یکی از عالمی میگفت که دنیایی دارد
یکی حاتمی گفت که جمالی دارد
هم رزمان سختی را کرداری بگفتند
شبش را اشیانه،تازيانه گریختند
تن تنها ره رو در بالین درید
لرزید ز هم رزمان بید
همه خوابش بیداری شد
شدت نسخی درش حیوانی شد
مگر حال آدمی نیست اجماع گری
چه شد حال گریختند ک تنها شدی
جنگ را در درون روا کنی؟
بازنده تویی یا که پایانی؟
حل مسائل چو این
مگر دارد جوابی جز هیچ
تو خود ضربه زنی دردت رواست
چه میگویی وقتی عقلت کاراست