هفته نکتهی کاربردی برای نوشتن یک کپشن خوب
اگر قرار باشد، صدها سال بعد یکی مثل یووال نوح هراری «تاریخ مختصر بشر» را بنویسد، شاید ما را اینگونه توصیف کند: در آن برهه از تاریخ، شبکههای اجتماعی زبان گویای آدمها شده بود.
مطمئنا در چنین دورانی، به غیر از تصاویر و ویدئوهای مندرج در صفحات اجتماعی و پیامرسانها، کپشن نیز جایگاه ویژهای برای خود دارد.کپشنها هرچه گویاتر، مفیدتر و جذابتر باشند، پازلی چشمگیر را در ذهن مخاطب یا مشتری شکل میدهند. اما اینکه چگونه کپشن خوب بنویسیم، خودش یک چالش است که در این نوشتار آن را پاسخ میدهیم.
سایمون سینک برای کسب و کارها یک دایرهی طلایی سه لایه را ترسیم کرد. این دایره شامل سه سؤال بر محور سه کلیدواژه بود: چرا، چگونه و چه چیزی؟ مطمئنا اینجا نمیخواهیم آن سه لایه را شرح بدهیم اما میتوان برای محتوا و کپشننویسی، از آن اقتباسهایی داشته باشیم. در متن زیر از دایره طلایی سایمون سینک شروع میکنیم و مسیر را در توصیههای دیگر ادامه میدهیم.
1- باید بدانیم کپشن یک کالا است.
کپشن مثل یک کالا میماند و خواننده مثل مشتری. مشتری یا مخاطب به جای پول، باید وقتش را به شما بدهد و کالای شما یعنی مطلبتان را بخواند. یعنی در همان ابتدا مشخص کردهاید «چه چیزی» یعنی یک متن.
2- چرا متن من باید خوانده شود؟
در ناخودآگاه خواننده، یک «چرایی» وجود دارد بر این مبنا که اصلا چرا باید آن کپشن را بخوانم؟ چرا نویسنده آن را نوشته است؟ و تا این چرایی حل نشود، نمیتوان امیدوار بود که متن ما تا آخر و به دقت خوانده شود. بنابراین در اولین خط از کپشن به نحوی این چرایی را روشن کنید. میتوانید با یک سوال جذاب شروع کنید. مثلا: آیا میدانید سایمون سینک کیست؟ یا اینکه: چگونه از شر مضرات پوستی ضدعفونی کنندهها خلاص شویم؟ این جمله ابتدایی هرچه به خواستههای مخاطب نزدیکتر باشد، شانس خوانده شدنش بیشتر خواهد بود.
3- چگونگی متن
در مرحله بعد باید مشخص کنید چگونه میخواهید به این سوال جواب بدهید. کالا (یا کپشن) شما چگونه است؟ ساختار آن به چه شکلی است. مثلا میگویید: اجازه بدهید با یک داستان شروع کنم. حالا معلوم شد که کپشن شما از مسیر داستان عبور خواهد کرد و چگونگی ارائه مطلب را روشن میکنید. چقدر خوب که همان ابتدا آن را بگوئید.
اگر صفحهی شما شخصی یا محتوایی است، متن شما میتواند طنز باشد. یا اگر فروشگاهی است میتواند ساختار مشخص خودش را داشته باشد. به طور مثال چگونگی کپشننویسی برای یک صفحه فروشگاهی میتواند شامل سه بخش باشد: معرفی محصول، ویژگی محصول و مزیت محصول. در معرفی، فقط کلیات کالای خود را ارائه میکنید و در بخش ویژگی، نیازها و خواستههایی که محصول شما برای مشتری مرتفع میکند. دربخش مزیتها، وجه تمایز کالا یا خدمات خودتان را با رقبا مطرح میکنید. این ساختار را برای صفحات فروشگاهی خود امتحان کنید.
4- خواننده را آزار ندهید
جملات بلند، پاراگرافهای شلخته، عدم استفاده از نشانهها (مثل نقطه و ویرگول و ...) خواننده را آزار میدهد. اما یک کپشن خوب، دارای ساختار و جلوهی بصری زیباست. نظم منطقی دارد و خواندن آن ساده است.
5- یک سهگانهی دیگر
به غیر سهگانهی سایمون سینک که حرفمان را با آن آغاز کردیم، کپشن خود را با یکی از این سه ویژگی، برجسته کنید. یا سرگرم کننده باشد یا آگاهی بخش یا آموزش دهنده؛ حتی برای پیج فروشگاهی نیز این را در نظر داشته باشید. اگر برند شما برای بخشی از بازار که انتخاب کردهاید، شناخته شده است، بیشتر تمرکزتان را باید روی آگاهی بخشی بگذارید یا اینکه معرفی محصولتان را با ادبیاتی جذاب و ظنز، آمیخته کنید.
6- کپیکاری ممنوع
جدای از غیراخلاقی بودن کپی کردن از دیگران، این کار به یک عادت در سیستم (یا شخص) شما تبدیل میشود و مهارتِ نوشتن را به افول میکشاند. نوشتن یک کپشن، علاوه بر تولید یک کالا (همانطور که در بند اول گفته شد) توسعه یک مهارت شخصی است. ضمن اینکه کپی یا غیر کپی بودن متن، در پازل ذهنی مخاطب و مشتری نسبت به شما، تاثیر خواهد گذاشت. با متن تقلبی، خیلی چیزها خراب میشوند!
7- هشتگگذاری
کپشن بدون هشتگ، مثل نامه بدون آدرس میماند. گرچه هشتگها، پست شما را در زنجیرهی مطالب مرتبط قرار میدهند و شانس دیده شدنش را بالا میبرند، اما یک هویت دیگری به متن میبخشند. گاهی میتوانید حرفهای نگفته را در قالب اولین هشتگها بگوئید یا اینکه کدهای بیشتری به متن بدهید و مخاطب را با آنچه در عمق منظورتان نهفته است، بیشتر آشنا کنید.