۱- اگر انسان تلاش و کوشش کند خداوند حتماً به او روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم برداشته عطا خواهد کرد.
۲- هیچ تلاش و کوشش نیست که بی نتیجه و بی فایده باشد آدم های تلاش گر دیر یا زود به هدف خود می رسند.
۳- هر كسي به مقدار تلاش و تكاپوي خود و استفاده از نيروهاي خدادادي همانند عقل، استعداد، فعاليت بدني و … روزي خود را به دست مي آورد و اين رزق نيز با اراده خداوند و خواست او فراهم مي شود.
۴- از تو حركت یعنی اینكه نخواب و چشم به آسمان ندوز؛ و “از خدا بركت” یعنی اینكه همه چیز دست خداست لذا برای موفقیت خود و بركت یافتن كارت دعا كن.
۵- اراده خدا در زمینه وسعت و تنگی روزی، مشروط به شرایطی است که بر زندگی انسانها حکم فرماست، تلاش ها و کوشش ها و اخلاص ها و فداکاری ها و به عکس سستی و تنبلی و بخل و آلودگی نیت ها، نقش تعیین کننده ای در آن دارد.
در روزگاران قدیم، یک پیرمرد ساده لوحی بود که از روی سادگی و اینکه شنیده بود خدا روزیسان است، این فکر به مغزش خطور کرد که برود و گوشه مسجدی بشیندو عبادت کند و از خدا روزیاش را بگیرد. از همین رو، یک روز از صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد و وقت نهاری از خدا طلب غذا کرد، اما خبری از روزی و غذا نشد. باز به دعای خود ادامه داد تا وقت شام رسید و دوباره از خدا طلب غذایی خوشمزه کرد. اما باز هم بینتیجه بود. در گوشهای از مسجد با حالی گرفته کز کرد و منتظر نشست.
چند ساعتی گذشت و مردی به مسجد آمد و پس از راز و نیاز با خدا، سفرهای پهن کرد و مشغول خوردن غذا شد. پیرمرد سادهلوح که دید غذای آن مرد به نیمه رسیده ونزدیک است که بقیه آن را هم تمام کند و او باز هم گرسنه بماند و سر بر بالین بگذارد، ناگهان از این فکر سرفهای کرد و آن مرد فهمید و صدا را شنید و گفت: هرکه هستی بفرما.
پیرمرد بیچاره که از گرسنگی لرزه با اندامش افتاده بود، پیش آمد و دلی از عزا درآورد و ماجرا را تعریف کرد. مرد به او گفت: فکر کن اگر سرفه نمیکردی، من از کجا میفهمیدم که تو در مسجدی. شکی نیست که خدا روزیرسان است اما برای رسیدن به آن باید سرفهای هم کرد. سرفه نمیکردی روزیات را هم از دست میدادی!