شاید یه روزی برسه که بشه فرآیند مصاحبه رو هم با هوش مصنوعی مدل کرد و بدون نیاز به کارشناس منابع انسانی با سوال های آماده و جواب های پردازش شده نیرو استخدام کرد. اما امروز نه.
سهراب سپهری یک جایی میگه:
" هر که در حافظه چوب ببیند باغی/صورتش در وزش بیشه شور ابدی خواهد ماند"
به نظر من یکی که تو حوزه اچ آر فعالیت میکنه باید مثل چیزی باشه که سهراب میگه. یه بصیرتی ورای ظواهر داشته باشه تا بتونه شایستگی افراد رو فارغ از چند تا سوال و جواب ساده، جست و جو کنه و اونها رو در قامت با شکوهی که می تونن تو سازمان داشته باشن، ببینه.
حدود دو ماهی میشه که این دایره منحوس سبزرنگ دور عکس پروفایل لینکدینم افتاده و بیش از هرچیزی مصاحبه میکنم تا یه کارشناس تراز سهراب سپهری پیدا کنم چون مطمئنم چنان سازمانی بهترین جای ممکن برای کار کردن خواهد بود. اما چیزی که دیدم ترسم رو از جایگزینی انسان با ربات در فرآیندهای منابع انسانی رو بیشتر کرد. اینکه معمولا چند المان محدود در رزومه و صحبت های شما تعیین کننده نهایی نتیجه مصاحبه خواهد بود و مصاحبه کننده ها صرفا با لیستی از چک باکس های فرضی (یا حتی واقعی) صرفا تصمیم میگیرن برای شما کدام یک از موارد رو تیک بزنن. البته منطق مصاحبه های شدیدا ساختاریافته و کارشناس های جذب با آموزش های فشرده و هندبوکی کاملا قابل فهمه. چرا وقتی میشه هزینه ی آموزش رو با جذب کسی که روندهای متداول رو بارها تکرار کرده کاهش داد، به دنبال بررسی عمیق تر و مصاحبه معنادارتر رفت؟ دور زدن چنین سوگیری هایی متاسفانه نیاز به تلاش زیاد و مقادیری ریفرال داره. پایین تر چند توصیه کنایی به دوستانم در حوزه ی اچ آر دارم که ممکنه در آینده ی کاری و مصاحبه های پیش رو کمک کننده باشه:
بی انصافیه اگر همه ی دوستان و همکارانی که تو این مدت ملاقات کرده ام رو با یه چشم ببینم. یکی از تجربه های خوبی که داشتم صحبت راجع به همین موارد بالا تو یکی از جلسه های مصاحبه بود. اینکه یه تبادل افکار عمیقی شکل بگیره بدون اینکه نگران این باشی که چه تاثیری رو نتیجه ی مصاحبه داره، بسیار دلچسبه. از یک کارشناس منابع انسانی به یک کارشناس منابع انسانی دیگه. البته این تجربه ی خوب همه نشان از کاربلد بودن مصاحبه کننده در ایجاد یه جو حرفه ای و در عین حال صمیمانه س.
اگرچه این روزها بسیار تحت فشار و ناراحتم (کیه که نباشه) ولی امیدوارم بتونم دوباره خودم رو ذره ذره اثبات کنم و تا جایی که در توانم هست از پا گذاشتن به مسیری که ازش متنفر بودم و اخیرا باهاش رودررو شدم، خودداری کنم. در نهایت امیدوار بودم تمام تصمیماتم و برنامه هایی که در این سالها در مهبانگ توسعه دادم به شدت به چالش کشیده بشه. تک تک قدم هایی که برداشتم مورد سوال و مداقه قرار بگیره. هرچند به مقصود نرسیدم و چنین چیزی نیافتم اما قول میدم به عهد دیرین خودم پایبند باشم و تا وقتی در این حوزه فعالم با منابع انسانی، انسانی برخورد کنم. همونقدر پیچیده، چند بعدی و دارای عمق فکری. باید انسان به منابع انسانی برگرده. اسمش رو هر چیز دیگه ای هم که بگذاریم(که اخیرا هم مد شده) باز هم نیازمند اینه که انسانی باشه.
Who can find you clear springs of waters, but I can!
Who can tell you the age of the moon, but I can!
Who can call the fish from the depths of the sea, yes I can!
Who can change the shapes of the hills and the headlands, I can!