همه بحث های اقتصادی که عموما مردم میکنند مثل بزرگی GDP نهایتا قرار است یک تاثیر غیر مالی در زندگی مردم داشته باشد. هدف که خود پول نبوده و نیست، هدف چیزی است که با پول بدست میآید. در مطلب میخواهم کشور های گروه G7 را در چند شاخصه غیر مالی مقایسه کنم.
گروه G7 یک انجمن غیررسمی متشکل از هفت کشور دموکراتیک صنعتی پیشرفته - کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و ایالات متحده - است. تنوع رویکرد های اقتصادی در این کشور ها نسبتا زیاد است. از فشار برای تحقق بازار کاملا آزاد، مثل آمریکا تا کشور هایی که به هیچ عنوان کوچک شدن دولت را نمی پسندند مثل آلمان. مثلا در حالی که در آلمان و بریتانیا، سیستم درمان تقریبا رایگان است، در آمریکا تقریبا سیستم سلامت رایگانی وجود ندارد. یا درحالی که در آلمان و ایتالیا آموزش مدرسه و دانشگاه رایگان (یا اغلب رایگان) و یکسازی شده است، در آمریکا سیستم مشابه ایران است - دو بخش دولتی و خصوصی دارد و سیستم دولتی (علی الخصوص در مدارس) به طور کامل ناکارآمد است - بخش دولتی اهداف سیستم آموزشی را برآورده نمیکند.

در ادامه چند مقایسه از شاخص های غیر مالی این کشورها را با معیار های جهانی عرض خواهم کرد.
یکی از مهم ترین شاخص های عمومی سلامت در جهان «طول عمر» (Longevity - Life Expectancy) می باشد. به طور مشخص مردم این کشور ها در این بازه زمانی به طور میانگین طول عمر بیشتری را - به طور میانگین حدود ۷ سال - به دست آوردند. بازه مورد ارزیابی در حدود سال های ۱۹۸۵ تا به آخرین گزارش (بین سال ۲۰۲۳-۲۵) است، زیرا که در این مدت نظام سیاسی-اقتصادی هیچ کدام از کشور ها (به جز آلمان ۱۹۸۹) تغییر جدی نکرده است.
به ترتیب طول عمر در سال ۲۰۲۳ کشور های اینطور رتبه بندی میشوند:

همانطور که مشهود است نرخ تغییرات در کشور هایی مثل آلمان، ایتالیا و ژاپن که در بخش درمان رایگان یا بخش قابل توجهی پوشش داده شده توسط دولت هستند (مثلا ژاپن بیش از ۷۰ درصد توسط دولت پوشش داده میشود) تغییرات بیشتری در افزایش طول عمر را داشته اند. در حالی که آمریکا که آزاد ترین بازار در زمینه سلامت در جهان را دارد (حتی بیشتر از ایران) هم در نرخ تغییرات و هم در طول عمر در مقام آخر قرار دارد.
به علاوه، در مدت زمان همهگیری کرونا سرعت رشد طول عمر کاهش پیدا کرد که در همین میان مجدد آمریکا بیشترین کاهش سرعت را در بین این گروه داشت. به گزارش برنی سندرز سناتور مطرح آمریکایی بیش از نیم میلیون نفر در سال در آمریکا بخاطر مسائل پزشکی ورشکسته شده اند (تصویر زیر پیام برنی سندرز در توییتر و ایسنتاگرام).

