هم میتوان در ادب دانست که عمدتا به قبل از سنین نوجوانی و محیط خانواده برمیگردد
  • ثالثا ، عرف در این مقوله بسیار معنا دارد ، بعضی از رفتار ها در عرف های مختلف بی ادبی یا تهور یا امثالهم تلقی نمیشوند ، چنانچه با چنین مسئله هایی در جمع های بزرگ سال تر برخورد میشود باید برخورد شود ، با سعه صدر. (بعنوان مثال در جمع های غیردانش‌آموزی بسیاری از این جسارت ها را مقبوح ندانیم و چه بسا عطف به شجاعت ممدوح نیز بدانیم ، در اینجا هم همان رفتار را بلکه با سعه صدر بیشتر داشته باشیم)
  • رابعا ،  بسیاری از این دست ، برساخت جمعی و نقل و قول های غیر کارشناسی است که با تکرار جنبه حقیقتی گرفته است اما صحت عینی ندارد ، اما همین برساخت مستلزم تعامل جدی جهت اصلاح این تصور و رفع آسیب های احتمالی است
  • خامسا برخورد یکسان و جمعی با این موضوع همانند دیگر عوارض ، خود آسیب زا و حساسیت برانگیز است ، مسئله هایی از این دست بعد از گام های تغافل بایستی نسبت به هر فرد ریشه شناسی شود راه حل مناسب با خود مخاطب درمیان گذاشته شود. نوعا تحکم در این سن به ویژه به صورت جمعی ، چالش‌زا است. (4)


3- علمیت؛ و شاید آنچه تحت عنوان روح علمی از سوی نماینده مقام معظم رهبری در اتحادیه ، طرح دغدغه شده بود. و اعم از درس و فضای مدرسه است . نوعی مداقه در مطالب که عموما از فضلا و اهل معرفت سراغ میرود . آنچه به ذهن میرسد نوعی خلاء در احساس نیاز مخاطبان تربیت حماسی و به تبع اهمال (یا عدم اهتمام) به این فریضه (علم/دقت نظر) است و ممکن است توالی آن منجر به نوعی عملگرایی (Pragmatism ) یا خلاء بینشی شود که البته بایسته بررسی فنی از سوی کارشناسان است . لکن اقل مطلب این است که با چنین نگرشی انتقادی ، درمانی ولو مقطعی برای این عارضه احتمالی جست و به کار بست.


4- رفق (۵)، از امهات ارکان قرارگاه همین تشکیل حلقه ای مستحکم از دوستی‌های خالصانه (امحاض)است، به طریقی که از هم نگسلد! وشاید بتوان گفت تمام دستاورد های تربیتی یکساله اعضا تنها از همین طریق حفظ میشود و چنانچه تدبیری در ایجاد و نگهداشت آن نشود تضمینی بر تثمیر زحمات تشکل و صیانت از نوامیس آن نیست. و چند نکته گفتنی است؛


  • اولا ، باید در برنامه ریزی نشست ها و برنامه های حضوری بسیار جدی گرفته شود ، ازجمله اینکه بازی‌هایی طراحی و اجرا شود که به این رفق بیافزاید . زمان کافی برای گپ و گفت در نظر گرفته شود و این موضوع بیهوده تلقی نشود .
  • ثانیا  ، هر چه حجم برنامه های حضوری به طریقی زیاد تر باشد مشخصا این رکن بیشتر محقق میشود ،فرصت هایی مانند اردوی جهادی که فرصت تعامل مخاطبین با هم بیشتر است بهترین گزینه هستند علاوه بر تمام مزایای بیشمار تربیتی .
  • ثالثا ، سعی در شکستن حجاب‌های اولیه /حباب / خودسانسوری با رعایت و در نظر گرفتن حداقل های هنجاری(عرفی)، کارساز است .
  • رابعا ،احساس رفاقت مخاطبین با مربی طی این یکسال در برقراری احساس برادری بین اعضا باهم مجرب بوده است که میزان مطلوب آن شایسته بررسی است.
  • خامسا سخت گیری/ عنف به قدری که همان رفق را متبادر کند لازم است که معصوم میفرمایند : در صورتی که رفق و مدارا، اسباب خرق و زحمت شود، تندی (و شدت عمل) عین رفق و مدارا است؛ (چنان که) گاهی دارو موجب بیماری می شود و بیماری خود، دارو می باشد (۶)


5- هدایت تحصیلی و نقش آفرینی اجتماعی در آینده دانش‌آموزان ، که شاید بهتر باشد در ارکان عالی تشکل پیرامونش سیاست ورزی شود لاکن آنچه که نقداً به ذهن می‌رسد آن است که افرادی که در نوجوانی در محیطی حماسی به کنشگری اجتماعی تربیت می‌شوند بهینه است که در آینده نقش آفرینی چنین اجتماعی داشته باشند و چه بسا فراتر از آن ، در موقف انتخاب و گزینش ایشان تصورشان از آینده و نقش آفرینی اجتماعی از مولفه‌های اولویت‌دار در نظر گرفته شود. به هر صورت از آنجا که میدان کنش‌گری در افق آینده مخاطبین بسیار گسترده است و عرصه های متنوعی را پوشش میدهد معرفی این کارزار را دشوار می‌کند.

لکن در این دوران مهمتر از هر موضوعی تاکید بر گفتمان تکلیف‌سنجی و مسئله شناسی و ایستادن برای حل چالش های اساسی نظام/جامعه ایمانی است.

و ‌ذکر چند تجربه ذیل این مقوله ؛


  • اولا کارگروه‌های موضوعی و صورت بندی آنها به گونه ای که بتواند مبین عرصه های مختلف باشد و توأمان خروجی آن در دامن تشکل باشد موضوعیت دارد. بنظر می‌رسد تلاش امسال برای تعریف کارگروه هایی که مصادیق عملیاتی عینی دارند به جای عناوین ضمنی (Conceptual) در تحقق این امر مفید بوده است.
  • ثانیا هر چند در میدان عمل کارگروه هایی که به صورت مقطعی (مثل ۱۳ آبان ، بیانیه ای خاص ، اردو جهادی و…) بازخورد های بهتری داشت.
  • ثالثا دعوت برخی فارغ‌التحصیلان برجسته تشکل که فاصله سنی زیادی هم با اعضا ندارند ، نیز مفید فایده بود.
  • رابعاً تجربه نشان داده بخش عمده مقدمات تصمیم (پیرامون انتخاب رشته و آینده) در سال کنکور اتفاق می‌افتد و تصمیم نهایی در همان بازه کوتاه انتخاب رشته گرفته میشود و کمتر کسانی پیدا میشوند که قبل از این موعد به تصمیم رسیده باشند. لذا باید در این سال (دوازدهم) با محتوای عمیق تری با مخاطب مواجه شد.
  • خامسا تجربه موفق و ثمره عملی (چه بسا همگام با شکست) بر انتخاب مسیر ، کشف استعداد توسط خود فرد ، نسبت به سایر روش ها موثر تر است ، چنانچه تجربه عملیاتی گلخانه ای/شبیه سازی شده /غیر واقعی که جلوی بروز خلاقیت و ابتکار عمل اعضا را بگیرد ،سرکوب این روند است ،  و هر تلاش اعضا که تعین واقعی و مابازاء جدی نداشته باشد سدی است مقابل این جریان.




سیاهه ای که تقدیم گشت ، مختصری بود از تجربیات اندک نگارنده از یکسال برنامه قرارگاه ملی ، تلاشی برای ثبت اتفاقات که مورد قضاوت قرارگیرد و این حقیر را از اشکالاتش هشیار کند. و تشکر از کسانی که فرصت آنرا در اختیار بنده گذاشتند و امیرمهدی عظیمی که اصرار بر نوشتن این ارقام داشت!

_____________________________

(۱) رسائل_شیخ انصاری ج۲ ص ۲۷۴

(۲) ومحمد عليه الصلاة والسلام لم يسجد لصنم قط، وكان يجابه بذلك قريشا، ولا يبالي، وكانوا يحلفون باللات والعزى ومناة الثالثة إلى اخر الأسماء التى سموها، وما أنزل الله تعالى بها من سلطان، وكان هو يرد من يطلب منه الحلف بها، فيقول إنه يكرهها وما يكون ذلك إلا من شجاع قوى الإيمان بما يعتقد ويؤمن، فيختلف مع بائع فى الثمن، فيطلب منه الحلف باللات والعزي، فيرد محمد بن عبد الله عليه الصلاة والسلام ردا قويا، بأنه يكره هذه الأسماء، فيقبل الرجل قوله من غير يمين لروعة إيمانه وشجاعته فى هذا الإيمان.

(ابوزهره، محمد خاتم النبیین (ص)، قاهره، دار الفکر العربی، ۱۴۲۵، ج۱، ص۲۲۹.)


همچنین : عن اباعبدالله ع قال : إن إبلیس کان مع الملائکة، (و کانت الملائکة) تحسب أنه منهم، و کان فی علم الله أنه لیس منهم، فلما أمر بالسجود لآدم حمی و غضب، فأخرج الله ما کان فی نفسه بالحمیة و الغضب» (الزهد _حسین بن سعید اهوازی ص۶۳)


(۳) (تهذیب الاخلاق _ مسکویه رازی ص ۱۲۰)

(4) از معاودت تحذير فرمایند و از عادت گرفتن توبیخ و از مکاشفه احتراز باید کرد که موجب وقاحت شود و بر معاودت تحریص دهد که الانسان حريص على ما منع، وباستماع ملامت اهانت کند و ارتکاب فبايح لذات نماید از روی تجاسر ، بلکه در این باب لطايف حيل استعمال کند.

(اخلاق ناصری - خواجه نصیرالدین طوسی ص 197)

(۵) بدان كه رفق و مدارا را در انجام امور مدخليت كامل است، چه در باب معاشرت با خَلق و انجام امور دنياوى، و چه راجع به امور دينى و هدايت و ارشاد خلق و باب امر به معروف و نهى از منكر، و چه راجع به رياضت نفس و سلوك الى اللَّه

… و شايد اين كه در حديث شريف است كه «رفق ميمنت دارد و خرق و عنف شوم است»، اشاره به بعض اين امور باشد. مثلًا در باب انجام امور دنياوى آن طور كه با رفق و مدارا ممكن است انسان تصرّف در قلوب مردم كند و آنها را خاضع و رام كند، ممكن نيست با شدَّت و عنف، موفق به امرى از امور شود (شرح حدیث جنود عقل و جهل _امام روح‌الله الخمینی _ص ۳۱۵)

(۶) «قال امیرالمومنین علیه السلام : اذَا کانَ الرِّفْقُ خُرْقاً، کانَ الْخُرْقُ رِفْقاً؛ رُبَّمَا کانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَ الدَّاءُ دَوَاءّ»

نهج البلاغه، نامه ۳۱ (به امام حسن مجتبی علیه السلام) ص 403

تربیت حماسیتربیت جهادیحجت الاسلام حاج علی اکبریاتحادیه انجمن اسلامی دانش آموزان
دنبال کننده مسائل اجتماعی و حوزه توسعه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید