ویرگول
ورودثبت نام
علی عطروش
علی عطروشمی‌نویسم تا دیگران به من عشق بورزند. دیجیتال‌مارکترِ عاشق سفر، نوشتن، کتاب و پیتزا!
علی عطروش
علی عطروش
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

سیزیف ایرانی

تو سیزیف سال ۱۴۰۴ هستی؛

هر روز شرق به غرب شهر را بههم میدوزی تا بیشتر بتوانی جان بِکنی و دمار از روزگار خودت درآوری، بیآنکه بدانی چرا!

میدانی رئیست مانند عُنُقِ مُنکَسِره انتظارت را میکشد تا تلخی جدیدی به رگهایت تزریق کند، اما تو باز هم بهتاخت به سوی او میروی.

میدانی ایدههایت برایِشان پشیزی ارزش ندارد اما باز هم با ذوق و شوق از آنها میگویی.

میدانی تمام خلاقیتهایت را غولهای سنگی افکار میبلعند و آنچه خود دوست دارند پس میدهند، اما باز هم تو خود را درگیر یافتن ایدههای پخته و تازه میکنی.

میدانی درگیر روزمرهای مزخرف و حوصلهسربر هستی، اما در مقابل وسوسههای ریسک، بهشت امنت را ترک نمیکنی.

میدانی حقوق و هزینه زندگیات دو خط موازی بیانتهایند اما همچنان منتظری که ایندو در جایی یکدیگر را در آغوش بکشند.

میدانی وضع کنونیات حاصل سالها چرخیدن بیرمق چرخدندههای کوچک زنگزده کشور است، اما باز هم به امید یافتن معجزهای، به شخص محبوبت رأی میدهی.

میدانی که دندانهای تیز اخبار، آلودگی، ناامنی و فساد ذرهذره جانت را میخورند ،اما باز هم هر روز صبح به دل لشکر آنها میزنی.

بله، میدانی، اما نمیدانی!

سیزیفایراناجتماعیسیاسیاقتصادی
۱۰
۴
علی عطروش
علی عطروش
می‌نویسم تا دیگران به من عشق بورزند. دیجیتال‌مارکترِ عاشق سفر، نوشتن، کتاب و پیتزا!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید