یادمه که ترم یک دانشگاه به ما گفتن باید موضوع پایان نامهتون رو تا قبل از شروع ترم دو انتخاب کنید. ما کلی معترض شدیم که بابا ما هنوز اسم درس ها و سرفصلهایی که قراره تو این دو سال بخونیم رو بلد نیستیم. چطوری بریم موضوع پایان نامه انتخاب کنیم ! اون موقع فکر می کردیم که مسئولای دانشگاه چقدر احمقاند که از ما همچین خواسته غیر معقولی دارند ولی مدیونید اگه فکر کنید که آخر ترم 4 هنوز هیچ کدوممون ایده ای داشتیم درباره اینکه موضوع پایان نامهمون چی می تونه باشه :))))))
می خوام بگم تصمیم های سخت همیشه سختند. با گذر زمان نه تنها آسونتر نمی شند که گاهی سخت تر هم میشند. اینو ما اون موقع نمی دونستیم ولی مسئولای دانشگاه که هزار تا دانشجو رو قبل از ما دیده بودند، می دونستند که گذر زمان عموما تصمیم گرفتن درباره موضوع پایان نامه رو آسون تر نمی کنه.
حالا حکایت زندگیهامون هم همینه. ما همیشه زمان می خوایم. مخصوصا برای گرفتن تصمیم های سخت. ولی حقیقت اینه که حتی اگه هزار سال زمان داشته باشی، جدا کردن دستگاه اکسیژن از بدن بیجون عزیزت هیچ وقت تصمیم آسونی نخواهد شد. به تصمیم های سخت نباید زمان داد. تصمیم های سخت رو باید سریع گرفت.
فراموش نکنیم که تصمیم نگرفتن، خودش یه تصمیمه و خیلی وقت ها هزینه های تصمیم نگرفتن، بیشتر از هزینه های یه تصمیم اشتباهه.