هدف از این نوشتار نشان دادن تمایز میان دیتا (data) و اطلاعات (information) از سویی و محتوا (content) از سوی دیگر است.
بهتر است اصل مطلب را از یک مثال شروع کنیم.
ممکن است با یک محتوا (مانند مقاله یا یادداشت کوتاه، پادکست یا یک ویدئو) در یک موضوع خاص و مورد علاقه مواجه بشویم که البته رضایت ما را جلب نکند. ممکن است آن را ناقص بدانیم و از نداشتن اطلاعات یا دیتاهای کافی در آن محتوا ناخرسند باشیم چراکه میزان تسلط ما بر آن مفهوم نسبتا خوب است و انتظار داریم آن محتوا همه انتظارات ما را برآورده کرده باشد. اما اگر تمایز میان محتوا و سایر موضوعات ذکر شده (یعنی اطلاع و دیتا) را درک کنیم، این ناراحتی به یک درک تبدیل میشود.
حالا برگردیم به ابتدای مسیر و یک مدل در مورد تفاوت میان مفاهیم بالا را بررسی کنیم.
دادهها (data)
داده ها یا دیتاها شامل مواردی چون دانسته ها، آگاهی ها، داشته ها، آمارها، شناسه ها، پیشینه ها و پنداشته ها، نشانه ها، معانی یا مقادیر یا ویژگی های قابل اندازه گیری میباشند. این نشانه ها میتوانند شکلهای متفاوتی داشته باشند؛ از علایم گرفته تا اشکال نقاشی شده و کلمات چاپ شده. حتی امواج صدا را میتوان دیتا در نظر گرفت. گاهی در قلمرو ذهنی، «داده»ها را محرکهای حسّی معرفی کرده اند که از راه حواس، دریافت (یا درک) میشوند. برای مثال، صداهایی که میشنویم، داده هستند.
اطلاعات (information)
داده به تنهایی به درد نمی خورد. باید قابل ارائه و برای گیرنده دارای ارزش باشد. وقتی که چنین شد و معنای مشخص پیدا کرد، به اطلاعات تبدیل میشود. به طور مثال مجموعه از صداها که یک ویژگی خاص دارند (مثل شدت صوت، فرکانس و ...) دیتا هستند اما اینکه بدانیم این صدا، صدای یک اتومبیل است در حیطه اطلاعات تعریف میشود. به بیان دیگر میتوان گفت اطلاعات، داده هایی گروه بندی شده، ذخيره و حتی پالايش و حتی سازماندهی شده هستند تا برای استفاده فرد یا افرادی خاص، ارزشمند بشوند.
البته در این بین، مفهوم دیگری نیز قرار خواهد گرفت تحت عنوان دانش (knowledge) که پرداختن به آن به کار ما نخواهد آمد.
نکته: این توضیحات تنها یک مدل است (و نه تئوری و نه قانون) که تلاش میکند خود را به مدلهای رایج نزدیک کند.
محتوا (content)
محتوا را جور دیگری توصیف می کنیم. در این توصیف (یا تعریف سفارشی) محتوا را مجموعه ای از تولیدات میدانیم که دیتا، اطلاعات و دانش را در بسته های مختلف، برای مخاطب خاص (و متناسب با بستر نشر) ارائه میدهند. این بسته ها میتوانند یک یادداشت، کتاب، ویدئو، متنوگرافی، پادکست یا حتی یک شعار نیم خطی باشند.
بر سر تعریف محتوا وحدت نظر دقیقی وجود ندارد و هرکس به فراخور کار خود، تلاش کرده است تعریف یا لااقل توصیفی را ارائه کند. اما هرچه هست، محتوا ناشی از دیتا و اطلاعات است.
وقتی مقاله ای با هدف گردآوری اطلاعات و نهایتا تولید دانش تهیه میکنید، گرچه محتوا تولید کرده اید اما هدف شما طبق تعاریفی که در سالهای اخیر در مورد محتوا ارائه شده متفاوت است. هدف شما تولید علم و با توجه به اصالت علم و وفاداری به علم بوده است.
اما وقتی با نگاه تولید محتوا و نه تولید علم، اقدام به نوشتن می کنید درواقع به دنبال اهداف دیگری از جمله بازاریابی محتوا، پر کردن فضا، جریان سازی، فروش کالا و هزار و یک هدف دیگری هستید. در اینجا اصالت با علم نیست بلکه مخاطب است و نهایتا وفاداری به مقوله تولید محتوا.
یکی دو مثال
گاهی مقاله ای می نویسید تا یک تفکر فاشیستی را تضعیف کنید. اتفاقا در آن مقاله از برخی دیتاها و اطلاعات استفاده می کنید اما هدف شما تولید علم نیست؛ بلکه میخواهید جلوی یکسری نفرت پراکنی ها را بگیرید. حالا تولید شما میتواند فیلم یا هر محصول دیگری باشد.
گاهی یک کتاب را خلاصه میکنید و فارغ از اینکه هدف نویسنده کتاب چه بوده، به دنبال یک محصول جدید برای ارائه به جامعه هدف خود هستید. شما در حال تولید محتوا هستید و نه تولید علم.
یکبار دیگر به ابتدای سخن برگردیم:
ممکن است با یک محتوا (مانند مقاله یا یادداشت کوتاه، پادکست یا یک ویدئو) در یک موضوع خاص و مورد علاقه مواجه بشویم که البته رضایت ما را جلب نکند. ممکن است آن را ناقص بدانیم و از نداشتن اطلاعات یا دیتاهای کافی در آن محتوا ناخرسند باشیم.
اما وقتی به این درک رسیده باشیم که نویسنده به دنبال تولید علم نبوده و طبق شرایط و انگیزه ها و متناسب با فضای نشر مطلبی را با هدف تولید محتوا ارائه کرده، دیگر او را سرزنش نمیکنیم.
شناختن مرز میان موضوعاتی از جنس دیتا (مثل اطلاعات و دانش) با موضوع دیگری به نام محتوا، میتواند نتایج بسیارخوبی در پی داشته باشد. باید بدانیم که فعالان عرصه محتوا با فعالان عرصه دانش، متفاوتند و انتظار از هریک، باید در جای خودش تعریف بشود. فعالان عرصه محتوا تمرکز خود را حداقل به نحوه تولید محصول و استراتژی آن قرار میدهند. آنها از دیتا و اطلاع و دانش، محصولات قابل ارائه میسازند و این محصول قرار نیست همه تشنگان دانش را سیراب کند؛ بلکه قرار است توجه مخاطبان خاص را تا حدودی به خود جلب کند یا در فرآیندها و تصمیمها اثر بخش باشد.
هر بار که این دو گروه بخواهند از حیطه ی خود خارج بشوند و در ورطه ی دیگری سرک بکشند، مطمئنا خروجی هایی با ضریب اطمینان کمتری خواهند داشت.
وقتی سخن از محتوا میشود، مفاهیمی مثل هنر، مهارت نویسندگی، سئو، مارکتینگ، استراتژی محتوا، مخاطب شناسی، محتوای سبز و ... به عنوان آثار ناشی از آن خودنمایی می کنند که هرکدامشان دارای تعاریف و کارکردهای مختص به خود هستند که میتوانند جریان محتوا را به جریانی سودده و اثربخش تبدیل کنند. مخصوصا امروزه که با ظهور شبکه های اجتماعی، تعاریف و مرزها در مسیر تغییرات پیوسته قرار گرفته اند.
اما وقتی سخن از تولید علم به میان می آید استانداردهای دیگری مد نظر قرار میگیرند که با فضای محتوا بسیار متفاوت است. در یک بسته ی علمی، فارغ از سبک نگارش و هنر ارائه و مخاطب شناسی، آنچیزی که در اولویت اول قرار میگیرد حل مساله و تولید علم و مسائلی از این قبیل است.
از همین رو ممکن است میان فعالان عرصه علم با فعالان عرصه محتوا، زاویه های وجود داشته باشد که گاهی هریک دیگری را به نقصانهایی متهم کنند. ممکن است فعال عرصه علم، طرف مقابل را به بی سوادی و فعال عرصه محتوا، دیگری را به مخاطب نشناسی متهم کند. حال آنکه عملکرد هرکدام را باید در جای خود بررسی کرد.
جمع بندی:
محتوا چیزی سوای دیتا (و اطلاعات و دانش) است. محتوا تلاش میکند دیتاها را سفارشی سازی کند و آنها را به محصولات قابل ارائه برای جامعه هدف تبدیل کند. او به دنبال افزودن به علم و خدمت به آن نیست. البته میان این دو هم پوشانیهای زیادی وجود دارد؛ اما جداسازی آنها نهایتا میتواند به رخدادهای بهتر و موثرتری منجر شود.
در تهیه متن فوق از لینکهای زیر استفاده و الهام گرفته شده است:
http://lis.aqr-libjournal.ir/article_42681.html
https://contentmarketinginstitute.com/2018/03/content-definition/
http://excolo.com/information-v-content/
https://www.quora.com/Difference-between-content-and-data