یکی از مهمترین بخشهای سایت شما، درباره ماست. این هم از آن جملات مهمی بود که انتهایش باید بنویسی بیل گیتس یا استیو جابز یا نهایتا (چرا نهایتا؟) جف بزوس. حالا چرا جف بزوس را گفتم نهایتا؟ چون تازگی ها (اوایل سال 2020) میگویند، موبایلش توسط ولیعهد عربستان و سایر وابستگان، هک شده. (1)
بزوس اگز بزوس بود که از این رکبها نمیخورد! و «درباره ما» اگر «درباره ما» نباشد، که درباره ما نیست!
عنصر خلاقیت همه جا هست بنابراین به این سادگی نمیتوان برای نوشتنِ درباره ما قالب و چارچوب تعیین کرد. مثلا شرکت آدیداس «درباره ما» را خلاقانه و با اینفوگرافی ارائه کرده است.
اما خلاقیت با مدلسازی منافاتی ندارد از این رو طی متن پیش رو، مدلی برای «درباره ما» پیشنهاد میگردد.
1- برای مشتری قصه بگویید، نه برای خودتان
همینکه تصمیم گرفته اید داستان شرکتتان را بگویید، چند فرسخ از سایرین جلو هستید. همینکه رو به چنین روشی آورده اید عالی است اما مراقب باشید که این قصه را برای آنها بگویید، نه برای خودتان. آنها باشند که با شنیدن قصه، شما را تحسین کنند و نه شما خودتان را.
اصولا یکی از اشتباهات رایج در تولیدمحتوا این است که خودمان را آنجا میبینیم، کیف میکنیم اما آنجا خبری از مشتری نیست. مشتری با خواندن داستان ما باید خودش را و نیازش را آنجا ببیند و بداند ما و شرکت ما همان کسی است که دنبالش میگشته. دو نمونه زیر را ببینید:
قصه اول:
سال 1395 بود که تصمیم گرفتیم، این کلینیک زیبایی پوست و مو را با همکاری برندهای شناخته شده دنیا راه اندازی کنیم. مدتهای زیادی تلاش کردیم تا بتوانیم این سازمان بزرگ را با سیستمهای روز دنیا راه اندازی کنیم و پرسنلی خوب و کارآزموده، از فارغ التحصیلان بهترین دانشگاه ها را به کار بگیریم...
قصه دوم:
مدتها بود به این فکر میکردیم چگونه میتوان حس رضایت مردم در مورد پوست و مویشان را افزایش دهیم و از ناراحتی های رایج بکاهیم. تا اینکه دست به کار شدیم. در سال 1395 این کلینیک را مبتنی بر نیازها و خواسته های شما بنا کردیم. تجهیزاتی خریداری کردیم که بتوانند بیشترین کارآیی را برای شما داشته باشند و پرسنلی را به کار گرفتیم که ضمن داشتن دانش و اعتبار علمی، بالاترین درک را از نیازهای مراجعان داشته باشند.
قصه اول، در مقابل آینه نوشته شده است و قصه دوم، در برابر مشتری. در قصه اول دغدغه های من مهم است و در قصه دوم، دغدغه های تو. در قصه اول من و گروهم مهم هستیم و در قصه دوم، تو و دغدغه های تو.
2- درباره ما، سند سازمانی نیست
توصیه میشود، چشم انداز و اهداف و استراتژی ها را در جایی غیر از درباره ما بنویسید. برای مشتری مهم نیست که شما 5 سال دیگر میخواهید بهترین تولید کننده کیف و کفش در خاور میانه باشید و برای او مهم نیست که استراتژی شما، تمرکز بر کاهش هزینه ها از طریق تکنولوژی است.
برای او مهم این است، کفشی که به پا میکند، لذت پیاده روی را برایش به ارمغان بیاورد؛ ضمنا شیک و بادوام بوده، قیمیتش هم مناسب باشد. برای او مهم است که شما به این چیزها به عنوان فلسفه کاری خود فکر کرده اید.
3- بُلد کردن مدیریت و کارکنان شاخص ممکن است خوب نباشد.
ارائه تصاویری از مدیرعامل و کارکنان کلیدی، معلوم نیست چقدر کاربردی باشد. روزی که قرار شد تصاویری این چنین درج کنید از خودتان بپرسید، خُب که چی؟! این تصاویر چه ذوق و شوقی در مشتری ایجاد میکند؟ چقدر او را به ما ترغیب میکند؟
آیا مدیرعاملی که تصویرش درج شده واقعا یک چهره محبوب اجتماعی است؟ یک شخصیت ویژه است؟ یک عنصر مهمی است که وجودش به عنوان مدیر عامل، در مشتری ترغیب ایجاد میکند؟ اگر پاسخ به این سؤالات منفی است، بهتر است این تصاویر درج نشوند.
4- از خلاقیت استقبال کنید
از هر خلاقیتی استقبال کنید. نترسید. مثال شرکت آدیداس در ابتدای همین متن، میتواند مثال خوبی باشد. درباره ما را با یک ویدئو ارائه کنید (البته حتما متن را هم با تکیه بر ملاحظات سئو بنویسید)
از ادبیات عامیانه هراس نداشته باشید. شئونات، امروزه ممکن است در مفاهیم دیگری تعریف شوند.
با حفظ جایگاه سازمانی و ملاحظات، از اینکه در متنِ مربوط به درباره ما، لبخندی گوشه لب مخاطبتان بیاورید، نترسید. در ذهن او یک نشانه مثبت از خودتان خواهید کاشت.
5- جذابیت ظاهری را هم به کار بگیرید
جذابیت ظاهری را در شاخصهای زیر تعریف میکنیم: