چند روز پیش دوستم گفت هشتاد میلیون تومان (به سال 1403 تقریباً میشه 1334 دلار ) دادیم برای برند بوک.
گفتم: چی تحویل گرفتین؟
گفت: لوگو و هویت بصری و طرح بج سینه!
گفتم: همین؟
گفت: همین
اما اینها برند و برندینگ نیست. شاید بخشی از خروجی برندینگ باشه اما قصه این نیست. بریم سراغ سایر اشتباهات:
تبلیغات برندینگ نیست.
هرگونه تبلیغات خیابانی، کوچهای، اتوبانی، مترو و غیره (مخصوصاً و غیره) برندینگ نیست فقط تبلیغاته.
لوگو برندینگ نیست (برندینگ لوگو نیست)
لوگو و نام و نشان تجاری و کاورهای ویدئوهای اینستاگرامی برند نیست. اینها بخشی از هویت بصری است که ذیل برندینگ تعریف میشه.
شهرت به معنای برند نیست
اگر کسی به اعتبار رسانه و پول و اینجور چیزها مشهور بشه الزاماً برند نشده. حتماً دیدید هنرپیشههایی که در یکی دو بازی گل کردن و این گل خیلی زود پژمرده شده. او شانس داشته یکی دوبار دیده بشه ولی روی برندینگ خودش کار نکرده و قصه خیلی زود تموم شده.
برند به معنای آدم خوب نیست
صدام، ترامپ، هیتلر، استالین و غیره (مخصوصاً و غیره) اینها برند بودن (هستن) ولی آدمهای خوبی نبودن (نیستن). اتفاقاً آدمها بدی بودن (هستن)
برند به این معنا نیست که همه ما رو بشناسن
بعضیها هم که نخواستن اسمشون فاش بشه، معتقدن که برند یعنی جامعهی جهانی اون برند رو بشناسه. در صورتیکه ممکنه یک فرد در یک جامعهی ده نفری (چقدر کم) یا صد نفری (هنوز کمه) یا هزار نفری (حالا بهتر شد) برند بشه. یعنی برای یک جامعهی محدود و معین.
برند فقط در مورد آدمها و شرکتهاست
نه! نه اصلاً. هرگز. به هیچ وجه. مثلاً ممکنه یک شرکت، هم شیر مرغ تولید کنه هم جون آدمیزاد. ولی فقط شیر مرغ رو برند کنه و خیلیها اصلاً خبر نداشته باشن که این شرکت، جون آدمیزاد هم داره.
برند دیگه چی نیست؟