برادر،تو اربابت را به سادگی میشناختی و درد شلاقی راکه میخوردی،به سادگی احساس میکردی،و میدانستی که برده ای و چرا برده ای وکی برده شدی و چه کسی برده ات کرد و ما اکنون با سرنوشتی همرنگ سرنوشت تو بی آنکه بدانیم کی ما را به بردگی این قرن کشانده است و از کجا غارت میشویم و چگونه به تسلیم ،به انحراف اندیشه و به عبودیت های زمینی دچار شده ایم.
ما اکنون به ظاهر برای کسی بیگاری نمی کنیم، آزاد شده ایم، بردگی بر افتاده است، اما به بردگی بدتر از سرنوشت تو محکوم شده ایم، اندیشه مارا برده کرده اند، دلمان را به بند کشیده اند و اراده مان را تسلیم کرده ایم و ما را به عبودیتی آزادگونه پرورانده اند. و با قدرت علم، جامعه شناسی، فرهنگ و هنر، آزادیهای جنسی، آزادی مصرف و عشق به برخورداری و فرد پرستی، از درون و از دل ما، ایمان به هدف، مسئولیت انسانی و اعتقاد به مکتب او را پاک برده اند. و اکنون ما در برابر این نظامهای حاکم، کوزه های خالی زیبایی شده ایم که هرچه می سازند، می بلعیم.
* متن ها برگرفته از کتاب آری این چنین بود برادر ، دکتر علی شریعتی می باشد و برادر اشاره به بردگانی دارد که در راه ساخت اهرام مصر تلف شده اند..