منبع این بخش: World Health System Facts
این شاخص ارزیابی میکند کارآمدی اقدامات جلوگیری کننده از تغییرات اقلیمی و کیفیت و پاکیزگی هوا، آب و خاک و سرزندگی اکوسیستم (Ecosystem Vitality) مانند تنوع زیستی، جنگلداری، شیلات، منابع آب در کشور ها چطور بوده است.
نمره این کشور های در بین سال های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۴ اینطور اعلام شده است:

همانطور که مشهود است چنین موضوعی که در بخش خصوصی به هیچ عنوان مورد توجه نیست در بازار آزاد به فراموشی سپرده میشود و کوچک بودن دولت، قانون گذاری و اعمال قانون را غیر ممکن میکند. نهایتا این دو عامل باعث شده است کشور های اروپایی - که عموما سوسیال تر هستند و بازار به معنی آمریکایی و تئوریک آن آزاد نیست - در قانون گذاری و اعمال آن بهتر عمل کرده و نتایج بهتری بگیرند.
مختصرا عرض کردم ، به گفته اقتصاددان بزرگ ژوزف اشتیگلیتز محیط زیست یکی از مهم ترین ارکان آزادی (freedom) است، نه تنها در یک نسل مشخص بلکه تضمین کننده کوچک نشدن مجموعه فرصتها (opportunity set) در نسلهای آینده است.
منابع این بخش: Environmental Performance Index
شاید برای یک شهروند در هر لحظه از زندگی در یک دولت-ملت مدرن چیزی مهم تر از امنیت نیست. یعنی حداقل درخواست یک شهروند این است که جان و اموال او در امنیت باشند و هزینه جانبی برای حفظ این دو مورد نپردازد. شاخص های متعددی برای ارزیابی این موضوع وجود دارد اما مهم ترین آنها حملههای تروریستی، قتل، خشونت با اسلحه، جرائم خشونت آمیز خیابانی، مسائل امنیت شهری و … است.
در معتبر ترین رتبه بندی این زمینه یعنی «شاخص صلح جهانی» (Global Peace Index) کشور های گروه G7 به این شکل دسته بندی میشوند:

رتبه این کشور ها به طور چشم گیری در ۱۰ سال گذشته تغییری نکرده است، تنها آمریکا از سال ۲۰۱۴ تا سال ۲۰۲۴ از رتبه ۱۴۹ به رتبه ۱۳۲ رسیده است که بهبود چشمگیری محسوب میشود.
به طور نسبتا واضحی میتوان گفت که رابطه معکوسی بین فراگیری بازار آزاد و امنیت وجود دارد. مهم ترین عللی که رتبه فرانسه را نزول داده است حمله های موفق تروریستی در این کشور بوده. همچنین مهم ترین دلائل نمره نا مطلوب آمریکا خشونتهای خیابانی مسلح، درگیری های خشونت آمیز و مسائل امنیتی بوده است.
منابع این بخش: Global Peace Index 2024
در حدود نیمی از هر کشوری متشکل از زنان و دختران آن کشور میباشد. فراهم کردن برابری در فرصتها یکی از مهم ترین ایجاد رضایت در این بخش جامعه میباشد. «شاخص جهانی شکاف جنسیتی» (Global Gender Gap Index) فراهم بودن یا نبودن فرصتهای برابر را برای این بخش از جامعه ارزیابی میکند.
جوامع میتوانند دموکراتیک و مدرن باشند اما هنوز در گیر پابندهای سنتهای دینی و فرهنگی هم باشند، از همین جهت تفکر سیاسی-اقتصادی میتوانند تحت تاثیر این عامل پنهان نیز قرار بگیرند.
طبق «شاخص جهانی شکاف جنسیتی» در سال ۲۰۲۳ این ۷ کشور اینطور رتبه بندی شده اند:

