aliarastouei | علی ارسطوئی
aliarastouei | علی ارسطوئی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

لیستی از بدهکاری‎های مدرسه به ما!


دوازده سال رفتیم مدرسه و بعد سر از دانشگاه درآوردیم و باقی ماجرا.

اما وقتی به گذشته نگاه می‎کنی این سؤال پیش می‎آید که: در مدرسه چه چیزی آموختیم که در این روزها و این روزگار، به دردمان بخورد.

سواد خواندن و نوشتن و چند حساب و کتاب اولیه به انضمام داشتن معلمان دلسوز و دوست‎داشتنی... تقریبا فقط همین! یعنی مدرسه می‎توانست چیزهای بیشتری به ما بیاموزد که اصلاً نه آنها و نه ما فکرش را هم نمی‎کردیم و هنوز هم فکرش را نمی‎کنیم.

چیزهایی که مدرسه می‎توانست به ما بیاموزد و نیاموخت را می‎توان به عنوان لیستی از مطالبات، قلمداد کرد. مدرسه و سیستم آموزشی هم به ما و هم به معلمان و هم به پرسنل بدهکار است؛ بدهکار.

شاید شما هم بتوانید به این لیست مواردی را اضافه کنید:

1- هنر زندگی کردن

ملتهای موفق، آنهایی هستند که هنر زندگی روی زمین خدا را بلدند (عجب جمله‎ی ویرانگری)

زندگی فقط خوردن و آشامیدن تا سر حد مرگ نیست! بلکه هنر و مهارتی است که نیاز به آموزش دارد. هنر زندگی، گستره‎ای است وسیع، که نمی‎توان آن را محدود در برخی کلیدواژه‎ها کرد.

همین که بدانیم و بفهمیم و از کودکی بیاموزیم که زیستن، خود به تنهایی هنر است نیمی از راه را آمده‎ایم. اما آنچه در مورد زندگی آموختیم «موفقیت در امتحانات» بود و «فوت آب شدن» دروس و «زود خوابیدن» و «در مدرسه و کلاس شلوغ نکردن»

بله! ما انتظار نداشتیم که کتابی تحت عنوان هنر زندگی کردن برایمان چاپ کنند و سالی هشتصدبار تجدید و اصلاح شود. اصلاً همینکه می آموختیم زندگی هنر است، کفایت می‎کرد.

2- خودشناسی

باور کنید اگر آن روزها از وزارت فخیمه آموزش و پرورش تقاضا می‎کردید درس خودشناسی ارائه بدهد، در سطح معاونت دو یا سه کشته و زخمی قطعی بود. یعنی اینقدر این سؤال سنگین بود که حضرات طاقت نمی‎آوردند.

3- مهارت خود کنترلی

اصلا هنر زندگی و خودشناسی هیچ؛ اما آموزش «خود کنترلی» می‎توانست جلوی اینهمه نزاع خیابانی، نزاع خانگی، محلی و فامیلی را بگیرد. بیشتر آنهایی که صبحِ اول صبح مثل یک انسان متمدن مشت و لگد به هم حواله می‎دهند، در اثر نداشتن مهارت کنترل بر خویشتن چَک اول را زده‎اند! آنهم به خاطر اینکه طرف مقابل که مهارت حرف زدن نداشته، بهشان گفته «هووووی»

یعنی اصلاً مقوله‎ای به اسم خویشنداری، توجه به عواقب تصمیمات زودگذر و هرچیزی مثل آن، معادل کشک تلقی می‎شود. نه تنها این موارد را در مدرسه به ما نیاموختند بلکه معادل آن یعنی مقادیری «کشک» هم ندادند تا لااقل بخشی از بحران کلسیم را مرتفع کنیم!

4- مهارت حرف زدن

طبق آنچه در بند پیش گذشت، خیلی از فارغ‎التحصیلان و دانش‎آموختگان مدارس کشور در دهه‎های گذشته دایره لغات بسیار محدودی دارند و نوعاً این دایره لغات با «هووووی» شروع می‎شود و طی یک نزاع و زدوخورد، سروکله‎ی سایر لغات ادامه پیدا می‎کند که ذکر آنها از شئونات نویسنده و خواننده‎ی این سطور خارج است.

بسیاری از مشکلات در روابط خانوادگی، اجتماعی و ... ناشی از فقدان مهارت حرف زدن، گفتگو و مذاکره است. منطق اصولی فعلی این است: تا عربده کشی هست چه نیازی داریم به گفتگو؟!


5- هنر همزیستی مسالمت‎آمیز

واقعا همین حالا اگر از همزیستی مسالمت‎آمیز حرف بزنی، شاید خیلی‎های فکر کنند داری به آن‎ها ناسزا می‎گویی و برخی هم تصور می‎کنند داری به‎شان می‎گویی «هوووووی» بنابراین اگر در اثر غفلت جایی گفتید «همزیستی مسالمت‎آمیز» خیلی سریع آنجا را ترک کنید وگرنه چیزی شبیه به یک پاره آجر بر سر شما فرود خواهد آمد.


6-هوش مالی

هنر پول درآوردن و درست خرج کردن و ثروتمند شدن بدون کلک و اصولا اینکه بدون تقلب هم می‎شود پول درآورد نیز از آن چیزهایی است که به ما نیاموختند. بزرگترین اندیشمندان مالی در زمان ما، آنهایی بودند که فکر میکردند با سوار اتوبوس شدن بدون بلیط، می‎شود پس‎انداز کرد و اوج زرنگی و مردانگی در این‎جور کارها بود.

7- هوش اخلاقی

این مورد آخر چیزی است که در فرهنگ و آیین ما سابقه دارد. حرفهای زیادی پیرامون آن گفته شده و امروز نه ما و نه وزارتخانه ما و نه کتابهای درسی ما، میراثدار خوبی برای آن نبوده‎اند. شاید شعار و نقل قول و ... داشته باشیم اما در عمل، طبق موازینی حساب شده هوش اخلاقی نه ارائه شده و نه سابقه‎ی فرهنگی آن حفظ شده است.


ما طلبکارانِ سالهای گذشته‎ی وزارتِ آموزش و پرورش -که هنوز مطالبات خود را دریافت نکرده‎ایم- امروز حق داریم تا در مورد فرستادن فرزندانمان به مدرسه تردید داشته باشیم...

مدرسهدرسآموزشطلبکاربدهکار
فعال در بازاریابی محتوایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید