علی عباسی
علی عباسی
خواندن ۴ دقیقه·۱ ماه پیش

پیرامون مسیر شغلی تحصیلی

به‌طور معمول، پیش می‌آید که درباره‌ی مسیر شغلی و تحصیلی، مستقیم یا غیرمستقیم بحث و مشورت کنیم. تا به امروز، بارها—و شاید حتی بیش از حد—بر چند نکته تأکید کرده‌ام و هر بار که پیش می‌روم، بیش از پیش درستی این اشارات برایم روشن‌تر می‌شود.

  1. انتخاب‌هایی که هرگز پایان نمی‌یابند
    انسان پیوسته در مقام انتخاب‌هایی قرار دارد که به نحوی به مسیر شغلی‌اش مرتبط‌اند. بدیهی‌ترین آن، تصمیم برای ادامه دادن در مسیر فعلی یا خروج از آن است—تصمیمی که، کم و بیش، همگان با آن مواجه بوده‌ایم. اما فراتر از این، موقعیت‌هایی نظیر پذیرش یا رد پیشنهادهای کاری نیز لحظات دیگری از انتخاب‌اند که ناگزیر با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم. بنابراین، این تلقی که صرفاً بزنگاه‌هایی همچون کنکور، انتخاب رشته یا اولین شغل، لحظات تعیین‌کننده‌ی مسیر شغلی‌اند، نادرست است، خصوصاً در دنیای امروز که تکثر و تغییر، بیش از هر زمان دیگری، به قواعد زیست ما بدل شده است. چه بسا بتوان گفت که این لحظات، حتی مهم‌ترین تصمیمات در میان سایر انتخاب‌های شغلی و تحصیلی نیز نباشند.
  2. انتخاب رشته و جایگاه آن در آینده‌ی مالی
    در چنین بزنگاه‌هایی، به اطرافیان گفته‌ام که انتخاب رشته، در بلندمدت، کمترین تأثیر را بر میزان درآمد و شرایط اقتصادی فرد خواهد داشت. گزاره‌ای که به‌صورت عام پذیرفته شده این است که، در هر حوزه‌ی تخصصی، میزان مهارت، تسلط، و حتی نبوغ (یا در غیاب آن، تلاش ممتد و مداوم)، بیشترین نقش را در تعیین سطح درآمد ایفا می‌کنند.
  3. تبارشناسی مفهوم شغل: آیا صرفاً برای امرار معاش است؟
    اگر این مسئله را از منظر تبارشناسی مفهومی بررسی کنیم، آنچه در میراث علمی و فلسفی ما یافت می‌شود، نشان می‌دهد که برخلاف تصور رایج، امرار معاش، خاستگاه اصلی مفهوم شغل نبوده است. این به معنای نفی اهمیت معیشت در اندیشه‌ی حکمای قدیم نیست، بلکه نشان‌دهنده‌ی این است که شغل، بنیاناً بر اساس منطق دیگری تعریف شده است. درواقع، آنچه در این متون اهمیت محوری دارد، تنظیم و حفظ نظام اجتماعی و فراهم آوردن بنیان‌های انسجام و تداوم آن است.خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری، با اشاره به ضرورت تقسیم کار و همکاری در جامعه، می‌نویسد:
«و چون مدار کار انسان بر معاونت یکدیگر است، و معاونت بر آن وجه صورت می‌بندد که به مهمات یکدیگر به تکافی و تساوی قیام نمایند، پس اختلاف صناعات که از اختلاف عزایم [طبایع] صادر شد، مقتضی نظام بود، چه، اگر همه نوع بر یک صناعت توارد نمودندی، محذور اول [زوال نوع انسان] باز آمدی...»این نگاه، شغل را نه به‌عنوان ابزاری برای تأمین نیازهای فردی، بلکه به‌مثابه‌ی امری ضروری برای پایداری و توازن اجتماعی در نظر می‌گیرد.
  1. مسئله‌ی مهارت و سطح درآمد: گسستی در تصور رایج
    اگر بخواهیم این مسئله را در مقام تحلیل‌های تجربی بررسی کنیم، مقایسه‌ی درآمد یک کارگر ماهر (برای مثال، یک خیاط چیره‌دست) با حقوق یک عضو هیئت علمی، می‌تواند روشنگر باشد. همچنین، اگر به طیف حقوق کارگری نگاه کنیم، درمی‌یابیم که فاصله‌ی میان مهارت و سطح معیشتی افراد، نه‌تنها بر روی کاغذ بلکه در واقعیت روزمره، به شکلی ملموس قابل مشاهده است.
  2. از انتخاب فردی تا جایگاه اجتماعی شغل
    آنچه می‌توان از این بحث نتیجه گرفت، این است که دامنه‌ی مسئله‌ی مسیر شغلی، نه‌تنها به پرسش از چرایی آن، بلکه به سطح دیگری یعنی چگونگی انتخاب شغل نیز کشیده می‌شود. این پرسش، نه‌فقط در لحظات کلیدی، بلکه در تمامی موقعیت‌های تصمیم‌گیری پیرامون شغل و تحصیل، اهمیت دارد.هنگامی که جایگاه شغل را نه صرفاً در چارچوب دغدغه‌های فردی (مانند روان‌شناسی شغلی یا استعداد‌یابی)، بلکه در سطح مفاهیم اجتماعی (مانند همیاری، تقسیم کار، و به‌سازی جامعه) مورد بررسی قرار دهیم، درک متفاوتی از این مسئله به دست خواهیم آورد. با چنین نگاهی، می‌توان پژوهش‌های جدی‌تری درباره‌ی نسبت میان شغل، انسجام اجتماعی، و همیاری انجام داد—نسبتی که در اندیشه‌ی فیلسوفانی چون خواجه نصیر و مسکویه، جایگاهی بنیادین داشته است.
#Stable لید توسط هوش مصنوعی
#Stable لید توسط هوش مصنوعی


پی‌نوشت (بعدا اضافه شده)

امروزه، تغییرات اجتماعی و فناوری مسیرهای شغلی را بیش از هر زمان دیگری غیرخطی ساخته‌اند. اگر در گذشته، فردی در یک حوزه‌ی مشخص تحصیل می‌کرد و تا پایان عمر در همان مسیر حرفه‌ای می‌ماند، اکنون این روند دستخوش تغییر شده است. مسیرهای شغلی به‌جای یک خط مستقیم، به شبکه‌ای از فرصت‌ها و مسیرهای متقاطع تبدیل شده‌اند. بنابراین، تمرکز صرف بر یک انتخاب شغلی مشخص، به تنهایی پاسخگوی نیازهای دنیای متغیر امروز نیست.
ازاین‌رو، شاید بتوان گفت که آنچه در مسیر شغلی اهمیت بیشتری دارد، نه صرفاً انتخاب اولیه، بلکه قابلیت انعطاف‌پذیری و یادگیری مداوم در طول مسیر است. همان‌گونه که در ادبیات علمی قدیم، به «مَلَکه» به‌عنوان بنیانی پایدار برای رفتارهای فضیلت‌محور اشاره شده است، امروزه نیز داشتن مهارت‌های پایدار مانند تفکر تحلیلی، توانایی انطباق و شبکه‌سازی، می‌تواند مسیر شغلی فرد را در مواجهه با تغییرات تثبیت کند.
دنبال کننده مسائل اجتماعی و حوزه توسعه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید