احتمالاً تا الان مجسمه انسان خودساخته از هنرمند آمریکایی، آقای بابی کارلایل را دیده باشید. مجسمه مردی که خودش را از سنگ بیرون میکشد یا بهتر بگوییم، سعی در ساخت خودش دارد تا به فرم بهتری تبدیل شود. فکر میکنم این بهترین سازه بشری برای نمایش این مفهوم است که، انسان میتواند خودش را به چیزی که مایل است، تغییر دهد.
اگر به این مجسمه دقت کنیم، میتوانیم نکاتی را از آن بیرون بکشیم. مثلا رشد درد دارد و بسیار زمانبر است یا این که رشد و بهبود به مداومت و استقامت احتیاج دارد و شما نمیتوانید بدون صبر و پرداخت هزینه، به چیزی که میخواهید تبدیل شوید.
عادت به رفتاری گفته میشود که از طریق تکرار و تقویت شکل میگیرد، به مرور زمان در ما ریشه میکند و ما آن را به صورت ناخواگاه انجام میدهیم. عادت میتواند مفید و یا مضر بوده و نقش اساسی در کیفیت زندگی و بهرهوری ما ایجاد کند. جالب است بدانیم، عادتها حدود 40 درصد از رفتارهای روزانه ما را تشکیل میدهند.
نکته شگفتانگیزی که در بحث عادتها وجود دارد این است که شما به مرور هزینه کمتری بابت انجام یک فعالیت پرداخت میکنید چون آن فعالیت بخش جدا نشدنی زندگی شما شده است و شما به صورت اتوماتیک و ماشینوار آن فعالیت را انجام میدهید. از طرفی تکرار آن فعالیت، مهارت شما را در انجام آن کار افزایش میدهد. به زبان سادهتر، شما در بلند مدت، با صرف هزینه کمتر سود بسیار بیشتری خواهید برد.
این نکته را همیشه آویزه گوش خود کنید. انگیزه به هیچ عنوان کافی نیست و یا شاید میتوان گفت که انگیزه دشمن عادت است. دلیل این موضوع این است که انگیزه موقتی است و شما نباید به یک منبع موقت برای هل دادن رو به جلوی خودتان تکیه کنید. شما ممکن است روزی انگیزه نداشته باشید، عصبی باشید، خسته باشید و یا هرچیز دیگری. در این صورت تصمیمتان این خواهد بود که آن روز عادتهای خود را پیگیری نکنید و این زنگ خطری برای پروسه ایجاد عادت است. عادتها به مداومت نیاز دارند و باید تا آنجا که امکان دارد منبع ایجاد آنها عاری از هر چیز موقتی مثل انگیزه باشد.
قدم اول: با یک چیز بسیار بسیار کوچک شروع کنید. به قدری کوچک که نتوانید به آن نه بگویید.
همانطور که گفته شد، ما هر روز دچار نوسانات انگیزشی هستیم. حال ما یک روز خوب و یک روز بد است و به احتمال زیاد، نمیشود برای آن کاری کرد اما میشود اولین قدم را به قدری کوچک باشد که انجام ندادن آن برای ما غیر ممکن باشد. مثلا، اگر میخواهیم به عادت روزی صد شنا برسیم، بهتر است از روزی سه شنا شروع کنیم. اگر میخواهیم به عادت روزی پنج کیلومتر پیاده روی برسیم، بهتر است از روزی صد قدم شروع کنیم. توجه داشته باشید که اولین قدم، از فردی با فرد دیگر متفاوت است. برای یک شخص، روزی یک کیلومتر و برای فردی دیگر روزی ده قدم، اولین قدم است پس اندازه مهم نیست بلکه این مهم است که آن عادت طوری باشد که بتوان همیشه آن را انجام داد. این کار یک رشته مغزی برای ما ایجاد میکند که به مرور این رشته قوی و قویتر شده و بعد از ممارستهای مداوم، عادت مطلوب ساخته میشود.
قدم دوم: قدمهای کوچک بردارید.
هیچ عجلهای نکنید. این شاید یکی از قسمتهای سخت این فرآیند باشد. جلوی وسوسه شدن برای قدمهای بزرگ را بگیرید. فرآیند ساخت عادت، یک فرآیند زمانبر، پرهزینه ولی بسیار نتیجهبخش است. به هیچ عنوان از روزی ده قدم پیاده روی به روزی دویست قدم جهش نکنید چرا که به احتمال زیاد، عدم توانایی شما در انجام این کار باعث سرخوردگی شما شده و شما دیگر ادامه نخواهید داد. هرچقدر که میزان کنترل شما روی کوچک بودن قدمها و مداومت بیشتر باشد، شانس موفقیت شما بیشتر است.
قدم سوم: خودتان را بابت انجام ندادن تمرینها ملامت نکنید بلکه خود را بخشیده و دوباره ادامه دهید.
اگر طی فرآیند ساخت عادت چند روز را از دست دادید هیچ اشکالی ندارد. در واقع این کاملا طبیعی و عادی است. ذهنیت همه یا هیچ را کنار بگذارید. به عنوان مثال اگر طی سی روز، فقط ده روز بتوانید عادتی را انجام دهید، کاملا عادی و نرمال است. به خودتان یادآوری کنید که شما فعلا در اول مسیر هستید. برای سی روز دوم اگر بتوانید پانزده روز را انجام دهید، بسیار فوقالعاده است چرا که نسبت به ماه قبل پیشرفت کردهاید. البته یکی از کارهای خوبی که میتوانید انجام بدهید یافتن علت انجام ندادن عادت در روزهای دیگر است. اگر بتوانید دلایل عدم انجام را پیدا کرده و آن ها را رفع کنید، بسیار نتیجه بهتری خواهید گرفت. درکل، نیمه پر لیوان را ببینید، خود را بخشیده و سریع به فرآیند برگردید.
سخن پایانی: این مطمئنترین راه برای بهتر شدن است. پس هرچه سریعتر، شروع کنید...
لینک کانال پادکست من: https://t.me/BookBriefByFard