سوال مهمی که امروز با آن مواجه شدم این بود که ساختن بازی با موضوع جنگها یا حادثهی تلخ دیگری مثل زلزله و آتشسوزی و طوفان و در مجموع همهی اتفاقات بدی که در جهان میافتند، آیا موج سواری روی داغ آن اتفاق یا دهنکجی به آن اتفاق یا کاسبی کردن از مرگ و فاجعه است یا برعکس نکوداشت و گرامی داشت یاد کشتگان یا فرهنگسازی در راستای آگاهی رسانی و جلوگیری از تکرار این وقایع.
پاسخ من به این سوال این است که ساختن یک بازی با موضوع یک جنگ میتواند کاملا همراه با زنده نگهداشتن یاد کشتگان و بزرگداشت آنان باشد. دیگر آن که جنبهی آموزشی و فرهنگسازی این نوع از روایت تعاملی یک حادثه (یعنی ساخت بازی از آن) کاملا در راستای جلوگیری از تکرار آن فاجعه و بهبود وضعیت دانش جمعی درمورد آن اتفاق خواهد بود.
از طرفی جهان بازیها، جهان خیال است و میتوان در جهان خیال هزاران بار مرد و زنده شد،جهان را به آتش کشید و باز از نو شروع کرد. و حتی میتوان تاریخ را تغییر داد. این که ما هزاران بار یک عملیات جنگی را بازی کنیم -با هر هدفی -چه با هدف تلاش برای پیروزی و چه با هدف پیشبرد منافع شخصی یا تکرار تاریخ و یا تغییر آن و هر بار هزاران بار هزار نفر دشمن را بکشیم یا کشتهشویم در جهان واقعیت، نه فاجعهای را تکرار کردیم و نه حادثهای را رقم زدیم. زیرا که اینجا جهان بازی و ساحت خیال است. بازی تمرین زندگیست بازی میکنیم تا در زندگی واقعی از تکرار وقایعی شبیه به این جلوگیری کنیم نه که تکرار کنیم تا داغ خودمان یا دیگری را زنده کنیم.
به طور کلی هر داستان خیالی در یک بستر زمانی میگذرد که ان بستر زمانی میتواند در گذشته و یا حال باشد، این که روایت خیالی ما در بستری از تاریخ میگذرد نه تاییدکنندهی وقوع آن داستان خیالی در تاریخ مورد نظر است و نه مبین تحریف تاریخ است.
برای مثال اگر ما داستانی عاشقانه در بستر تاریخی دوران قاجار مینویسیم یا داستان یک سرباز خیالی در جنگ هشتساله را روایت میکنیم یا فیلمی از یک بازماندهی خیالی از یک زلزلهی واقعی را میسازیم، در هیچ یک از موارد نه تاریخ را تحریف کردهایم نه به افرادی که در آن واقعه و زمانه حضور داشتهاند توهین کردهایم. چرا که ساحت خیال و دنیای داستانی دخلی به جهان واقع ندارد.
حال چند مثال مهم در همین زمینه را بررسی میکنم تا پاسخهای دیگران به این سوال را در خلال عملکردشان تحلیل کرده باشم.
در مجموع من فکر میکنم این که بگوییم ساختن بازی در مورد یک حادثهی غمناک و یا یک فاجعهی انسانی بیاحترامی و موج سواری روی داغ مردم و کاسبی از رنج مردم است، سخنی از سر نشناختن بازی و عدم دانش کافی از فضای فرهنگی است.
نظر شما چیست ؟
اگر بازیای با موضوع زلزلهی کرمانشاه و عملیات تیمهای امدادی پس از عملیات ساخته شود، شما آن را چگونه میبینید؟
موجسوارانه یا فرهنگساز؟
پایان.