وارد مغازه کاشی و سرامیک شدم، خواسته خودمو به فروشنده گفتم اونم شروع کرد به توضیح دادن، بعد از ۵ دقیقه دیگه متوجه حرفاش نمیشدم. درحالی که لبهاش تکون میخورد من به کاتولوگ ها و عکس های خوشگل اون کاشی و سرامیک ها که بعنوان مدل نصب شده بود نگاه می کردم.
بعد از چند دقیقه و وقتی که مثلا" انتخاب کردم، به فروشنده با تعجب خیلی زیاد گفتم: آقا عجب کار سختیه انتخاب از بین این همه محصول!!!
انتخاب اونی که دوست داری و هماهنگی با قسمت های دیگه خودش دو مقوله جدا و بسیار پیچیده ایه.
فکر نکنم تو هیچ دوره ای به این میزان با تنوع محصول و انتخاب مواجه بوده باشیم؛ الان اگر بخوای تصمیم بگیری یه خرید کوچیک مثل ماست از آقای حسینی! سوپری سرکوچه داشته باشی با انبوهی از ماست ها (برندها، درصد چربی، پروبیوتیک و ...) مواجه میشی و شاید اون حجم از سلولی که باید به کار بندازی تا ماست انتخاب کنی مساوی باشه با میزان سلولی که چند سال پیش باید برای امتحان محاسبات عددی به کار مینداختی!
من به شخصه احساس می کنم آماده گی این تصمیم گیری ها رو نداشته باشم، باید ذهنمون تمرین بدیم وگرنه انتخاب های اشتباهی خواهیم داشت. این فقط گوشه ای از مشکل این روزهای ماست. شاید مشکلات قدیمی تر باعث شدن که ما به اونها فکر کنیم و این مسائل جدید که شاید هنوز تو تشخیصش هم دانشی نداشته باشیم رو اصلا" نبینیم.
مصداق بارز این جریان قسمت اکسپلور اینستاگرام باشه، یک بار امتحان کنین؛ میتونین به مدت چند ساعت فرو برین در کانالها و مطالب مختلف و گسترده بعد سرتون بالا بیارین ببینین چندین موضوع مختلف شخم زدین!
انواع واقسام فیلم ها، سریال ها، کتاب و موسیقی، غذاها و ...
انتخاب خیلی سخت شده برای من، خیلی راه های کمکی هست مثل اپ هایی که بهت مشاوره میدن در مورد نیازهایی که داری ولی آدم دلش میخاد اونی که هیچ کس در موردش حرف نمیزنه رو هم امتحان کنه؛ چون هست و اتفاقا"در دسترس هم هست.
اگر در بین ویرگولی ها کسی هست که راهکاری داشته باشه؛ ممنون مشیم ازش...