ویرگول
ورودثبت نام
aliarastouei | علی ارسطوئی
aliarastouei | علی ارسطوئی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

از عادل فردوسی ‎پور تا عباس قانع؛ از گزارش‎‎‎های فاخر تا ورطه‌‌های پوپولیسم

دو سبک؛ دو نگاه؛ دو فلسفه
دو سبک؛ دو نگاه؛ دو فلسفه

پیش نویس: نه رفیق عادل فرودوسی‎ پور هستم نه خصومتی با عباس قانع دارم. پوپولیست بودن هم چیز بدی نیست و پوپولیست‎ها هم آدم‎های بدی نیستند.

عباس قانع را می‎توان پایه ‎گذار سبکی جدید در گزارش فوتبال قلمداد کرد. دور نیست که افراد دیگری همانند او، با کمی تغییرات، گزارش‎هایی به همان سبک را در رسانه ‎های اجتماعی یا شاید در رسانه ملی ارائه کننند و این می‎تواند از عباس قانع یک گزارشگر صاحب سبک یا به تعبیری مؤلف بسازد.

عباس قانع چیزی می‎گوید و جوری می‎گوید که توده‎ های مردم را ذوق ‎زده می‎کند و برای لحظاتی آن‎ها را جذب گزارش خود می‎کند. انرژی فوق ‎العاده‎ ای می‎گذارد تا مردم در تمام مدت گزارش با او همراه باشند. برخی از گزارش او به وجد می‎ آیند، می‎خندند یا لااقل لبخندی گوشه ی لبشان شکل می‎گیرد؛ آنهم مردمی که این روزها خسته و رنجور به نظر می‎رسند.

فاصله سنی عباس قانع با عادل فردوسی پور چیزی حدود دو دهه است
فاصله سنی عباس قانع با عادل فردوسی پور چیزی حدود دو دهه است


آنچه در رسانه‌‎های اجتماعی بیان می‎کند با آنچه که در رسانه‌های رسمی بیان می‎کند کمی متفاوت است. رسانه‎ های اجتماعی دست او را بازتر می‎گذارند و خلاصه تمام آن‎چیزی که بخش زیادی از جامعه امروز مطالبه می‎کند را می‎توان در گزارش‎های او دید.

در دل جامعه، هر روز موضوعی نُقل مجالس و شبکه‎ های اجتماعی است. مسائلی که معمولا سر مردم را گرم و توده ‎ی مردم از آنها استقبال می‎کنند. عباس قانع در ارائه ‎های خود از این نُقل‎های افتاده در نَقلهای مردم غافل نمی‎شود و بهترین استفاده‎ ها را به هوشمندانه ‎ترین شکل انجام می‎دهد. تمام این‎ها یعنی توده‌گرایی یا به عبارتی استراتژی مبتنی بر پوپولیسم.

اما عادل فردوسی پور پایه ‎گذار سبک دیگری بود که از آن با عنوان سبک فاخر یاد می‎کنیم. فردوسی‌پور شخصیت دیگری به موضوع گزارش داد و ارائه اطلاعات، لحن گزارش و پرداختن به حاشیه ‎های جذاب را به عنوان استراتژی گزارشگری‎ های خود انتخاب کرد.

او پا را از حیطه ورزش فراتر گذاشت و در عالم سیاست سرک کشید و شد آنچه نباید می‎شد
او پا را از حیطه ورزش فراتر گذاشت و در عالم سیاست سرک کشید و شد آنچه نباید می‎شد


اسم فردوسی ‎پور در زمان خودش بر سر زبانها افتاد و نحوه ‎ی گزارشگری او و برنامه نود، از او دو شخصیت کاملا مجزا ساخته بود. عادلِ برنامه ‎ی نود یک شخصیت بود و فردوسی‎ پورِ گزارشگر، فرد دیگری. و حالا داریم در مورد جنبه ‎ی گزارشگری او حرف می‎زنیم؛ گرچه هردو جایگاه قطعا توانمندی ‎های او را در حوزه ‎ی دیگر تقویت می‎کرد.

فردوسی‌پور سطح فکر و آگاهی شنونده‌‎ی خود را بالا می‎برد. به او احترام می‎گذاشت و سعی می‎کرد اینگونه القا کند که مخاطب او اشخاصی فاخر، نخبه و آگاه و فرهیخته هستند. شاید این یکی از مشخصاتی بود که وی را نزد مردم محبوب کرده بود.

نوع استراتژی عادل باعث می‎شد که به جنبه ‎های فنی بازی‎ ها از سویی و بیوگرافی بازیکنان از دیگر سو بیشتر اهمیت بدهد و سیر مطالعاتی خود را هیچگاه متوقف نکند. همینها باعث میشد که پس از پایان هر بازی که با اجرای او انجام شده بود، چیزی به داشته‎ های مخاطب اضافه شود.

نخبه ‎انگاری مخاطب و آگاه‎ سازی او چیزی نبود که از دید طبقه متوسط و طبقه بالادست پنهان بماند. مخصوصا اینکه فردوسی ‎پور شخصیتی دانشگاهی بوده و هست که همین امر نیز بر پررنگتر شدن توانایی ‎های او افزود.

امروز عادل را در رسانه نداریم و البته مقصر این ماجرا قبل از هرکسی، خودِ اوست. ای ‎کاش در همان حیطه ‎های ورزشی باقی می‎ماند و در عالم سیاست سرک نمی‎کشید و طعنه ‎های سنگین سیاسی را روی آنتن‎های صدا وسیما حواله نمی‎داد و ملاحظات دیگری را هم در نظر میگرفت.

حالا میدان دست کسی است که دو دهه از فردوسی پور جوانتر است. حتما راه درازی پیش رو دارد و حتما لبخند بیشتری بر لبان مردم خواهد نشاند.

عادل فردوسی پورعباس قانعفوتبال مهیجاستعدادها
فعال در بازاریابی محتوایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید