AAF
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

دل مراد.

مزن زار ار آن دل مراد
مَرید برش که معشوق دلّی مداد

سر پا سستی خمید
تپنده‌اش ، سرخ رنگ خونی مداد

سهمگین روز تبان اَتش
ملکوتی کار ، دگر اهمیتی مداد

خطواتش برهنه بر کرانه
سَیل ، رنه فتاد دنبال که ادامه‌ای مداد

خطاب گری وقاحتش
رسانده بود سهرابِ رستم نشانی مداد

زهر عَلَم داری بر دوش
مشوش کزان روز که اعلامی مداد

آه سرازیر که زمانش
واقف بوده هلاکت که سر افرازی مدادش

لذت را فدا میکنی ذلت؟ ذلت را رها میکنی لذت؟ گر تو بدت نبینی زندگی زندگی خوبی معنا نکنی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید