چند سالی است که آمریکا کینه بدی از کشور ایران دارد بهتر است بگویم از آن موقه ای که دانش آموزان دانش جویان هنرجویان ومردم انقلابی ایران ریختند بر سفارت امریکا(لانه جاسوسی)را تسخیرونقشه های شوم امریکا رانقش برآب کردند.اگرآمریکا نقشه بدی برای ایران نداشت چرااسناد ومدارکی را داخل کاغذخردکن ریختند.اما دانش جویان باهوش ما توانستند از همان کاغذخورده ها اطلاعاتی کسب کنند..
سیزده آبان سال 1358، ملت غیور ایران، به توطئههای مستکبران به ویژه امریکا پاسخی شایسته داد و با تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران، به اهمیت سیزده آبان افزود و به تعبیر حضرت امام، انقلاب دوم را رقم زد. وقوع این رخداد بزرگ، نمایندگان مجلس را به نام گذاری این روز با عنوان «روز ملی مبارزه با استکبار» رهنمون شد.
تسخیر لانه جاسوسی امریکا بر سیاست خارجی ایران امریکا، وضعیت بین المللی واشنگتن و بر صحنه داخلی ایران، آثار مهمی بر جای گذاشت. برای مثال، روابط ایران و امریکا را به تعطیلی کشاند، وضعیت بین المللی ایالات متحده را با بحران 444 روزه روبهرو کرد و انتشار اسناد جاسوسی به دست آمده از لانه جاسوسی، چهره جهانی امریکا را مخدوش کرد. همچنین، صحنه داخلی ایران به سود نیروهای ارزشی و مواضع امام(ره) تغییر کرد و چهرهای جدید به خود گرفت.
این اقدام، از آغاز وقوع، اظهار نظر و واکنش مخالفان و موافقان را برانگیخت. طولی نکشید که اغلب افرادی که انقلاب دوم را محکوم کردند، راه خویش را از ملت و امام جدا کردند. فتح لانه جاسوسی امریکا از حوادثی است که زمینه انزوای دوستان امریکا را در کشور فراهم ساخت.
ظام حقوق سیاسی بین الملل، دخالت کشوری در امور داخلی کشور دیگر را ناپسند شمرده و از آن نهی کرده است و دولتهای مداخله جو، نیز سیاست خویش را پنهانی دنبال میکنند. بااین حال، اسناد و مدارک انکارناپذیری دال بر دخالت امریکا در امور داخلی ایران، به ویژه برای نابودی نهضت اسلامی، به دست آمده بود که چاپ و انتشار این اسناد، چهره بین المللی کاخ سفید را مخدوش کرد. برخی از این دخالتها عبارتند از: تماس با سرکردگان ضد انقلاب، ارتباط حمایتی با شبکههای کودتا و براندازی در داخل کشور، تأمین مالی گروهکهای تروریستی که در غرب و جنوب ایران، به انفجار در لولههای نفتی و ایجاد ناامنی و بیثباتی در مناطق کردنشین مشغول بودند.
پرچم آمریکا از 13 خط سفید و قرمز به صورت افقی (نماد مستعمرات سیزدهگانه آمریکا قبل از انقلاب آمریکا) و مستطیلی آبیرنگ در گوشه بالای پرچم که درونش 50 ستاره سفید (نماد ایالات آمریکا) تشکیل شده است. رنگهای سفید، قرمز و آبی و عقاب سرسفید (bald eagle) نمادهای ملی آمریکا محسوب میشوند.
در حدود 14000 سال پیش از میلاد مسیح، مردمانی از شمال شرق آسیا وارد سرزمین آمریکا شدند. این افراد در آمریکا تمدن تشکیل دادند و خود تبدیل به قبایل مختلفی شدند که به آنها بومیان آمریکایی (Native Americans) میگویند. این افراد کمکم به خاطر شرایط آبوهوایی دچار تغییرات ژنتیکی شده و نژاد سرخپوستان (American Indians) را به وجود آوردند. دلیل نامگذاری این افراد بومی به هندی (Indian) به این خاطر است که کریستف کلمب که در جستجوی سرزمین هندوستان بود، در مواجهه با این افراد پنداشت آنها هندی هستند. از این تمدنها سنگنگارهها، بناها و برخی اشیای دیگر بجا مانده است که نشان میدهند این افراد دارای تمدنی بزرگ و نظام اجتماعی پیشرفته بودند. برای مثال قبیله آپاچیها و قبیله چروکیها که از نژاد میسیسیپی بودند شهرها و بناهای تاریخی عظیمی از خود به جای گذاشتهاند. بسیاری از این افراد بومی در قرن 15 و 16 میلادی به خاطر ورود بیماریهایی فراگیر مانند آبله که از طریق ورود اروپاییها به آمریکا وارد این سرزمین شد، از بین رفتند.
امروزه حدود ۲٫۵ میلیون نفر سرخپوست در آمریکا باقی ماندهاند که در شمال آمریکا ساکن هستند. برخی از این افراد سنن و سبک زندگی بومی خود را حفظ کردهاند و برخی هم همرنگ با جمعیت آمریکاییها شده و سبک زندگیشان را تغییر دادهاند.
پادشاه اسپانیا به یک دریانورد ایتالیایی به نام کریستف کلمب در سال 1492 دستور داد که راهی به سوی هندوستان پیدا کند. کلمب اتفاقی پا به سرزمین آمریکا میگذارد و آنجا را کشف میکند. در قرن هفدهم مهاجرتهای اروپاییها به تدریج به قاره جدید آغاز شد. اولین بار اسم «آمریکا» در نقشه یک کشیش آلمانی به نام مارتین ولدزموئلر دیده شد که گفته میشود از نام دریانوردی به نام آمریگو وسپوچی گرفته شده است که در سفرهای اکتشافی خود از قاره جدید بازدید کرده بود.
کشورهایی که از اروپا به قاره جدید آمدند اسپانیا، بریتانیا، هلند، فرانسه، پرتغال، سوئد و روسیه بودند. اسپانیاییها بیشتر در منطقه فلوریدای امروزی ساکن شدند، بریتانیاییها در منطقه ویرجینیا و شهر جیمز تاون سکونت کردند، فرانسویها بیشتر در جنوب ایالت لوئیزیانا و اطراف رودخانه میسیسیپی اقامت کردند، هلندیها هم نیوآمستردام را ساختند که امروزه به آن منطقه نیویورک میگویند.
از بین تمامی کشورهایی که وارد قاره آمریکا شدند، بریتانیا بود که توانست در ایالت ویرجینیا و ماساچوست مستعمره تشکیل دهد و قدرت اقتصادی، قانونی، سیاسی و فرهنگی منطقه را به دست بگیرد. ایالت ویرجینیا به دلیل شرایط طبیعی بسیار خوب و خاک غنی از لحاظ کشاورزی بسیار قدرتمند شد و صنعت کاشت پنبه و تنباکو از آنجا آغاز شد. بریتانیا برای این منظور از قاره آفریقا افرادی را به عنوان برده وارد کرد و بردهداری را بخشی از اقتصاد جا زد که بعدها موجب مسائل و مشکلات زیادی در کشور شد.
مستعمرههای بریتانیایی از جنوب آمریکا شروع و تا مناطق شمالی که امروزه کانادا است، گسترده شده بود. به این مناطق و ایالتها مستعمرات سیزدهگانه (Thirteen Colonies) میگویند. این مستعمرات که به خاطر سلطه ناعادلانه و مالیات گزاف بریتانیا به ستوه آمده بودند، در سال 1776 دست به انقلاب زدند.
بریتانیاییها به خاطر داشتن برده و کارگر رایگان اقتصاد را به دست گرفته بودند و مالیات را افزایش داده بودند تا خرج کشورگشایی و جنگها را دربیاورند. این اقدامات تاجرها و مستعمرهنشینها را ناراضی و آنها را وادار به شورش کرده بود. در این شورش و انقلاب، دولتهای اسپانیا و فرانسه که رقیب بریتانیا محسوب میشدند به انقلابیها کمک مالی و نظامی کردند.
به این صورت جنگهای انقلاب آمریکا از 1775 با «نبرد لگزینگتون» به فرماندهی جرج واشنگتن آغاز شد. در سال 1781 آمریکاییها در «نبرد یورکتوان» پیروز میشوند و در سال 1783 قرارداد صلح با بریتانیا بسته میشود. سیزده مستعمره آمریکا در چهارم ژوئیه سال 1776 با صدور اعلامیه استقلال آمریکا رسما آمریکا را کشوری مستقل نامیدند.
رهبران سیاسی این جنبش استقلال که در آمریکا به آنها پدران بنیانگذار (founding fathers) گفته میشود نقش اساسی در به امضا رساندن اعلامیه استقلال داشتند و پس از پیروزی برای تدوین و تاسیس قانون اساسی (Constitution) آمریکا تلاش کردند و اولین دولت آمریکا را به وجود آوردند. برخی از مهمترین این رهبران جرج واشنگتن، توماس جفرسون، جان آدامز، بنجامین فرانکلین و جیمز مدیسون بودند.
قانون اساسی آمریکا یکی از قدیمیترین قانونهای اساسی دنیاست و تا به حال تغییر نکرده و تنها اصلاحیههایی به آن اضافه شده است. به همین خاطر این قانون اساسی، یک میراث ملی برای آمریکا شناخته میشود.
بردهداری در آمریکا که از زمان استعمار بریتانیا آغاز شده بود تا قرن نوزده عملی قانونی محسوب میشد. حتی بعد از اعلامیه استقلال آمریکا هم در ایالت های جنوبی بردهداری همچنان ادامه داشت. به تدریج در ایالتهای شمالی جنبشهای ضد بردهداری به وجود آمدند، ولی در ایالتهای جنوبی به دلیل کشت پنبه، کشاورزی و نیاز شدید به برده، بردهداری همچنان رواج داشت. این موضوع باعث تقسیم شدن آمریکا به ایالتهای بردهدار و ایالتهای آزاد شد.
همین امر باعث شروع جنگ داخلی در سال 1861 در آمریکا شد. در این جنگ آبراهام لینکلن که با شعار آزادسازی بردهها در انتخابات 1860 پیروز شده بود، رهبری ایالات شمالی را بر عهده گرفت. از آن طرف هم ایالتهای جنوبی به رهبری جفرسون دیویس از اتحادیه خارج شدند و کنفدراسیون کشورهای آمریکایی (CSA) را تشکیل دادند و خواستار جدایی بودند. این جداییطلبی آغاز جنگ بود. بسیاری از بردهها یا فرار کردند و یا توسط نیروهای اتحادیه آزاد شدند. در نهایت جنگ در 1865 با پیروزی دولت مرکزی و ممنوعیت بردهداری به پایان رسید.
جنگ جهانی اول در سال 1914 شروع شد. در این زمان رئیس جمهور آمریکا وودرو ویلسون اعلام بیطرفی کرد، اما آلمانها را تهدید کرد که اگر علیه آمریکا زیردریایی بفرستد، وارد جنگ خواهد شد. در سال 1917، پس از مداخله آلمانها پای آمریکا به جنگ باز شد. در سال 1918 آمریکا و متفقین پیروز شدند.
جنگ جهانی دوم در سال 1939 آغاز شود. در این دوران نیز همانند جنگ جهانی اول، آمریکا در ابتدا بیطرف بود. اما با حمله ناگهانی ژاپن در سال 1941 به پرل هاربر (Pearl harbor) در هاوایی، آمریکا در گروه متفقین علیه رایش سوم وارد جنگ میشود. این حمله ژاپن به آمریکا که باعث کشته شدن تعداد زیادی از سربازان آمریکایی شد، بهانه اصلی آمریکا برای حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی در پایان جنگ جهانی دوم بود. با پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 آمریکا که کمترین خسارت مالی را دیده بود به عنوان قدرت برتر جهانی شناخته شد.
با حمله اتمی آمریکا به ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا تنها کشوری شد که توانایی مقابله و به چالش کشیدن نظام کمونیستی اتحادیه جماهیر شوروی را داشت. این موضوع منجر به وقایعی میشود که به جنگ سرد (cold war) معروف است. آمریکا به منظور مبارزه با کمونیسم و رقابت با تنها رقیب ابرقدرت خود دست به مبارزات نظامی در کشورهای کمونیستی مانند ویتنام و کره زد.
رقابت آمریکا با روسیه تنها به درگیری نظامی ختم نشد و به رقابتهای فضایی کشیده شد. در سال 1957 روسیه اولین ماهواره را با نام «اسپوتنیک» به فضا فرستاد. روسیه همچنین با فرستادن وستوک-1 و یوری گاگارین به فضا در رقابت پیشی گرفت. اما ناسا در آمریکا با فرستادن آپولو-11 و قدم گذاشتن اولین انسان روی کره ماه به این رقابت پاسخ داد و مبارزه را به نفع خود تمام کرد.
در سال 1960 و جریان جنگ سرد در آمریکا جنبش حقوق مدنی (civil rights movement) به راه افتاد که خواستار عدالت در برابر قانون بود. در آن دوران تبعیض نژادی علیه رنگینپوستان و تبعیضهای جنسی علیه زنان در آمریکا بیداد میکرد. رهبری این جنبش را مارتین لوتر کینگ بر عهده داشت. این جنبش در سال 1968 با تصویب قانون مدنی به نتیجه دلخواه خود رسید.
از دیگر جنبشها، جنبش فمینیستی یا موج دوم جنبش آزادی زنان بود که در سال 1960 در آمریکا به راه افتاد. در این جنبش زنان خواستار اصلاحات قوانین مربوط به حقوق، جنسیت، خانواده، محل کار و حقوق مربوط به بارداری بودند.
یکی از مهمترین وقایع تاریخ آمریکا در عصر معاصر، حملات یازده سپتامبر سال 2001 است که به حملات تروریستی گروه القاعده علیه آمریکا گفته میشود. بعد از حمله ژاپن به پرل هاربر، حملات یازده سپتامبر از مهمترین حملات تروریستی علیه آمریکا محسوب میشود. در روز یازده سپتامبر چهار هواپیما توسط القاعده ربوده میشود که دو تا از این هواپیماها به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی برخورد میکنند و باعث کشته شدن تعداد زیادی از افراد میشوند.
واکنش آمریکا به این حملات اعلام جنگ علیه تروریسم بود که با جنگ با افغانستان آغاز شد. گروه تروریستی طالبان که در افغانستان ساکن بودند از القاعده حمایت میکردند. آمریکا به منظور برکناری این گروه به افغانستان حمله کرد.
از دیگر عملیاتهای نظامی آمریکا در قرن اخیر حمله به عراق بود که در سال 2003 آغاز شد. آمریکا و بریتانیا علیه عراق ائتلافی از 32 کشور تشکیل دادند که با فرستادن نیروهای نظامی به عراق آغازگر جنگ بودند. جرج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، برای این حرکت نظامی آمریکا دو توجیه داشت: یکی در ارتباط بودن صدام حسین، رهبر وقت عراق، با القاعده و دیگری نابود کردن سلاحهای کشتار جمعی عراق بنا بر قطعنامه 1919 بود.
جرج هربرت واکر بوش (جرج بوش پدر) از ژانویه سال 1989 تا ژانویه سال 1993 رئیس جمهور آمریکا بود. وی عضو حزب جمهوریخواه بود و توانست در انتخابات رقیب خود، مایکل دوکاکیس را که از حزب دموکرات بود، شکست دهد. در دوران ریاست جمهوری خود با بحران گروگانگیری لبنان درگیر شد و او مذاکره با لبنان را برای آزاد کردن گروگانهای آمریکایی شروع کرد. از دیگر اتفاقات مهم در دوره ریاست جمهوری او جنگ خلیج فارس بود که در سال 1991 به وقوع پیوست. در این سال ائتلافی بینالمللی به رهبری آمریکا برای آزاد کردن کویت از اشغال عراق وارد عمل شد.
بیل کلینتون، چهل و دومین رئیس جمهور آمریکا از سال 1993 تا 2001 رئیس جمهور آمریکا بود. او عضو حزب دموکرات بود و توانست در انتخابات، رقیب خود جرج هربرت واکر بوش را که از حزب جمهوریخواه بود، شکست دهد. او بعد از روزولت و کندی جوانترین رئیس جمهور آمریکا محسوب میشود. در دوره اول ریاست جمهوری او قوانینی در حمایت از خانوادههای با سطح درآمد متوسط، حقوق کارمندان و زنان به تصویب رساند. او همچنین از توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی حمایت میکرد که اعتراضات حزب جمهوریخواه را در پی داشت؛ اما سرانجام توانست آن را تصویب کند. در دور دوم ریاست جمهوری او به اتهام رابطه جنسی نامشروع با مونیکا لوینسکی کارمند وقت کاخ سفید استیضاح شد. این اتهام با حمایت جمهوریخواهان و برخی دموکراتها به تصویب رسید. مجلس سنا بعدها کلینتون را از این اتهام تبرئه کرد.
جرج دابلیو بوش (جرج بوش پسر) از سال 2001 تا 2009 رئیس جمهور آمریکا بود. او عضو حزب جمهوریخواه بود و توانست در انتخابات رقیب خود، ال گور را که از حزب دموکرات بود، شکست دهد. در دوره اول ریاستجمهوری واقعه تاریخی یازده سپتامبر اتفاق افتاد که پیرو آن آمریکا جنگ علیه تروریسم را آغاز کرد و به عراق و افغانستان حمله کرد. در دوره دوم ریاست جمهوری او جنگ با عراق را پیگیری کرد و تحریمهایی را علیه کشورهایی نظیر کره شمالی و سوریه اعمال کرد.
باراک اوباما، چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا، از سال 2009 تا 2017 رئیس جمهور آمریکا بود. او عضو حزب دموکرات بود و توانست در انتخابات رقیب خود مککین را شکست دهد. او برنده جایزه صلح نوبل شد. اوباما از اولین مخالفان سیاستهای بوش در عراق بود و معتقد بود که باید از وقوع جنگ جلوگیری کرد. در سال 2007 اوباما کشورهای اروپایی را به تحریم کردن ایران تشویق کرد. او در دوره اول ریاستجمهوری نگاه تندی نسبت به ایران داشت و مخالفتهای خود را نسبت به سیاستهای ایران اعلام میکرد. اما در دوره اول ریاستجمهوری حسن روحانی، رئیس جمهور وقت ایران، خواستار دیدار و مذاکرات با ایران شد. این مذاکرات سرانجام منجر به رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک و توافق نهایی و جامع هستهای با ایران شد. از کارهای مهم اوباما لایحه حفاظت از بیمار و مراقبت مقرون به صرفه (اوباماکر) بود که باعث محبوبیت او در بین مردم آمریکا شد.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا از حزب جمهوریخواه است که در سال 2017 توانست رقیب خود هیلاری کلینتون از حزب دموکرات را شکست دهد. بعد از تحلیف ترامپ اعتراضاتی در آمریکا برگزار میشود. او پذیرش مهاجران را به تعلیق درآورد و به خاطر نگرانیهای آمریکا در رابطه با تروریسم از ورود شهروندان کشورهایی مانند ایران، عراق، لیبی، سودان، یمن و ... جلوگیری کرد. مدتی بعد دولت بخشی از این فرمان را لغو میکند. از دیگر اقدامات او اخراج رئیس افبیآی بود که باعث جنجال زیادی شد. از سیاستهای داخلی او هم میتوان از ممنوعیت سقط جنین و مخالفت با کنترل حمل اسلحه نام برد. در رابطه با سیاست خارجی ترامپ حامی عدم مداخله و رئیس جمهوری ملیگرا شناخته میشود.