ایالات متحده، بریتانیا، کانادا و فرانسه پس از دههها بهبود، وضعیت مشابهی دارند (حدود ۷۵ تا ۷۹ درصد). ژاپن و ایتالیا عقب ماندهاند، که عمدتاً به دلیل نمایندگی سیاسی و مشارکت کم زنان در نیروی کار است. تغییرات قابل توجه شامل حضور بیشتر زنان در پارلمان و هیئت مدیره شرکتها در تمام کشورهای عضو گروه هفت است.
گفته میشود مهم ترین دلیلی که آلمان در این سال ها پیشرفت بسیاری داشته و سردَم دار کاهش شکاف جنسیتی است، آن است که دولت قدرت اعمال و نظارت بر اجرا قانون را دارد و نهایتا میتواند در شرایطِ خاصِ بانوان - مثل دوران بارداری - حمایتهای مشخصی برای جلوگیری از آسیب دیدن این بخش از جامعه بکند. سایر کشور هایی که به بازار آزاد گرایش بیشتری دارند، با عدم حمایت از زنان در دوران بارداری خطر بیکاری این افراد را در این دوره بالا برده و از همین جهت خیلی از زنان ترجیح میدهند بارداری را به تعویق بندازند یا نقش مادری خود را در سال های اولیه زندگی نوزاد کمرنگ تر کنند تا موقعیت شغلی خود را حفظ کنند.
منبع این بخش: World Population Review
قطعا هیچ کدام از این آمار باز نمایاننده تمام واقعیت نیستند و خطاهایی در آن ها وجود دارد، اما بهترین چیزهاییست که در دست داریم و میشود با آن تصمیمگیری کرد. بسیار از پارامترهای دیگری مانند تحرک اجتماعی (social mobility)، کیفیت و برابری آموزش، توانمندی های علمی و … دیگر وجود دارند که در اینجا بحث نشد و میبایست بشوند.
فکر نمیکنم که هیچ اقتصاددانی هدف نهایی خود را بر روی مطالعه صرف پول گذاشته باشد، بلکه رابطه ای بین وجود پول و پارامترهای غیر مالی وجود دارد. پس اگر هدف نهایی آن مسائل کیفی زندگی و … است بهتر گاه به گاه به طور مستقیم و مستقل از پول آنها را بررسی کنیم و ببینیم آیا رابطهی مفروش بین پول و آن پارامترها بر قرار است یا خیر.
به وضوح مشهود است که رابطهای بین بازار آزاد (در همین راستا دولت کوچک) و کیفیت زندگی وجود ندارد یا اگر وجود دارد، معکوس است. یعنی بنظر میرسد. گرایش کمتر به بازار آزاد و دخالت دولت باعث بهبود پارامترهای غیر مالی میشود.
ختم و خلاصه کلام
نکته اصلی من این است، بازار آزاد رویایی است که فقط روی کاغذ کار میکند (من در مقاله دیگری نشان دادم که چرا در عمل کار نمیکند) و فروش این رویا توسط چهره دانشگاهی مانند دکتر غنینژاد و چهره های شبکه اجتماعی/رسانهای مانند جناب آقای تدینی پر مخاطره است.
اندازه دولت آنچنان مهم نیست، کارآمدی دولت مهم است. بازار آزاد آرمانی عملاً هیج نقطه ای از تاریخ وجود نداشته و آنچه بازار به حد زیادی آزاد (نه کاملا آزاد) آمریکا آورد مشکلات اقتصادی مانند ۲۰۰۴ و ۲۰۰۸ و یحتمل حباب هوش مصنوعی پیش روست، که هر موقع هم شکست میخورد پول مالیات مردم معمولی برای پرداخت بدهی آنها داده میشود. در همین حال کشور هایی مثل نوردیکها و آلمان بدون اینکه بدهیای ایجاد کنند، از شرکت های خصوصی و دولتی در شرایط بحرانی مثل کرونا پیشتیبانی کردند - در حالی همه ساله خدمات درمانی و آموزشی با کیفیت و رایگان در اختیار همه قرار دادند.
حد فاصل بین «ایده آرمانی بازار آزاد» و «بازار آزاد ممکن» باید توسط ساز و کاری به نام دولت پر بشود که در واقع از ساز و کار را به گونه اساسی تغییر میدهد و اسم آن را شاید دیگر - نئولیبرال-کپیتالیستها - بازار آزاد نگذارند. این موضوع را در مطلب دیگری بر اساس کتاب آخر برنده جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۲۳ - ژوزف اشتیگلیتز - توضیح خواهم داد.